مدیریت شهری؛ علت ها و معلول ها

گفتیم نه شورا نه شهردار نه شاید ذی نفعان و نه حتی خود شهر را به تنهایی نمی توان مسئول در مدیریت شهرها دانست. هر اتفاق چه در تعریف دامنه ی یک کار خوب(اثربخش) و چه در تعریف انجام خوب کار(کارآمدی) و چه بر عکس و یا متوسط، محصول برآیند این چهار نیرو بر یکدیگر می باشند. برخی از این عوامل در آوردگاه مدیریت شهری هویدا و آشکارا عمل می کنند. برخی هم بی صدا و آرام . برخی هم منفعل.

ما به آن شکل توسعه یا عملکرد ایمان داریم که محصول تقارن و هم افزایی این چهار ضلعی و قرار گرفتن آن در قامت و سهم یک مربع باشد. اضلاع که تساوی باشند، بالذات مسیر پایداری و تناسب هموار می شود.

بازی برد برد در چهارضلعی مورد نظر، مهمترین سنگ محک عملکرد درست و انتخاب برتر افراد برای تحقق آن است.

بنابراین باید به دنبال علت ها و معلول های موثر بر عملکرد مدیریت شهری، در یک چهارضلعی متقارن باشیم. پیش از این یادمان نرود که به واسطه ی افزایش روز به روز نیازهای انسان شهری به خدمات گسترده ی مدیریت شهری، ما اثرگذارترین عامل در زندگی او هستیم. روزی می گفتیم از سه متر زیر زمین (بهشت زهرا) تا هزار متر بالای جو(شرکت کنترل کیفیت هوا) میدان خدمت و اثرگذاری ما نسبت به مردم است، این میزان با تحقق سند چشم انداز در آینده و حرکت به سمت مدیریت واحد، روز به روز بیشتر هم خواهد شد تا فرآیند کامل از تولد تا مرگ را پشتیبانی کند. پس باید بتوانیم دنیا و آخرت مردم را بسازیم. همان شعار؛ ارتقاء کیفیت زندگی مادی و معنوی شهروندان. درست با همین ترتیت(مادی و معنوی).

اینجاست که ضرورت تبین مفهوم نهاد اجتماعی در برابر سازمان خدماتی، معنا پیدا می کند.(ماموریت بزرگ).

گفتیم شاید اگر وزن همه ی اضلاع را برابر بدهیم بتوانیم به یک مربع برسیم.

در همجواری اساطیر به سمبل ها و نمادها می رسیم. مربع در آنجا نماد زمین است. پس بعد مادی وجود را شکل خواهد داد. وقتی یک مثلث بر اساس همین قاعده به مربع اضافه کنیم در حقیقت سهم آسمان و معنویت را داده ایم. این دو بر روی هم ما را به عدد هفت می رسانند که نمود دایره و هستی کاملند. نقطه مرکز دایره وحدت، ذات حق، و انسان کامل بوده و دایره نمود کثرت می باشد. همه ی گنبدهای افراشته به سمت بوم آبی وحدت(آسمان) از چنین شکوه معنایی بزرگی بهره برده اند.

در معرفت شناسی حافظ می خوانیم ؛

آن که پر نقش زد این دایره ی مینایی

کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

جهان در قول شیخ شبستری چون خال و خط صورتی می ماند که در آن هر چیزی در جای خودش به قاعده ی طبیعت و چرخه ی نظام احسن قرار گرفته و عمل می نماید.

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست

که هر چیزی به جای خویش نیکوست

وقتی سخن از چهارضلعی اثر گذار بر عملکرد مدیریت شهری می کنیم، به دنبال توازن و تقارن آنیم. در غیر این ما بدون توجه به اصل پایداری در توسعه و حفظ همان طبیعت اثرگذار، هوشمند و کنش گرا(شهر) نتوانسته ایم وظیفه ی انسانی خویش را در سه ضلع دیگر شامل مدیریت شهری، شهروند و ذی نفعان آن به منصه ی ظهور برسانیم. اینجاست که می بینیم سهم انسان در مربع موجود بیشتر است پس لازم است تا به تقارن بیشتر بین اراده، اختیار، خواهش، منفعت، نفس، سلیقه، برنامه و واقعیت، میان این اضلاع با ماهیت طبیعت شهری توجه داشته باشد. جایی که؛ شهود، خلاقیت و الهام انسان، منشاء رفتار او در تعریف چگونگی و کیفیت ماجرا شده و فرهنگ پای در رکاب عمل می گذارد.

و الا ما با پدیده ی ؛

ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می بری و زحمت ما می داری

در مدیریت شهرها روبرو خواهیم بود که تا کنون هم تا حدود زیادی بوده ایم.

اینجاست که در انتخاب اراده ها و افکار انسانی معیاری بالاتر از علم و اخلاق وجود ندارد. در غیر این ما سرنوشت مردم را به فرد یا افرادی منفعت طلبی سپرده که نه از شیرینی کلک بهره دارند نه از گوهر دریا!

اتفاقی که به دنبال عدم پذیرش ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان شهری در این سالها، میزان تحقق مشارکت مدنی را پایین آورده تا حدی که به جرات می توان گفت ما در این سال ها با شبحی از شکل شورا در شهرها روبرو بوده ایم نه حتی؛ شبیه شورا.

شهردار که؛ جای خود دارد !

چرا که ؛

نه هر کلکی شکر دارد

نه هر زیری، زبر ...

ادامه دارد !

 

آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.