گروکشی شرکتهای پخش بر سر مرگ و زندگی بیماران هموفیلی
رکنا: اختلاف بیمهها و نظام سلامت همچنان ادامه دارد، حتی اگر وزیر بهداشت شرط و شروطش را برای پذیرش دوباره سکانداری این وزارتخانه درباره تأمین منابع کنار بگذارد و رئیسجمهور در فهرست وزرای پیشنهادیاش یک بار دیگر نام دکتر ربیعی را در برابر وزارت کار و رفاه اجتماعی قرار دهد.
در حالی که همین چند روز پیش رسول دیناروند، معاون وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو وقتی پشت تریبون قرار گرفت از رفع بحران دارویی در کشور سخن گفت، اما وقتی به سراغ بیماران به ویژه بیماران خاص میروید متوجه میشوید که بحرانهای تازهای در کمین این بیماران نشسته است؛ بحران قطع زنجیره تأمین داروی بیماران هموفیلی در پی اختلافات دنبالهدار وزارت رفاه و وزارت بهداشت و بدهی میلیاردی بیمهها به تأمینکنندگان دارو و مراکز درمانی. حتماً برای شما هم پیش آمده که هنگام بستن در تاکسی دستتان کشیده شود یا پایتان به کناره میز یا مبل بخورد و بعد هم تمام میشود و در لحظه فراموشش میکنیم، اما 12 هزار بیمار مبتلا به هموفیلی نمیتوانند چنین حادثهای را فراموش کنند چون آنها فاکتور انعقادی خون ندارند و کمترین ضربهای میتواند به خونریزی داخلی در بدنشان منجر شود. با تمام این تفاسیر حالا بدهیهای میلیاردی بیمهها موجب شده تا زنجیر حیات بیماران هموفیلی که به زنجیره داروییشان بسته است در معرض خطر قرار بگیرد و شرکتهای پخش دارو با یک استدلال بازرگانی «جنس فروختهام پولش را میخواهم» از تحویل سهمیههای دارویی داروخانهها خودداری یا با تحویل تدریجی دارو سلامتی بیماران را به مخاطره میاندازند. این داستان روایت دنبالهداری است که هماکنون چند ماهی میشود بیماران مبتلا به هموفیلی را با چالش مواجه کرده است.
گروکشی شرکتهای پخش
«فاکتور 9 کم شده» این گلایه بسیاری از بیماران مبتلا به هموفیلی است. آنطور که رئیس اداره برنامهریزی و آمار اداره کل نظارت بر دارو و موادمخدر سازمان غذا و دارو میگوید:«داروی فاکتور ۹ به اندازه کافی در کشور موجود است و تأمین آن با مشکل و کمبودی همراه نیست.» طلعت قانع میافزاید: «مشکل کمبود احتمالی در برخی از مراکز درمانی به طور عمده ناشی از بدهی آن مراکز به شرکتهای پخش دارو است. البته مشکلات نقدینگی ناشی از بدهی مراکز درمانی و دارویی به شرکتهای پخش است و سازمان غذا و دارو به تلاشهای خودش در این زمینه ادامه میدهد.»
وقتی سرمایهداران سیاستگذار میشوند
احمد قویدل، مدیر عامل کانون هموفیلی ایران اما درباره چرایی این کمبود اینگونه توضیح میدهد: «برخی شرکتهای پخش دارو، به دلیل دریافت نکردن مطالبات خود از سازمانهای بیمهگر، از ارائه دارو به بیمارستانها و داروخانهها خودداری میکنند.»
به گفته وی در سالهای گذشته یارانه دارویی بیماران خاص به واردکنندگان دارو و تجهیزات پزشکی مورد نیاز این بیماران داده میشد و این داروها با قیمت یارانهای وارد سیستم توزیع میشد. بخشی از این مبلغ را بیمه تقبل میکرد و بخشی دیگر را هم که سهم بیمار بود مورد بخشودگی قرار میگرفت و دارو بهصورت رایگان به دست بیمار میرسید، اما از دو سال پیش ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی مجبور شد قیمتهای خود را با قیمتهای جهانی هماهنگ کند؛ بنابراین در این راستا قیمتهای داروها نیز به قیمتهای اصلی برگردانده شد. البته با این روند یکی از مخاطرات یعنی خروج دارو از سیستم دولتی رفع شد، اما این روند قدری وضعیت تأمین دارو را دشوار کرده است.
از سوی دیگر دولت حجم زیادی از نقدینگی را به بخش دارو تزریق کرد، اما این حجم نقدینگی به سازمانهای بیمهگر داده شد تا از طریق این سازمانها، مراکز درمانی تأمین دارو کنند و همه اختیارات در بحث تأمین مالی به سازمانهای بیمهگر داده شد. وی ادامه میدهد: «متأسفانه مشکل اصلی این است که دولت منابع مالی را در اختیار سازمانهای بیمهگری قرار داده است که به آنها بدهکار است و این بدهکاریها که بالغ بر یکسال عقب افتادگی دارد، صرف بدهیها میشود و این سازمانها اعلام میکنند که این منابع صرف بدهی دولت به آنها شده است.» همچنین تأکید میکند: «متأسفانه در حوزه دارو سرمایهداران صاحب شرکت، سیاستگذار شدهاند و اگر این روند ادامه پیدا کرده و دولت آن را اصلاح نکند موجبات بروز بحران و به خطر افتادن امنیت درمان را در کشور فراهم خواهد آورد.»
به گفته قویدل در یکی از موارد، شرکت دارویی بهستان در تهران به مدت 15 روز داروهای این بیماران را به جای بدهی گرو گرفت در حالی که در چنین وضعیتی ممکن است بیمار به دلیل نبود دارو جانش را از دست بدهد. این در حالی است که شرکتهای پخش دارویی و سازمانهای بیمهگر در پایان سال بدهیها و یارانههایشان را در حوزه دارو دریافت میکنند و در این بازه زمانی تنها بیمار متضرر میشود. اینکه دارو در کشور موجود باشد. پرداخت هزینه آن هم توسط دولت تضمین شده باشد، ولی دارو در شرکتهای پخش یا حبس باشد یا شرکت پخش رغبتی به دریافت آن نداشته باشد یا از کابوس اوراق قرضه آرامش آن به هم بریزد، ظلم بزرگی به بیماران و از جمله بیماران هموفیلی است.
باز هم انحصار
برای تأمین فاکتور انعقادی ۹، پلاسمای ایرانی جمعآوری و به کشور آلمان ارسال میشود تا پس از طی فرآیند تولید و آمادهسازی دارو، مجدداً به کشور ارسال شود. رئیس کانون هموفیلی ایران در اینباره میگوید: «متأسفانه هماکنون با این معضل مواجه هستیم و گاهی اوقات به دلیل برنامهریزی نادرست در ارسال و تحویل به موقع فاکتور انعقادی ۹، دارو در زمان خود تحویل بیمار نمیشود که همین مسئله زمینهساز بروز برخی معلولیتها در آنها خواهد شد که برگشتناپذیر است. البته در این روند دارو با 30 درصد زیرقیمت اصلی به کشور وارد میشود، اما در بحث تأمین دارو انحصار برای آلمان به وجود آمده و اگر این کشور رابطه خود را با ما قطع کند تأمین داروی ما به مخاطره میافتد.» حالا و در شرایطی که وزرای رفاه و بهداشت در پشت تریبونها لبخند میزنند و برنامههایشان را اعلام میکنند، بیماران هموفیلی نگرانند؛ نگران آینده مبهمی که وزارتین برایش هیچ برنامهای ندارند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر