میلاد کعبه به قلم خبرنگار رکنا در هشترود
رکنا : در دومین جمعه از ماه رجب، که از ماههاى حرام است و احترام خاصى در میان همه قبایل و طوائف داشت، ازدحام عجیبى در اطراف کعبه بود و سیل مردم از پیر و جوان با احترام ویژه اى در اطراف خانه خدا در حال طواف بودند که زنى حامله، با چهره اى شکسته، در گرداگرد خانه خدا بى تابانه مىگردید و با انگشتان لرزانش به جامه کعبه آویخته بود و در حالى که قطرات اشکش سیل آسا به صورتش مى ریخت، زیر لب مى گفت: پروردگارا! من به تو ایمان آورده ام و به آنچه کتاب و پیامبر از سوى تو آمده ایمان دارم. پروردگارا! من به آیین جدم «ابراهیم خلیل» که بینانگذار این خانه کهن است، ایمان دارم. پروردگارا! تو را سوگند مىدهم به حق بنیانگذار این بیت، و به حق این مولودى که در شکم دارم، این زایمان را بر من آسان گردان.
چشمهاى کنجکاو او را مى دید و گوشهاى شنوا سخنانش را دنبال مى کرد و حس کنجکاوى در مغزها تحریک مى شد، که ناگهان فریادى از تعجب از همگان بلند شد و به دنبال آن سکوتى سنگین بر همگان حکمفرما شد. آب در گلوها خشکید، حیرت و تعجب بر چهره ها نقشى شگفت زده بود و نفسها از سینه ها بیرون نمى آمد.کسى جرأت نداشت سکوت را بشکند و بگوید: لحظه اى پیش دیوار کعبه شکافته شد و زن حامله اى به درون خانه خدا رهنمون شد!
چه کسى باور مى کرد که سنگ خارا آغوش باز کند و زن حامله اى را در خود جاى دهد؟!حیرت و تعجب مردم هنگامى افزایش یافت که تلاش پرده داران کعبه، در گشودن قفل در به نتیجه نرسید.
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده مى شد، همگان در انتظار بودند که از فرجام این راز آگاه شوند. از نقطه نظر مردم نگران و حیرت زده، هر لحظه اى چون یک ساعت مى گذشت و همگان ثانیه شمارى مى کردند که نیروى غیبى این مشکل را بگشاید.
پس از گذشت مدتى طولانى، همان سنگ خارا آغوش باز کرد و فاطمه بنت اسد در حالى که مولود کعبه را در آغوش داشت بیرون آمد.صداى هلهله اوج گرفت و در خانه هاى مکه طنین انداخت. ابوطالب، عمو و برترین حامى محمد(ص) در حالى که برق شعف از دیدگانش مى جهید، بانگ برآورد:
أیّها النّاس: ولد فى الکعبة ولى اللَّه.
هان اى مردم! ولى خدا در خانه خدا دیده به جهان گشود.
این حادثه پرشکوه و بى نظیر تاریخ، به روز جمعه، سیزدهم ماه رجب، سى امین سال حمله ابرهه به خانه خدا (عام الفیل) اتفاق افتاد.
آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر