رکنا گزارش می دهد
جمعیت ایران در حال کاهش، منابع آبی در حال نابودی؛ از 35 میلیون به 90 میلیون و دسترسی به آب از 10 متر به 200 متر
رکنا اجتماعی ، ایران در میانه دو بحران بزرگ و همزمان قرار دارد؛ یکی بحران جمعیتی که به کاهش رشد و افزایش جمعیت سالمند منجر شده و دیگری بحران منابع آبی که به علت سوءمدیریت و تغییرات اقلیمی، کشور را در مرز فاجعه قرار داده است. در حالی که مسئولان باید به دنبال راهکارهای علمی و بلندمدت برای مقابله با این چالشها باشند، سیاستهای کوتاهمدت و بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان فقط بر عمق این مشکلات افزوده است. بدون یک تغییر اساسی در رویکردهای مدیریتی، ایران با تهدیدات اجتماعی، اقتصادی و امنیتی گستردهای در دهههای آینده روبهرو خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایران در آستانه تغییرات بنیادین و عمیقی در عرصههای اجتماعی و محیطی قرار دارد. بحرانهای جمعیتی و آبی، بهویژه در دو دهه اخیر، به معضلات فزایندهای تبدیل شدهاند که ناشی از سیاستها و برنامهریزیهای غیرعلمی و تصمیمات کوتاهمدت هستند. این بحرانها بهطور همزمان از جهات مختلف به زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی کشور آسیب وارد کرده و تهدیدات متعددی برای آینده ایران بهوجود آوردهاند. در این گزارش، تلاش خواهیم کرد که این دو بحران را از منظر علمی بررسی کرده و مشکلات و تهدیدهای احتمالی که در پی مدیریت ناکارآمد و عدم توجه به هشدارهای کارشناسان رخ داده است، تحلیل کنیم.
بحران جمعیتی و تهدیدات اجتماعی آن
در حالی که جمعیت ایران در گذشتهای نه چندان دور در مسیر رشد سریع قرار داشت، امروز این روند به یکی از بزرگترین بحرانهای کشور تبدیل شده است. طبق پیشبینیهای علیرضا رئیسی ، معاون وزارت بهداشت، در 20 سال آینده رشد جمعیت ایران به صفر خواهد رسید. بر اساس آمارهای موجود، در سال 1480، جمعیت ایران به حدود 40 میلیون نفر خواهد رسید که نیمی از آن را سالمندان تشکیل خواهند داد. این پیشبینی نه تنها بیانگر یک چالش جمعیتی است، بلکه بهطور غیرمستقیم تهدیداتی را برای ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور به همراه دارد.
کاهش جمعیت در یک کشور به معنای کاهش نیروی کار است که بر تولید و اقتصاد تأثیرات منفی خواهد داشت. در این شرایط، از آنجا که سهم عمدهای از نیروی کار کشور را جوانان تشکیل میدهند، کاهش رشد جمعیتی میتواند منجر به پیری جمعیت و کاهش بهرهوری اقتصادی شود. علاوه بر این، افزایش تعداد سالمندان به فشار بیشتری بر سیستمهای بهداشتی و درمانی وارد خواهد آورد که پیشبینیهای موجود نشان میدهند که دولت قادر به تأمین منابع مالی و انسانی مورد نیاز برای ارائه خدمات به این قشر نخواهد بود. به عبارت دیگر، کاهش جمعیت و تغییر ساختار سنی جامعه ایران تهدیدات سنگینی را در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی به همراه خواهد داشت که میتواند تبعات گستردهای بر آینده کشور بگذارد.
بحران منابع آبی؛ تهدیدی محیطی و مدیریتی
از سوی دیگر، ایران بهعنوان کشوری با منابع آبی محدود، در معرض بحرانهای شدید آبی قرار دارد که در بسیاری از موارد ناشی از مدیریت نادرست و بیتوجهی به پیشبینیهای اقلیمی و منابع آب است.
به گفته محمد حسین پاپلی یزدی، جغرافیدان و عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، ایران تنها با خشکسالی اقلیمی مواجه نیست، بلکه بحرانهایی از جمله "خشکسالی مدیریتی" و "خشکسالی جمعیتی" را نیز تجربه میکند. به عبارت دیگر، نه تنها منابع آبی کشور با رشد جمعیت روبهرو است، بلکه ناکارآمدی در مدیریت منابع و عدم توجه به تغییرات اقلیمی شرایط را به مراتب پیچیدهتر کرده است.
پاپلی یزدی تصریح میکند که ایران با بحرانهایی از جمله کاهش منابع آب زیرزمینی روبهرو است. منابع آب در بسیاری از مناطق کشور بهویژه در دشتهای مرکزی ایران به شدت کاهش یافته است، بهطوری که حتی در عمق 200 متری نیز دسترسی به منابع آبی امکانپذیر نیست. این وضعیت در حالی است که در 40 سال گذشته، ایران شاهد افزایش 141 درصدی جمعیت بوده است، در حالی که منابع آبی آن نه تنها افزایش نیافته بلکه در اثر برداشتهای بیرویه و سیاستهای نامناسب مدیریت منابع، آسیبهای جدی دیده است. نتیجه این روند بهویژه در دشتهای ممنوعه و در معرض فرونشست زمین، بهطور مستقیم تهدیدی برای امنیت غذایی و تأمین آب شرب کشور است.
مدیریت ناکارآمد و تبعات آن
سوء مدیریت منابع آبی یکی از بزرگترین دلایل ایجاد بحرانهای کنونی است.
پاپلی یزدی بهطور مشخص به مسئله فرونشست زمین در دشتهای ایران اشاره میکند و میگوید که از مجموع 650 دشت کشور، 550 دشت آن در وضعیت ممنوعه قرار دارد و در حال حاضر حتی اگر 30 متر برف باریده و بهطور کامل جذب زمین شود، تنها 30 سانتیمتر آب زیرزمینی افزایش خواهد یافت. این آمار نشاندهنده ناکافی بودن بارشها برای جبران کمبود منابع آبی است و ضرورت تغییرات اساسی در سیاستهای آبی کشور را تأکید میکند.
با وجود اینکه مسائل آب بهویژه در بخش کشاورزی بهعنوان عامل اصلی مصرف منابع آبی کشور مطرح میشود، پاپلی یزدی با انتقاد از نسبتگذاریهای نادرست تأکید میکند که تنها 5 درصد از منابع آبی کشور در حوزه آب شرب مصرف میشود و در حقیقت نباید تمامی مشکلات آب را بر دوش کشاورزی انداخت. این نگاه غلط باعث میشود که مسئولان به جای مدیریت علمی و صحیح منابع آبی، به اتهامزنیهای سیاسی و اجتماعی روی آورند. در صورتی که در واقعیت، مدیریت آب شرب بهویژه در مناطق شهری باید در اولویت قرار گیرد، زیرا هرگونه مشکل در تأمین آب شرب، علاوه بر تأثیرات اقتصادی، میتواند بحرانهای اجتماعی و حتی امنیتی ایجاد کند.
نیاز به یک تغییر رویکرد علمی و پایدار
با توجه به ابعاد گسترده بحرانهای جمعیتی و آبی در ایران، ضروری است که سیاستها و راهکارهای جدید و علمی برای حل این مشکلات طراحی و اجرا شوند. در حوزه جمعیت، این نیاز وجود دارد که علاوه بر افزایش نرخ باروری، شرایطی فراهم شود که جوانان قادر به تأسیس خانواده و داشتن آیندهای پایدار باشند. این امر نیازمند اتخاذ سیاستهای اقتصادی حمایتی، بهبود شرایط کار و زندگی، و تقویت زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی است.
در عرصه منابع آبی، اصلاحات فوری در مدیریت منابع آب و تغییرات اساسی در الگوی مصرف آب در بخشهای مختلف به ویژه در کشاورزی و صنایع، ضروری است. ایران باید از سیاستهای کوتاهمدت و غیرعلمی پرهیز کرده و به جای آن، به یک برنامهریزی بلندمدت و علمی برای مقابله با بحرانهای آبی و اقلیمی پرداخته و به رویکردهایی پایدار و مبتنی بر دادههای علمی و شفاف دست یابد.
در نهایت، بحرانهای محیطی و اجتماعی ایران تنها با مواجهه صادقانه، شفاف و علمی با واقعیتهای موجود قابل حل خواهند بود. از آنجا که بحرانهای طبیعی و جمعیتی نیاز به تحلیل دقیق و راهکارهای نوین دارند، مسئولان باید از دقت در پیشبینیها و تصمیمگیریهای غیرسیاسی فاصله گرفته و به صورت جامع و بر اساس شواهد علمی و دادههای دقیق به حل این مشکلات بپردازند. در غیر این صورت، ایران در دهههای آینده با بحرانهایی فراتر از بحرانهای آبی و جمعیتی مواجه خواهد شد که تبعات آن نهتنها برای کشور، بلکه برای منطقه و حتی در سطح جهانی میتواند خطرناک باشد.
ارسال نظر