در گفتگو با زهرا نژاد بهرام مطرح شد:
حجاب اختیاری، خواست هفتم زنان ایران / مردم را محدود می کنیم ولی خودمان انجام می دهیم+ فیلم
رکنا: زنان برای رسیدن به توسعه، خودآگاهی، اعتماد به نفس و خودباوری راه 100 یا 200 ساله را از طریق فضای مجازی در کمتر از یک دهه طی کردند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی رکنا، این روزها جهان به دهکده جهانی تبدیل شده است که همه هر چند دور از هم در مرزهای با فاصله تعیین شده ای، زندگی می کنند ولی با کمک تکنولوژی انگار همسایه هایی هستند خیلی نزدیک و به سرعت از حال و احوال یکدیگر با خبر می شوند.
جوانان و نوجوانان ما از طریق فضای مجازی ، حتی بازی های کامپیوتری با جوانان دیگر کشورها، ارتباط می گیرند. آنها در این مسیر ارتباطات، وضعیت سطح زندگی ، آزادی ها و امکانات خود را با همسالان شان مقایسه می کنند و بعد مواجه می شوند با تفاوت ها که حقوق شهروندی بیشتر از همه در میان این تفاوت ها خود را نشان می دهند و قابل مقایسه است.
زهرا نژاد بهرام، فعال حوزه زنان و عضو کنونی شورای شهر تهران در مورد خواست و انتقادات زنان و جوانان جامعه از وضعیت کنونیع قوانین و خط و مرزها و تعیین و تکلیف هایی که برای نوع زندگی افراد جامعه شکل گرفته و نتیجه رفتارها در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا چنین گفت که در ادامه می خوانید:
حجاب هفتمین مطالبه زنان ایران
زنان ایرانی در خصوص حق و حقوق شهروندی خود انتقادات و درخواست بازنگری در قوانین و یا تعیین قوانین بازدارنده و حمایت کننده دارند ولی بیشتر از همه خواست های مهم زنان ایران ، رسانه ها بخصوص رسانه های برون مرزی به بخش حجاب زنان و انتخابی یا اجباری بودن آن می پردازند . حجاب اختیاری چه بخشی از خواست جامعه زنان ایران را در بردارد؟
در سال 1396 معاونت زنان در مورد مسائل زنان در جامعه تحقیقاتی انجام داد. در این تحقیق مطالبات اصلی زنان در 8 کلانشهر کشور بررسی شد. فکر می کنید موضوع حجاب موضوع چندم این زنان بود؟ مطالبه نحوه حجاب و خواست اختیاری بودن آن در درجه هفتم از خواست های زنان کشور بود. بنابراین دغدغه اصلی زنان حجاب نیست، شاید این موضوع بیشتر برجسته شده است و به نمایش درآمده است. در حالی که دغدغه های زنان ایرانی اشتغال، امنیت و... است که زنان در تمام دنیا این دغدغه ها را دارند.
مسئله حق خواهی زنان تنها مختص ایران نیست. در جهان به ویژه در کشورهای پیشرفته هنوز خشونت خانگی علیه زنان قابل تامل و بحث است. در کشورهای اسکاندیناوی که شاخص های اول توسعه انسانی دارند و 50درصد کابینه اش را زنان تشکیل می دهند، قانون مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان در حال مصوب است.
تقلیل دادن حق خواهی زنان به مبحث حجاب کم لطفی به جامعه زنان ایرانی
موضوع حق خواهی زنان، تاریخی بسیار عمیقی دارد و دغدغه های زنان جهان از جنس مشترک است. همه زنان در جهان نسبت به موضوع فقر، اشتغال، امنیت در خانواده، جامعه و... دغدغه دارند. اما ما مسئله ای به نام حجاب داریم که مسئله هفتم، هشتم زنان ایرانی محسوب می شود. بنابراین فکر می کنم تقلیل دادن مسئله زنان به حجاب کم لطفی به جامعه زنان ایرانی است، در حالی که زنان مسائل عمده و بزرگی تری دارند و می خواهند در خانواده احساس امنیت داشته باشند. زنان ایرانی حتی می خواهند در جامعه احساس امنیت کنند و مهم ترین دغدغه های ما در شورای شهر تهران رفع فضای بی دفاع شهری است.
زنان باید احساس کنند جامعه به فکر آنها است
زنان باید فکر کنند در معرض نظارت اجتماعی هستند و احتمال بروز آسیب به آنها بسیار کم است. زنان باید احساس کنند جامعه به فکر آنهااست و برای اشتغال آنها تلاش می کند و رفع مشکلات اقتصادی شان در اولویت قرار دارد. یک سوم فقرای جهان را زنان تشکیل می دهند و مختص ایران نیست.
مطالبات زنان ایرانی از جنس جهانی است. موضوع بهداشت، فرزندان و... مسائل عمومی همه زنان جهان است. مسائل زنان ایرانی از مسائل زنان جهان جدا نیست بنابراین پیوند جهانی را ایجاد کرده است. همه زنان جهان حس خواهرانگی دارند، چون دردهایمان مشترک است. شاید ظاهر دردها متفاوت باشد اما عمق همه دردها یکسان است. به عنوان مثال تعداد زنان شاغل نسبت به مردان شاغل کمتر است و حتی در دهه 90 تفاوت دستمزد زنان با مردان در انگلستان 40درصد است. این نابرابری ها به صورت مداوم دیده می شود. به همین دلیل SDJ وMDJ به تصویب می رسد تا شکاف جنسیتی بین زنان و مردان کاهش پیدا کند.
رفتارهای سیاسی بر گرایش های دینی تاثیر می گذارد. معمولا فرزندان دین گرایی را از خانواده می گیرند نه جامعه. خانواده های ایرانی دیندار و مقید و معتقدم همه خانواده ها در ایران دیندار هستند و چارچوب های اخلاق دینی را رعایت می کنند اما ضریب تقید به دین متفاوت است. این باعث شده که بگویید برخی کمتر دین دارند و برخی بیشتر.
انتظار چارچوب های رسمی باید تعدیل پیدا کند
در کشور دینداری مثل ایران قسم ها (به حضرت عباس (ع)، به خدا، به قرآن و...) در ادبیاتش رایج می شود. من قبول دارم که انتظار چارچوب های رسمی با دینداری در خانواده ها فاصله دارد اما این فاصله به معنای نداشتن دین نیست. به نظرم انتظار چارچوب های رسمی باید تعدیل پیدا کند تا به دین خانواده ها برسد. به عنوان مثال شما می توانید چادر، مقنعه، روسری یا شال را انتخاب کنید و این حق انتخاب باعث می شود نزدیک شدن چارچوب های رسمی به دین خانواده هاست.
مردان به تنهایی نمی توانند جهان را اداره کنند
باید زنان و مردان در کنار هم جامعه را به سوی توسعه هدایت کنند. اگر قرار بود فقط یک جنس جامعه را به توسعه نزدیک کند تا کنون به توسعه رسیده بودیم. چه اتفاقی افتاده که جوامع به توسعه نرسیده اند؟ به همین دلیل باید شکاف و نابرابری مرتفع شود. میل به توسعه در همه کشورها وجود دارد ولی ما همیشه 50درصد نیرو و منافع انسانی را کنار گذاشته ایم و خواستیم با 50درصد به توسعه برسیم. طبیعی است این توسعه حاصل نشود. هر وقت بتوانیم بین منابع انسانی تفاهم و تعامل ایجاد کنیم، امکان رسیدن به توسعه نیز میسر می شود.
توافق های محضری برای دور شدن از تبعیض های قانونی
با توجه به قوانین، مادر بودن در ایران سخت است؟ مادر به یکی از زیباترین حس های انسانی می رسید ولی می بینید در قوانین جایی برای مادر نیست و عملا هیچ کجا به خاطر مادر بودن نمی توانید نقش ولی فرزند را داشته باشید چرا در فضای این قوانین کهنه به روزرسانی صورت نمی گیرد؟
مادر بودن سخت است چرا که وجود کسی به جز خود را می پذیری و باید از او حراست و حفاظت کنی. مادر بودن در تمام رفتارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی یک زن تاثیر می گذارد. برخی از کشورها قوانین تسهیل کننده ای وضع کرده اند که دغدغه تامین موادغذایی، پوشاک، مکان تحصیل و حتی تربیت مادران کاهش یابد.
بعضی از کشورها در قوانین محدودیت دارند و معمولا این چالش ها به شکل اجتماعی برطرف شده است. یادم می آید در دوره امام خمینی (ره) بحث حضانت فرزندان داغ بود و راهکار شروط حین عقد مطرح شد. منتهی بحث این است که چقدر می توان به عنوان یک رویه اجتماعی به آن نگاه کرد؟ شاید قانون در مواردی همراهی نمی کند اما ممانعت عرف اجتماعی بیشتر از قانون است. امروزه بسیاری از دختران جوان در مورد حق طلاق، حضانت، حق اشتغال و خروج از کشور با همسرانشان به توافق می رسند و آن به سند محضری تبدیل می کنند.
فضای مجازی باید بدون محدودیت باشد
یکی از خواست های اکثریت جامعه، ایرانی بدون محدودیت های معقول است . اینکه برای زندگی افراد جامعه خط تعیین شود برای مردم حس ناامیدی و دلزدگی ایجاد کرده است . یکی از مواردی محدودیت فیلتر کردن های فضای مجازی است. آیا محدودیت اینترنت به سلامت جامعه می کند؟ فیلترینگ چه سودی داشته است؟
حق استفاده از هر ابزاری در اختیار انسانهاست. انسان ها حق دارند از ابزاری استفاده کنند که تشخیص می دهند خوب است. استفاده از فضای اینترنت هم یکی از حقوقی است که در تمام جهان وجود دارد و کشور ما هم از آن مستثنی نیست. آیا اجازه داریم اینترنت را فیلتر کنیم؟ اینترنت مانند هر وسیله دیگری ابزار است و می تواند موارد خوب و بد هم داشته باشد. مهم این است که سواد رسانه ای بالایی داشته باشیم و بدانیم چه چیزهایی به نفع یا ضرر ماست. این همه فیلم های پورنو در جهان وجود دارد چه کسانی دنبال آن می روند؟ افراد خاص و کمی. چه کسی این فیلم ها را می سازند؟ یک عده افراد خاص. بنابراین این پدیده رایج جهانی نیست.
فیلترهای مصنوعی نمی تواند مانعی بین ایرانیان و جهان شود
نمی توانیم با ایجاد فیلترهای مصنوعی، بین شهروند ایرانی و مردم جهان فاصله ایجاد کنیم. بهترین راه برای کاهش آسیب های احتمالی، ارتقا سواد رسانه ای است. اما سوال مهم اینجاست که چطور می توان کنجکاوی هایمان را پاسخ دهیم؟ این آموزش ها باید در سطوح رسمی یعنی مدارس و غیررسمی یعنی رسانه ها ارائه شود. یادم می آید برای آموزش بستن کمربند ایمنی در اتومبیل شخصیتی به نام «سیاساکتی» ساخته شد و بسیاری از تخلفات احتمالی راهنمایی و رانندگی را به تصویر می کشید و ناخودآگاه آدم ها می دانستند که این موضوع خوب نیست. ما این ظرفیت ها را کنار گذاشتیم و فقط نصیحت می کنیم و می گوییم «نکنید!» پس جوانان ما چه کاری انجام دهند؟ چرا به آنها آموزش نمی دهیم که چه کاری انجام بدهند؟
برای جوانان ممنوع می کنیم، خودمان انجام می دهیم
یاد حکایت از پیامبر اکرم (ص) افتادم که مادری فرزندش را نزد پیامبر اکرم (ص) می آورد و می گوید: «به پسرم بگویید خرما نخورد!» پیامبر گفت: «برو روز بعد بیا!» این اتفاق 4 روز رخ داد تا پیامبر به پسر گفت: «خرما نخور!» مادر سوال کرد چرا روز اول نگفتید ؟ پیامبر گفت: «هر 4 روز خودم خرما خورده بودم و نمی توانستم به پسرت بگویم خرما نخور!» ما همیشه جوانان و مردم را نهی و محدود می کنیم اما خودمان همان کارها را انجام می دهیم و حس می کنیم شرایط را مدیریت می کنیم.
زنان از طریق فضای مجازی راه 200 ساله را ده سال طی کردند
یکی از مدافعان جدی باز بودن فضای مجازی هستم و به نظرم نکات مثبت فضای مجازی به حدی زیاد است که نکات منفی آن را به حاشیه می راند. فضای مجازی ظرفیت های مطلوب جهت رشد و ارتقا شهروندان، کودکان، زنان و... دارد و معتقدم زنان برای رسیدن به توسعه، خودآگاهی، اعتماد به نفس و خودباوری راه 100 یا 200 ساله را از طریق فضای مجازی در کمتر از یک دهه طی کردند و این اتفاق مبارکی است.
فضای مجازی نه تنها مدت رسیدن به خودباوری در زنان را کاهش داده، بلکه فاصله سطح دانش و آگاهی شهرها و روستاهای دور افتاده با کلانشهرها را هم کاسته است. طبق آمارهای منتشر شده در 4 سال پیش، میزان مشارکت در شبکه های اجتماعی در شهرهای درجه یک حدود 44درصد و در شهرهای درجه دو حدود 40درصد است. این نشان می دهد اگر در گذشته رادیو به روستاها رفت تا پیام توسعه به این مناطق برسد، امروزه به خاطر گستردگی اینترنت و گوشی های هوشمند پیام توسعه خود به خود حرکت می کند.
مطالبات یک دختر روستایی به اندازه و در حد دختران ساکن شهر درجه دو و حتی یک رسیده است و آنها هم می خواهد درس بخواند، شغل داشته باشند و... یعنی ایده آل و آرزوهای دختران در روستا شبیه به آرزوهای زنان شهری است و دنیایشان بزرگتر از دنیای گذشته شده است. من فکر می کنم باید فرصتی که علم بشری برای زنان ایجاد کرده را پاس داشت و به زنان کمک کرد تا برای ارتقا سواد رسانه ای آموزش های لازم را ببیند.
روانشناسان و جامعه شناسان به کمک بیایند
در چند سال اخیر آنقدر پرونده اختلاس و فسادهایی اقتصادی و اجتماعی فاش و خبررسانی شد که موجی از ناباوری در جامعه از سوی مردم نسبت به رفتار و عملکرد مسئولان ایجاد کرد به شکلی که ضربه محکمی به اعتماد جوان ها زد چه راهی برای بازگرداندن اعتمادهای کمرنگ شده وجود دارد ؟
فسادها در روندایجاد بی اعتمادی ها بی تاثیر نیست. انتظاری که از یک جامعه دینی و اسلامی داریم این است که دزدی، دروغگویی، تهمت و... در حداقل باشد. وقتی در ایده آل ها شکاف می افتد، دیواره اعتماد نیز ترک می خورد. اما نمی توانیم بگوییم به دلیل اختلاس ها اعتماد جامعه را کاملا از دست داده ایم.
جامعه حساس و نگران تر شده است و چنین شرایطی اعتماد صد در صدی از بین می برد و اعتماد کردن سخت می شود حتی به کسانی که مدعی رعایت ظواهر دینی هستند ولی بعد عملا مرتکب تخلف های جدی می شوند و سیستم های قضایی پیگیر آنها می شوند. فکر می کنم اعتماد مقوله بسیار مهم است و باید از نگاه جامعه شناسی این موضوع بررسی شده و مشخص شود چطور می شود بازتولید اعتماد و شکاف های اعتمادی را پر کرد؟
معتقدم اعتماد از جنس بلور است و زود می شکند. باید از شکست بلور اعتماد پیشگیری کرد و تنها روانشناسان و جامعه شناسان می توانند راهکارها و نسخه های خوبی برای این موضوع به مسئولان ارائه دهند.
خبرنگار: پریسا هاشمی
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر