برای همین سلبریتی‌ها بیشتر از آن‌که در جهان واقعی ما حضور داشته باشند، رفتار و کنش و واکنش هایشان هر لحظه در دنیای مجازی ما را محصور کرده است. این روزها اخبار خصوصی و گاهی هم عمومی یک فرد معروف و مشهور حتی اگر محبوب نباشد هم، چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی ما سایه افکنده است. خیلی‌های ما بیشتر از آن‌که بدانیم، فلان فامیل دورمان چگونه زندگی می‌کند، به خوبی با خبریم که فلان هنرپیشه زن، در چه زمانی چه غذایی خورده، چه سفری رفته و برای کدام آرایشگاه وقت گرفته است! این خاصیت دنیای مجازی است که هر کداممان با بها دادن به بخشی از آن که احتمالاً مورد علاقه مان است، در پررنگ کردن نقش یک سلبریتی سهم داشته‌ایم.حالا برخی از این سلبریتی‌ها با قدرت از همین سهم که ما نامش را «طرفدار» می‌گذاریم، جریان فرهنگی و اجتماعی ما را به سمتی می‌برند که خودشان می‌خواهند! برخی هایشان از این قدرت، به نفع طرفدارانشان که مردم هستند، استفاده می‌کنند و البته گروهی دیگر، شائبه طرفدار داشتنشان را «توانایی‌های خودشان» تعبیر می‌کنند! اغلب مردم اما از این جریان الگوبرداری می‌کنند. بی‌آن‌که بدانند پشت پرده ماجرای فلان افشاگری خانم هنرپیشه چیست و اینکه در تازه ترین اتفاقی که توسط یکی از بازیکن های مطرح باشگاههای ورزشی در فضای مجازی منتشر شد چرا یک چهره ورزشی از طرفدارانش به عنوان ابزاری برای دور زدن قانون استفاده کرده، از سلبریتی‌ها، یک چهره کامل می‌سازند. کارشناسان اجتماعی اما گرفتاری اصلی را همین می‌دانند، به اعتقاد آنها، هیچ سلبریتی حتی اگر کارهای خیریه و انسان دوستانه انجام دهد، نمی‌تواند یک الگوی کامل برای مردم باشد. برخی دیگر البته به تأثیر مثبت سلبریتی‌ها بویژه در زمان وقوع حوادث اشاره می‌کنند. آنها معتقدند که چهره شدن، مزایای مثبتی هم دارد. آنها می‌توانند مردم را برای کمک به یکدیگر تشویق کنند، برای همین نباید چهره آنها از سوی نهادهای دیگر مخدوش شود!

ریشه مسأله کجاست؟

محمد زینالی، پژوهشگر اجتماعی به «ایران» می‌گوید که درهمه جای دنیا وقتی فردی به جایگاه سلبریتی می‌رسد، نسبت به تشخص خودش آگاه‌تر است. یعنی می‌داند که باید درباره تعلق خاطرش به جامعه عمیق‌تر فکر کند. این نوعی مالیات است که یک فرد معروف و محبوب باید به جامعه بپردازد. اسم آن هم مالیات فرهنگی است. یعنی این فرد چقدر در امور فرهنگی و اجتماعی جامعه‌اش در جهت مثبت مشارکت دارد. متأسفانه برخی از قهرمانان ورزشی و ستارگان هنری امروز ما اغلب همان قدیمی‌ها هستند. چراکه جدیدی‌ها مشارکت کمتری در فرهنگ جدید دارند. مثلاً فردی در حوزه ورزش به یک چهره کلیدی تبدیل شده، اما رفتارش نشان می‌دهد که نسبت به تشخص و وجهه‌ای که در بین مردم دارد کاملاً ناآگاه است.

وی ادامه می‌دهد: از طرفی این افراد فکر می‌کنند چون در حوزه هنر یا ورزش چهره هستند، پس این تشخص در ابعاد فرهنگی و اجتماعی هم واقعی است. یعنی فکر می‌کند چون فلان خواننده است، پس همه جا فرد مهمی است برای همین دچار ژست و غرور می‌شود.

مسأله اما از کجا ریشه می‌گیرد؟ زینالی به این سؤال اینطور پاسخ می‌دهد: «ما در حوزه‌های دیگر از نظر رسانه‌ای و تشخص اجتماعی ضعیف عمل کرده ایم. چون سرمایه‌گذاری ما در حوزه ورزش و هنر کمتر از مثلاً حوزه‌های علمی و فرهنگی بوده است. درحالیکه ما برای فردیت گرفتن نیاز به الگو داریم. اما بیشتر درباره فردیت ارگانیک یعنی جذابیت‌های فیزیکی و ظاهری الگو‌سازی کرده‌ایم.به همین خاطر هم عقب افتاده‌ایم. وقتی برای جوانان، از «بدنمندی فردیت» اسطوره ساخته‌ایم، وقتی جوانی بخواهد عمیق‌تر فکر کند، سراغ حافظ و سعدی می‌رویم. الآن کدامیک از جوانان ما «شیرین بیانی» بانوی برجسته تاریخ و عرفان را می‌شناسد؟ قطعاً گروه مرجع ما در فوتبال و هنر قوی‌تر عمل کرده است، اما در حوزه‌های علمی دچار انزوا شده است. تلویزیون مربوط به دنیای عینیت است. این وظیفه نهاد فرهنگ است که خود را پررنگ‌تر کند. تلویزیون و رسانه جزو کوچکی از این فرهنگ محسوب می‌شوند.

جامعه هیجانی و تمایل به سلبریتی‌ها

احمد بخارایی جامعه شناس نیز به «ایران» می‌گوید: رابطه معنادار و محکمی بین عقلانیت و استقبال از سلبریتی‌ها وجود دارد. به این معنی که هرچه کنش‌های جامعه وفردی به سمت احساس و هیجان متمایل باشد عقلانیت در جامعه کمتر شده و تمایل مردم به سمت سلبریتی‌ها بیشتر خواهد شد. او ادامه می‌دهد: متأسفانه در جامعه ما آنطور که باید به مسائل فرهنگی توجه نشده و بیشتر به سمت فردگرایی حرکت کرده است. همین موضوع باعث شده تا عقلانیت در جامعه مورد کم توجهی واقع شود و شاهد رفتار‌های این چنینی توسط برخی از سلبریتی‌ها باشیم. متأسفانه این روزها آنقدر این رفتارها تکرار می‌شود که دیگر کمتر کسی راجع به چرایی آنها در جامعه سؤال می‌کند. این جامعه شناس با تأکید بر این‌که رفتار‌های هیجانی و احساسی سلبریتی‌ها اغلب مورد اقبال از سوی مردم قرار می‌گیرد، می‌گوید: تا زمانی که سلبریتی در زمینه‌های فرهنگی، پزشکی، سیاسی و... اظهار نظر می‌کند و مورد اقبال جامعه قرار می‌گیرد و به معنی دیگر لایک می‌خورد طبیعی است که دوباره دست به انجام چنین رفتارهایی بزنند و شاهد چنین رفتارهایی از سوی آنها باشیم.

این جامعه شناس به ضعف گروه‌های مرجع در کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: در زمینه گروه‌های مرجع در جامعه با بحران روبه‌رو هستیم. گروه مرجع یک دانشجو باید اساتید و گروه مرجع دانش‌آموزان باید معلمان آنها باشد اما آیا واقعاً همینطور است؟ وی ادامه می‌دهد: پاسخ منفی است. وقتی در جامعه هیچ چیز سر جای خودش نیست و سلبریتی‌ها به گروه‌های مرجع جوانان و نوجوانان تبدیل شدند چطور می‌توان توقع داشت که سلبریتی‌ها در تمام موضوعات اظهار نظر نکنند و به خود حق انجام هر کاری را ندهند؟ بخارایی به بی‌معنی شدن نقش‌ها در جامعه هم تأکید می‌کند و می‌گوید: یکی دیگر از مسائلی که ما در جامعه خود با آن روبه‌رو هستیم بی‌معنی شدن نقش‌ها است. گویا دیگر تمایز نقش‌ها در جامعه معنی ندارد و هر گروهی به خود حق دخالت و اظهار نظر در زمینه‌های مختلف را می‌دهد.

احترام باید دوسویه باشد

سعید معدنی، جامعه شناس در این باره به «ایران» می‌گوید: با دیدن کلیپ‌های مختلف در زمینه رفتار سلبریتی‌ها در جامعه در نگاه اول نمی‌توانیم قضاوت کنیم، سلبریتی‌ها و چهره‌های معروف در حوزه‌های مختلف وقتی به موقعیتی می‌رسند انتظار دارند جامعه احترام آنها را نگه دارد البته فارغ از این که این انتظار بجاست یا خیر باید به وجه دیگری هم نگاه کنیم و آن هم این موضوع است که مردم حس می‌کنند برخورد برخی مسئولین با آنها درست نیست. فیلم‌هایی هم در فضای مجازی منتشر شده مبنی بر این که متأسفانه تعدادی از مأموران از مردم رشوه می‌گیرند و نیروی انتظامی هم در پی انتشار این فیلم‌ها با مأموران خاطی برخورد شدید داشته است.

به گفته او همین موضوعات نشان می‌دهد که دوسوی قضیه مشکل وجود دارد البته این مهم را نمی‌توان انکار کرد که سلبریتی‌ها باید مراقب رفتار خود باشند فرق نمی‌کند که سلبریتی فرد مشهور توده مردم باشد یا یک سخنران دانشگاهی، به هر ترتیب این امری طبیعی است که این افراد باید به‌طور مضاعف مراقب رفتار خود باشند این در حالی است که نباید فراموش کنیم سلبریتی‌ها هم انسان هستند و در موقعیت‌های مختلف ممکن است واکنش‌های مختلفی از خود بروز دهند فقط بحث این است که عصبانی شدن مردم عادی زیاد به چشم نمی‌آید در حالی که کوچکترین واکنش منفی سلبریتی‌ها به سرعت انتشار یافته و به همان نسبت و با همان سرعت می‌تواند در رفتارهای دیگران نیز تأثیرگذار باشد. این جامعه شناس به نقش سلبریتی‌ها پس از زلزله کرمانشاه اشاره کرده و یادآوری می‌کند: پس از وقوع زلزله کرمانشاه در حوزه کمک‌رسانی به مردم سلبریتی‌ها در حوزه‌های مختلفی فعالیت‌های زیادی داشتند اما پس از مدتی از وقوع حادثه کم کم نگاه‌ها منفی شده و در برخی موقعیت‌های مختلف سعی شده که نگاه مردم به آنها اندکی منفی شود به اعتقاد من چنین برخوردهای قهری با افراد مشهور جامعه را نیز نباید در پیش گرفت زیرا این نوع برخوردها هم به نوبه خود می‌تواند در رفتار کل جامعه تأثیری مخرب باقی گذارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.