حوادث رکنا: من زندگی، آبرو و تمام دار و ندارم را باختم. نه اینکه فکر کنید وضع مالیام خراب است. همهچیز دارم اما حالا میفهمم اینها بیارزشترین داراییهای دنیا هستند. ۲۰ سال قبل ازدواج کردم و…
رکنا: خیلی سعی کردم تا همسرم را از ارتباط با زنان دیگر حفظ کنم چرا که من با عشق و علاقه با «شهرام» ازدواج کرده بودم و نمی خواستم زندگی آرامم دستخوش هوسرانی های دیگران شود اما همسرم مقابلم می ایستاد…
رکنا: حمید دهقانی / یکی از مأموران کلانتری 115 رازی شامگاه چهارشنبه هفته گذشته هنگام ترک صحنه قتل زنی که در حمام خانهاش به کام مرگ رفته بود...
حوادث رکنا: نور به قبر پدر خدابیامرزم ببارد! همیشه میگفت: پسرجان! حرفی که به تو مربوط نیست نزن و حد و حدود خودت را بدان تا نخود هر آشی نشوی. اگر به همین نصیحتهایش گوش میکردم، چنین آتشی به جان…
رکنا: حال همسرم خوب بود و هیچمریضی نداشت. یک روز ناگهان درخانه زمین خورد و بیهوش شد. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم. فکر میکردیم فشار خونش پایین آمده است، اما پزشکان گفتند سکته کرده و تلاش…
رکنا: محاکمه یک زن و پسرخاله اش به خاطر ارتباط شوم با یکدیگر در حالی صورت می گیرد که شوهر این زن نیز به اتهام کتک زدن او تا حد مرگ پای میز محاکمه خواهد رفت.
رکنا: حرکات و رفتارهای همسرم به کلی تغییر کرده بود به طوری که احساس می کردم در زندگی با او خیلی تحقیر می شوم بارها تلاش کردم توجه او را به خودم جلب کنم اما او همچنان با گوشی تلفن خودش سرگرم بود به…
رکنا: همسرم به خاطر حسادت های زنانه مرا به کشتن زن برادرم تحریک کرد. این اضهارات قاتل در دادگاه است.
رکنا: دوسال است که دیگر فقط یک مرده متحرکم! زندگی برایم ارزشی ندارد. همسرم بعد از آن حادثه تلخ تصمیم گرفت. به مشهد مهاجرت کنیم تا شاید با دور شدن از محیطی که در آن زجر کش می شدم کمی به آرامش روحی و…
رکنا: اگرچه «رومینا» پس از برگزاری چندین جلسه مشاوره در دایره مددکاری کلانتری و با بزرگواری همه اشتباهات مرا بخشید و به منزل بازگشت تا آشیانه متلاشی شده مان را دوباره بازسازی کند اما من در خلوت خودم…
رکنا: حدود ۱۵ سال قبل که در شرق تهران ساکن بودم، با همسرم دعوایم شد، او را هل دادم که همسرم به پایین پلهها افتاد و جان خودش را از دست داد.
رکنا: همسرم تمام وقتش را صرف خانوادۀ خودش میکرد. وقتی هم در خانه بود، آنقدر شلختهبازی درمیآورد که حالم را به هم میزد. نمیتوانستم حرفی بزنم و به خاطر دو فرزندمان کوتاه میآمدم. غم خودم کم بود،…