رکنا: 21 سال از ازدواج زن 38 ساله با مردی که به قول خودش هیچ علاقه ای به هم نداشته و ندارند می گذرد.
رکنا: در کلاس چهارم ابتدایی تحصیل می کردم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند.جدایی آن ها ضربه روحی بزرگی به من وارد کرد و دیگر مجبور به تحمّل شرایط بسیار سختی، در زندگی بودم.
رکنا: اولین بار «سحر» رو توی یه بیمارستان دیدم، خیلی به دلم نشست، اون می تونست منو از تنهایی در بیاره و جای خالی زن مهربونمو رو پر کنه.
رکنا: شوهر لیلا مرد و او بیوه شد تا اینکه برادرشوهرش سراغش رفت و پدر شوهرش هم بی تقصیر نبود.
حوادث رکنا:با آن که هنوز یک سال از آغاز زندگی مشترکم نگذشته است، خانواده ام اصرار دارند از همسرم طلاق بگیرم و به شهرستان برگردم چون پدر و مادرم عامل بیماری کم خونی و کم کاری تیروئیدم را همسرم می…
رکنا: حجتالاسلام محمد ادریسی، سردبیر نشریه سراج، پیشنهادی درباره ازدواج اجباری جوانان به مجلس ارائه کرد.
رکنا: 19ساله است و برای ازدواج اجباری با رضایت پدر و مادرش مورد آزار و اذیت پسر دایی اش قرار گرفته است. سمیه پس از فرار از خانه با پسر همسایه، از روزهای تاریکش می گوید.
رکنا:فایده ای نداشت ,هیچ کس به حرف و نظرم گوش نمی داد.البته کسی نمی توانست روی حرف پدرم چیزی بگوید.
رکنا:من بچه تهتغاری خانه بودم. پس از مرگ پدرم، مادرم دچار افسردگی شدیدی شد؛ ولی من فکر میکردم در این شرایط بیشتر باید به فکر آیندهام باشم. برای همین هم با جدیت درس میخواندم
حوادث رکنا: دختر جوان به خاطر اعتیاد پدرش تن به ازدواج با مرد افیونی داد و حالا پس از تولد سومین فرزندش وقتی به رفتارهای شوهرش مشکوک شد فهمید که با زن جوان دیگری رابطه دارد.
رکنا: دخترکم آرام و راحت روی تختش خوابیده بود. کنارش دراز کشیدم و دست کوچکش را در دستانم فشردم. حرفهای "مهدیه " در ذهنم جولان می داد.
رکنا: دختر دانشآموز که به اصرار خانواده، در 17 سالگی و از پشت نیمکت کلاس پای سفره عقد نشانده شده و تن به ازدواج با پسرعمویش داده بود با گذشت پنج سال از عقد زودهنگام، روی نیمکت راهرو دادگاه خانواده…