چرا مغز ما این قدر با کووید ۱۹ مساله دارد؟
رکنا: دنیا و تاریخ بشر را به سهولت میتوان به دو دوره قبل و بعد از کرونا تقسیم کرد، منطقی و درست ارزیابی کرد. در این بین کسانی هم باور دارند هنوز ابعاد و گستره تاثیرات کرونا بر زندگیهای مردمان جهان کاملا مشخص نشده و درک و فهم این بعد از تبعات کرونا نیازمند گذر زمان است
کووید ۱۹ / به گزارش رکنا، ویروس کرونا با هر نگاهی و از هر زاویهای یک ویروس مخرب است. ویروسی که در قیاس با ویروسهای گذشته روشهای جدیدی برای شیوع دارد و نیز میزان شیوعش هم متفاوت است و در اندک زمانی میتواند هزاران نفر را مبتلا کند.
همهگیری کرونا در شرایطی اتفاق افتاد که دنیا هنوز برای برخورد با آن آماده نبود؛ هم از نظر زیرساختی و هم از جانب رهبری سیاسی- که تقریبا در هیچ جای دنیا نمیدانست این بحران را چگونه مدیریت کند. به خصوص که ویروس کرونا شباهتی به دیگر ویروسهای پیش از خود ندارد و از ابعاد مختلف، پدیدهای به مراتب مخربتر است. به ویژه به دلیل شیوههای جدید و رنگارنگ شیوع، که در اندک زمانی میتواند هزاران نفر را مبتلا کند.
کرونا هم مانند ویروسها و بیماریها و بحرانهای پیش از خود بیشتر در میان گروهی که از نظر اقتصادی ضعیفتر و آسیبپذیرترند، شیوع بیشتر و عمیقتری داشته و این را جز با توجه به نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی نمیتوان تحلیل کرد. مهمتر از این تحلیل جامعهشناختی، اما، تحلیل واکنشهای مغز و روان انسان به این پدیده آسیبرسان است که قابل توجه جلوه میکند. به عبارت بهتر با تمام خسارات و آسیبهایی که آشکارا انسان از کرونا دیده، اما به نظر میرسد به واسطه ابهام موجود در کرونا و عواقب و تبعاتش، ساختار مغزی انسان در تحلیل و شناخت و مدیریت این ویروس ناتوان است.
البته باید به این نکته توجه داشت که ابهام به معنای خطر و ریسک نیست. ابهام یعنی کسی بین انتخاب دو در متفاوت مردد باشد- که پشت یکی از درها یک جایزه خوب است و پشت آن یکی در، عدهای اراذل و اوباش که منتظرند کسی در را باز کند تا از خجالتش درآیند.
میبینید که در این مساله نوعی ریسک و خطر حسابشده حاکم است. این وضعیت، “ابهام” است. مطالعه علمی تفاوت میان ریسک و ابهام این نتیجه را در پی دارد که در قالب ریسک، شانس پیروزی و شکست یکسان است، اما با این که در چهارچوب وضعیتهای مبهم نیز احتمال موفقیت و شکست وجود دارد، اما این احتمال از یک تا ۹۹ درصد متغیر است. در حقیقت در وضعیت مبهم احتمال و امکان موفقیت مبهم است و نمیتوان آن را پیشبینی کرد یا با دقت سنجید. این باعث میشود مردم از شرایط و وضعیتهای مبهم متنفر باشند، چرا که در وضعیت مبهم، در قیاس با موقعیتهای ریسکی اختیار و شناخت کمتری دارند. موضوعی که البته منحصر به انسان نیست و حتی شامپانزدهها و میمونها هم از موقعیتهای مبهم فراری هستند.
شرایط ریسکی در قیاس با وضعیت مبهم مغز انسان را به مراتب کمتر به خود درگیر میکند.
انسان در موقعیتهای ریسکی بخشهای مرتبط با ریسک را در مغزش فعال میکند- که این بخشها ساختارهای تصمیمسازی را تحریک و فعال میکنند. چنین میشود که در پایان آن روند، در صورت حصول به یک نتیجه خوب، احساس و شادمانی دریافت یک جایزه سراغ انسان میآید. اما در یک وضعیت مبهم، بخشهای مرتبط با تنفر و اضطراب در ذهن انسان تحریک و فعال میشوند، و بنابراین حتی اگر هم این وضعیت مثل مورد سابق به یک نتیجه خوب ختم شود، تنها اتفاقی که میافتد این است که از هراس و وحشتی که آن وضعیت مبهم به وجود آورده بود، کاسته میشود. در حقیقت چنین میتوان گفت که شرایط ریسکی در قیاس با وضعیت مبهم مغز انسان را به مراتب کمتر به خود درگیر میکند.
نجاتیافتگان از ویروس کرونا، آنتیبادیهای این ویروس را تولید میکنند
پاندمی کرونا نیز با پرسشهای پرشماری که در خود دارد، برای بخش اعظمی از انسانهای روی کره خاکی یک وضعیت مبهم به وجود آورده است. در حقیقت پرسشها بیشمارند: روشهای انتقال و شیوع، بیشترین میزان از این پرسشها و ابهامات را شامل است: آیا کرونا از طریق هوا منتقل میشود؟ یعنی بر فرض رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، آیا کرونا میتواند انسان را مبتلا کند؟ پاسخ این پرسش هنوز معلوم نیست. اینکه آیا میتوان به راهی برای درمان کرونا امید بست؛ یا حتی به طور مشخصتر آیا میتوان به تولید واکسن کرونا امید بست، و اینکه این واکسن ممکن است تا چه زمانی به بازار بیاید؛ نیز معلوم نیست. تا چه هنگامی نجاتیافتگان از ویروس کرونا، آنتیبادیهای این ویروس را تولید میکنند؛ نیز معلوم نیست و به قول کارشنالسان پزشکی و بهداشتی پژوهشگران هنوز در مراحل ابتدایی فهم این مساله هستند. در حقیقت پرسشها پایانناپذیرند و پاسخهای دقیق انگشتشمار: آیا موجهای بعدی کرونا در راه است؟ آیا موج زمستان امسال، فاجعهای بزرگتر را خلق خواهد کرد؟ چگونه ویروس کرونا توانسته جوانان را هم مبتلا کرده و باعث مرگشان شود؟ هیچکدام از این پرسشها پاسخ روشنی ندارند.
در مواجهه با پدیدههای ترسناک زندگی برای انسانها تبدیل میشود به یک دوراهی همیشگی- که آیا باید نیمه پر لیوان را دید یا نیمه خالی آن را؟ این شرایط میتواند با خود اضطراب فراوانی به همراه داشته باشد. اما کسانی هم هستند که با تفکر درباره راههای موجود برای غلبه بر این پدیده هراسناک و در واقع با مشاهده جنبههای مثبت و امیدبخش ماجرا به احساس امنیت بیشتری میرسند و این مدیون و مرهون کنترل ذهنیشان است. به عبارتی بهتر اگر انسان در وضعیتی چنین مبهم بتواند کنترل ذهنی خود را از دست نداده و خود را اسیر دست و پا بسته کرونا تصور نکند، بیتردید خواهد توانست از نومیدی و استرس رها شود، در حالی که فرجام تسلیم به بدبینی و ابهام غرق شدن زیر سیلی از ناامیدی و اضطراب خواهد بود. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر