نخبگان کشور درگیر گرفتن وام صد میلیونی و ثبت نام پراید؛ به زور دیپلم گرفته ها مسئول استخدام نخبگان
حتی طبق مشاهدات خودم بین دوستان و آشنایان نزدیک، آنها که ضریب هوش و سواد و تخصص شان در سطح نخبگان شهری، منطقهای و حتی ملی است، اغلب گرفتار معاش هستند و دور از مسئولیتهای مهم و تاثیرگذار! در مقابل، آنها که دانش و تخصص شان در حد «پت و مت» است و حتی سواد دانشگاهی واقعی هم ندارند، اغلب سوار کرسیهای مدیریتی ادارات و سازمانها شده و با استفاده از انواع وامها و پاداشها، مال و منال بسیاری هم جمع کردهاند!
به گزارش رکنا به نقل از روزنامه ساقی آذربایجان، مهدی نورمحمدزاده نوشت:«دنبال اجاره آپارتمان هستم!»، «می تونی برای وام صد میلیونی ضامن بشی؟!»، «پراید ثبت نام کردم، اما هنوز خبری نیست!» و…کم نیست پیامها و گفتگوهایی چنین که این روزها بین مردم ما میچرخد. اما تراژدی بزرگ وقتی است که بفهمی صاحبان این کلمات از نخبگان و فرهیختگان درجه اول جامعه هستند! مهندسی که در حساس ترین پروژههای نظامی کشور نقش کلیدی دارد، گرفتار اجاره آپارتمان است! محقق و پژوهشگر علوم انسانی که مقالات بین المللی تالیف کرده است، پولش جز برای ثبت نام پراید قد نمیدهد!
فاجعه تلخی است،هم مدرسهای دبیرستانم که هر سال تحصیلی را دوساله پاس میکرد، حالا مدیرکل شده است! دانش آموزی که نمرات فیزیک و ریاضی اش همیشه زیر ده بود و به زور دیپلم و بعد هم یک لیسانس ساختگی گرفت، حالا امضایش شرط استخدام نخبگان فنی و مهندسی شده است! بماند حال و روز برخی مسئولان فرهنگ و سیاست هم که به عدد انگشتان دو دست، کتاب درست و حسابی نخواندهاند!
این آشفتگی را نمی توان صرفا با تکیه بر آموزههای اخلاقی چون «ز دانش در بی نیازی بجوی» یا «توانا بود هر که دانا بود» توجیه کرد و یا یک روال طبیعی و جهان شمول دانست و از کنارش به سادگی گذشت. چرا که نتایج این ناشایسته سالاری و ناراستی دیر یا زود دامن همه جامعه را میگیرد و تصویر آینده را نگران کننده میکند. در غیاب فرهیختگان حقیقی جامعه، این جماعت فرصتطلب به خوبی رگ خواب حاکمان را فهمیده اند و در همه مراکز تصمیم گیری جولان میدهند. یاد گرفته اند با تظاهر به فرهنگ انقلابی و مدیریت جهادی پست بگیرند، با تقلید از سخنان شبه علمی برخی سخنرانان هیجانی ادای همه چیز دانی و نظریهپردازی دربیاورند، با تقرب به کانونهای قدرت پلههای ترقی را طی کنند و با شامه دنیاطلب شان برای یافتن لقمههای قدرت و ثروت همه جا را بو بکشند!
نشستن پای صحبت و نظر این دوستان «پت و مت»گون واقعا برایم آزار دهنده است، خیلی وقت است حضورم در برنامهها و همایشهای فرهنگی و اجتماعی را طوری تنظیم میکنم که با سخنرانی حضرات صاحبمنصب تلاقی نکنم. بس که خالیالذهناند و هیچ حرف و ایده جدید برای ارائه در محافل تخصصی ندارند! فرهیختگان حقیقی، گمنام در کنج جلسات و محافل خاک میخورند و «پت و مت»ها برایشان امر و نهی میکنند و نسخه میپیچیدند! راستی، طنز «پت و مت» اصالتا روسی است!
ارسال نظر