گوش شنوای ناشنوایان کیست؟
سکوت اجباری زنان ناشنوا در برابر بیماری ها/ معضل بی توجه مانده کمبود رابط ناشنوایان در مراکز اداری ، پزشکی کشور
رکنا: رضا ذبیحی گفت : مسئولین هیچ احساس درد مشترک و مسئولیتی نسبت به ناشنوایان و کم شنوایان ندارند . آنها جزو افراد دارای معلولیت نیستند و نمیتوانند درکی از مشکلات ناشنوایان داشته باشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، زبان به عنوان مهمترین عنصر ارتباطی میان ابناء بشر چنان اهمیتی دارد که بسیاری از فیلسوفان و متفکرین، با غور و تامل در باب "زبان" آثارشان را طبع و نشر دادهاند.
در این میان عدهای به دلیل ناتوانیها و محدودیتهای زیستی یا محیطی، نمیتوانند به طور کامل از کارآمدی این ابزار مهم بهره ببرند، به عبارتی دیگر نقص ارتباطی در میان این اقلیت، معلولِ معلولیتهای تحمیلی آنهاست.
ناشنوایان در زمره همین گروه قرار میگیرند. «ناشنوایی» در جهان یکی از فراگیرترین معلولیتها محسوب میشود و در ایران 14 درصد جمعیت معلولان را ناشنوایان به خود اختصاص دادهاند. درک محدودیتهای زندگی جمعی این گروه برای آحاد جامعه کار آسانی نیست چرا که اغلب انسانها از موهبت شنوایی بهرهمند هستند؛ با این حال این اقلیت صدای خود را با ایما و اشاره به گوش جهانیان رسانده و مطالبات خود را مطرح کردهاند. گاها رسانهها با عطف توجه به ناشنوایان زبان گویای آنها شده و مطالبات آنها را منعکس کردهاند و با برشمردن دشواری محدودیتهای آنها، گامی به سوی تسهیل زندگی روزمرهشان برداشتهاند و از این طریق در رشد فرهنگ عمومی در مواجهه با ناشنوایان تا حدودی موثر بودهاند.
اما در مسائلی چون آموزش و پرورش، استفاده از رسانههای جمعی، علائم شهری، تسهیل روند ارتباطی روزمره، به رسمیت شناختن زبان ناشنوایان، کمک هزینه رابط زبان آنها و ... چه گامهایی برداشته شده است؟
کانون ناشنوایان ایران برای اولین بار از ابتدای شروع فعالیت خود جهت بزرگداشت هفته جهانی ناشنوایان اقدام به برگزاری تجمع در تاریخ 1395/07/06 در میدان امام خمینی (ره) نمود، شعار این تجمع که با مجوز وزارت کشور برگزار شد، "با زبان اشاره، من برابرم" بود.
در قطعنامه این تجمع، مطالبات ناشنوایان در هفت بند تنظیم و رونوشت آن به دفتر مقام معظم رهبری، دفتر ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، استانداری تهران، بهزیستی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور و سازمان صدا و سیما ارسال شد.
بند اول این قطعنامه در خصوص به رسمیت شناختن زبان اشاره ایرانی بود و در بند سوم آمده بود: «تصویب گنجانیدن پست شغلی جدید تحت عنوان رابط(مترجم) زبان اشاره در لیست مشاغل مورد تایید وزارت کار و امور اجتماعی.»
بند سوم این قطعنامه به این دلیل مهم است که "تفاوت زبانی"، هدف غایی زبان ناشنوایان یعنی برقراری ارتباط و تفهیم خواست آنها را ابتر میگذارد. یک فرد ناشنوا برای انجام کارهای روزمره خود به عنوان یک فرد حقیقی و حقوقی همواره نیاز به همراهی دارد که رابط زبان او باشد.
همه دستگاه ها و سازمان ها باید رابط ناشنوایان داشته باشند
«داریوش بیات نژاد» مدیرکل بهزیستی استان تهران در خصوص اقدامات انجام شده برای ناشنوایان و کم شنوایان به رکنا گفت: «سالیانه بیش از 1 میلیون و 300 هزار نوزاد در کشور متولد میشود که حدود 90 درصد آنها در بدو تولد غربالگری شنوایی می شوند. به این جهت که اگر کودکی در این زمینه مشکلی داشته باشد اقدام به هنگام برای رفع ناشنوایی یا بهبود شنوایی آنها انجام شود. همچنین سالانه 1000 مورد کاشت حلزون در کشور انجام می گیرد. »
وی در خصوص خدماتی که این افراد از بهزیستی دریافت میکنند، اظهار داشت: «ارائه خدمات توانبخشی به این افراد صورت میگیرد، مستمری معمولا پرداخت میشود، کمکهای موردی شامل هزینه مسکن، اشتغال، مددکاری، درمان، آموزش و ... به آنها تعلق می گیرد.»
بیاتنژاد در خصوص تدارک رابط برای افراد کمشنوا و ناشنوا گفت: « این انتظار وجود دارد که همه سازمانها و دستگاهها رابطی داشته باشند که اگر فرد ناشنوایی به آنجا مراجعه کرد، بتواند به راحتی ارتباط برقرار کند و خواستههایشان برطرف شود.»
وی افزود: «همه سازمانها و دستگاه ها، براساس قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، مکلفاند شرایطی را فراهم کنند که دسترسی و فرصتهای برابر ایجاد شود. وقتی یک بیمارستان وظیفه دارد که پرستار، بهیار، پزشک، کادر مالی و ... به استخدام دربیاورد، طبیعتا باید مددکار اجتماعی هم استخدام کند.»
مدیرکل بهزیتسی تهران در پاسخ به این سوال که آیا این کار صورت میگیرد یا خیر، گفت: « این وظیفه آنها است اما قطعا راه طولانیای در پیش داریم تا این مطالبهی به حق افراد ناشنوا و کم شنوا محقق شود.»
بیاتنژاد با تاکید بر لزوم اجرای دقیق قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، بیان داشت: « وقتی طرحی به قانون تبدیل میشود، نظارت بر حسن اجرای آن هم باید صورت بگیرد و این کار بر عهده مجلس است. ما در بهزیستی در کنار افراد دارای معلولیت این مطالبه را در ساختار داشتیم و داریم. »
ناشنوایان با محدودیت وسایل خدماتی و رفاهی و ارتباطی روبرو هستند
«رضا ذبیحی» عضو سابق هیات مدیره کانون ناشنوایان ایران و عضو فعال کانون و بازرس انجمن ملی زبان اشاره ایران، نیز بزرگترین مشکل ناشنوایان را نداشتن رابط زبان اشاره در مراکز مهم مانند بیمارستان مراجع قضایی ، دانشگاه ، ادارات دولتی و غیر دولتی و ... قلمداد کرد و گفت: «این مشکل به دلیل عدم حمایت مادی و معنوی جهت تعلیم و آموزش رابطان زبان اشاره توسط مسنولین مربوطه است . که البته این عدم همکاری و حمایت طبیعی است چون مسئولین هیچ احساس درد مشترک و مسئولیتی نسبت به ناشنوایان و کم شنوایان ندارند . آنها جزو افراد دارای معلولیت نیستند و نمیتوانند درکی از مشکلات ناشنوایان داشته باشند.»
از او در خصوص آخرین اقدامات برای به رسمیت شناختن زبان ناشنوایان پرسیدیم و پاسخ داد: « با وجود امضای دولت جمهوری اسلامی در کنوانسیون جهانی حقوق معلولین در رابطه با رسیدگی به احقاق حقوق ناشنوایان و به رسمیت شناختن زبان اشاره و همچنین رای مثبت نماینده ایران در سازمان ملل متحد به قطعنامه روز جهانی زبان های اشاره و به رسمیت شناختن زبان اشاره در سازمان ملل متحد در 19 دسامبر سال 2017، متاسفانه در ایران هنوز زبان اشاره را به رسمیت شناخته نشده و در واقع رای نماینده ایران در سازمان ملل متحد عملا برای ما ناشنوایان ایران سودی نداشته است و در حد یک حرکت ظاهری بین المللی باقی مانده است .»
رضا ذبیحی افزود: «با وجود تصویب لایحه "حمایت از حقوق معلولین " به دلیل عدم تامین بودجه برای اجرای قوانین لایحه مذکور توانایی تامین نیازهای خدماتی و رفاهی ناشنوایان را ندارد. و ناشنوایان با محدودیت شدید برای تامین وسایل خدماتی و رفاهی و ارتباطی روبرو هستند و این موضوع باعث نارضایتی شدید ناشنوایان و کم شنوایان شده است . سازمان بهزیستی کشور و آموزش و پرورش استثنایی کشور با توجه به فوق الذکر با امکانات بسیار محدود با انجمن ملی زبان اشاره ایران در زمینه گسترش زبان اشاره کشور همکاری می کنند. »
ذبیحی درباه به اقدامات صورت گرفته شده توسط مسئولین جهت استفاده از خدمات رابطین و تعریف شغل رابط زبان اشاره، گفت: «رابطین زبان اشاره نیاز به حمایت مادی و معنوی دارند تا به عنوان شغل رسمی و ثابت از حقوق ، بیمه و بازنشستگی و .... برخوردار باشد. رابطین زبان اشاره در کشور ما به دلیل علاقه زیادی که دارند در خدمت ناشنوایان و کم شنوایان هستند و به صورت افتخاری و کوتاه مدت کار خدماتی می کنند. که البته این همکاری و خدمت رسانی معمولا بدلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه کوتاه مدت است و اکثر رابطان زبان اشاره امکان ادامه همکاری را علیرغم میل باطنی ندارند. انجمن ملی زبان اشاره ایران (تازه تاسیس) در تلاش است تا با همکاری نهادهای دولتی در این زمینه تلاش بیشتری کند. »
لایحه حمایت از حقوق معلولان در فروردین ماه 1397 به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان رسید اما در هیچ یک از بندهای آن به لزوم بکارگیری رابطین زبان اشاره در سازمانها، مراکز خدماتی، ادارات و مراکز حقوقی و ... اشاره نشده است.
سکوت اجباری زنان ناشنوا در برابر بیماری ها
یکی از معضلات که میتوان مصداقی آن را مطرح کرد و متوجه زنان ناشنوا است، مراجعه به پزشک زنان است که ضروری است در این حوزه تدابیر مخصوصی اندیشیده شود، چرا که از یک سو به دلیل نوع فرهنگ خاص ایرانیان، مشکلات پزشکی زنان در لفاف شرم و حیا پوشیانده میشود و آشکار کردن آن منافی عرف و گاه عفت عمومی است و از سوی دیگر مترجم زبان ناشنوایان در مراکز پزشکی وجود ندارد.
هر چند که این مشکل به طور رسمی اعلام نشده است و آماری در رابطه با آن وجود ندارد؛ اما میتوان با کمی مداقه در خصوص ناشنوایانی که با بیماری زنان دست و پنجه نرم میکنند، دغدغه های آنها را پیگیری کرد و زبان گویای مطالبات این طیف از جامعه شد.
داشتن یک همراه که بتواند مشکلات پزشکی یک ناشنوا را منتقل کند، ضروری به نظر میرسد چرا که توضیح علائم بیماری در شرایطی که تفاوت زبانی وجود دارد، امکان پذیر نیست و در این یک مورد ایما و اشاره نیز افاقه نمیکند. یک زن ناشنوا در صورتی که قائل به محدوده شخصی در خصوص بدن خود باشد، مشکلات زنانگی خود را از چه طریقی باید پیگیری کند؟ سخن گفتن از علائم بیماری مخصوص زنان به اعضای خانواده، حتی در صورت همجنس بودن، با سد حیا مواجه میشود. در این شرایط زن ناشنوا دو راهکار پیش رو دارد؛ یکی برداشتن پرده شرم و حیا و سخن گفتن از مسائل خصوصی با کسانی است که زبان او را متوجه میشوند، این راهکار تبعات روانی بسیاری برای فرد ناشنوای مبتلا دارد چرا که این فرد از سویی احساس میکند که رازهای مگویش از پرده بیرون افتاده و از سوی دیگر در کنار تمام معضلات بار دیگر ناشنوایی را به عنوان یک محدودیت لمس میکند. راهکار دوم اما تن زدن و خاموشی گزیدن است و در این صورت عدم پیگیری علائم اولیه بیماری، موجب پیشرفت آن میشود.
با توجه به آنچه که گفته شد به نظر میرسد که قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت نیاز به بازنگری دارد چرا که از شمولیت کافی برخوردار نیست. با وجود چنین قانونی و با فرض اجرای کامل آن، مشکلات افراد ناشنوا و کمشنوا به طور کامل رفع نمیشود و حقوق آنها به طور صد در صدی صورت احقاق نخواهد شد.
ارسال نظر