هر چه پیش آید خوش نیاید ... !

آ فت تکرار در وقوع و شتاب رسانه ها در نوع و شیوه انعکاس این اخبار و خواندن حوادث Accidents پی در پی ،قبح ماجرا را از بین برده است. مخاطبانی خاص با شوق و اشتیاق منتظرهستند این حوادث را بخوانند وشاید یکی از آ رزوهای شان این است که خود سربزنگاه برسند و به عنوان اولین شاهد صحنه ای فجیع وتلخ و ناگوار ،عکس ها و تصاویر این حوادث را در فضای مجازی منتشر کنند. اگر چه وقوع این آسیب ها برای بسیاری مخاطبان ،محلی از اعراب ندارد اما بی هیچ شک و تردیدکسانی که طعمه و قربانی حادثه Incident و آ سیب می شوند تشویش ،اضطراب،نگرانی و دلهره دارند. آنها در اولین لحظه های ابتلا به گرفتاری و آسیب، حسرت و افسوس می خورند که چرا لحظه ای ،فقط لحظه ای به آخرو عاقبت کار خود فکر نکرده اند و ... .

اینجاست که قدر و ارزش لحظه ها و ثانیه ها روشن می شود.

پدری که از سر یک لحظه غفلت ،خودرو را روشن کرده و هنگام خروج از پارکینگ با فرزندش تصادف Crash کرده و عزادار مرگ جگر گوشه خود شده حسرت لحظه از دست داده اش را می خورد که ای کاش ... . راننده خودوی دیگری که با بی توجهی به قانون Law عبور و مرور دچار غفلت می شود و در تصادف با عابر پیاده ،مرگ کودکی خردسال را در برابر چشمان پدر و مادر این طفل معصوم رقم می زند نیز دچار عذاب وجدان شده که چرا لحظه ای ... .

اصلا چرا پس از وقوع این حادثه ،لحظه ها و ثانیه ها تند و سریع سپری شدند و زمان امان نداد مجروح حادثه به مرکز درمانی برسد .

این حسرت و آه و افسوس برای کسانی که لحظه های عمر خود را ضایع کرده و ندانسته و ناآ گاهانه مرتکب جرم Crime و بزه و خلاف شده اند نیز وجود دارد. متهمان پرونده های مختلف از ماجرای قتل Murder و جنایت Crime و حتی سرقت Stealing های مسلحانه گرفته تا کلاهبرداری Fraud و سرقت و اخاذی و ... همه و همه قربانیان غفلت از زمان و سوزاندن لحظه لحظه عمر گرانمایه خود هستند. مشکل اینجاست که در این دوره و زمانه ،خیلی از افراد دل و دماغ ندارند و اگر با ملایمات ،سختی یا اتفاق بدی در زندگی خود مواجه شوند چشم های شان را به روی واقعیت ها می بندند و جای آن که کلاه خود را قاضی Judge کنند تا ببینند در کجای رودخانه عمر خود باید آستین همت بالا بزنند و ماهی را از آ ب بگیرند سعی می کنند آب را گل آلودکرده تا ماهی بگیرند.

یادش بخیر ،پدر بزرگ پیری داشتیم که همیشه نصیحت می کرد بچه ها ،«عقل معاش» داشته باشید. پیرمرد ،کوهی از تجربه بود و تاکید می کرد که بچه ها باید اهل کار بار بیایند ،از زور بازو پول در بیاورند و دست در جیب خود کنند نه دست نگر دیگران باشند.

می گفت قدر پول خود را بدانید و اگر ده تومان داشتید هشت تومانش را خرج کنید ،چون باید خرج تان اندازه دخل تان باشد. مقصود پدربزرگ پیر از سفارش «عقل معاش» تنها روی مسائل مادی نبودبلکه سفارش می کرد عقل معاش یعنی قدر لحظه لحظه عمرتان را بدانید و با ورزش Sport ، تندرستی و سلامتی Health تان را برای خود سرمایه کنید .

حرف پیرمرد را باید قاب طلا بگیریم و روی دیوار فکرمان نصب کنیم که واقعا درست می گفت چرا که هر آ نچه از مال خود باختیم با تجربه ای که اندوختیم و تلاش دوباره باز یافتیم ،اما هر ثانیه ای که از عمرمان به بیهودگی و بطالت گذشت دیگر نتوانستیم زمان از کف رفته را جبران کنیم.

خوش به حال پدر بزرگ که تا آخرین لحظه های زندگی روی پای خود ایستاد و با شوق و اشتیاق و از همه مهم تر با عشق و امید زندگی کرد و همیشه برای آینده اش برنامه و هدف داشت. آ رام بود و خونسرد اما بی خیال نبود و از این جمله که «هرچه پیش آ ید خوش آید» به شدت بیزار بود. واقعیت این است که ما باید با قدردانی از لحظه هایی که برگ برگ کتاب زندگی مان هستند سعی کنیم بهترین دست نوشته از برترین و والاترین تفکرات را بنویسیم.

همان طور که در شروع کلام خود گفتیم مطالعه در سرگذشت بسیاری از افراد که قدر لحظه ها و ثانیه ها و دقیقه های با ارزش عمر خود را ندانستند و بی گدار به آب زدند تا به خیالی باطل ماهی بگیرند پند آموز است چرا که این افراد با هدر دادن بزرگترین سرمایه عمر خود (زمان) در طوفان حوادث و گرداب هایی با موج های سهمگین گرفتار می شوند.

حرف آخر این که زندگی کوتاه است و فرصت های ما محدود. باید قدر لحظه لحظه عمر عزیز که نعمت حیات و توفیق زندگی در این دنیا است بدانیم و در این مسیر از روح امید ،نشاط ،آرامش و اطمینان قلبی که آموزه های دینی و اعتقادات پاک مذهبی به ما می دهد غافل نشویم. باید حواس مان را جمع کنیم و عقل معاش داشته باشیم و با برنامه و هدف های متعالی به پیش برویم که هر چه پیش آ ید خوش نیاید.این ما هستیم که آ ینده را می سازیم و اگر قدر عمرو جوانی مان را بدانیم رستگار و پیروز خواهیم شد.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید