آخرین عکس های آرمان قبل از اجرای حکم

آرمان عبدالعالی نام یک متهم به قتل است.آرمان عبدالعالی از سال 92 به اتهام قتل دختر مورد علاقه خود راهی زندان شد.آرمان عبدالعالی با رای دادگاه به قصاص محکوم شد.آرمان عبدالعالی  چند بار تا پای چوبه دار رفت. سرنوشت نهایی پرونده آرمان عبدالعالی صبح امروز با عدم رضایت خانواده غزاله و به دار آویخته شدن در زندان شهید رجایی پایان یافت.

 به نقل از مرکز رسانه قوه قضائیه، صبح امروز در زندان رجایی‌شهر کرج، حکم قصاص آرمان عبدالعالی به‌اتهام قتل غزاله شکور اجرا شد.

آرمان عبدالعالی

به گزارش رکنا، حکم قصاص آرمان عبدالعالی در پی تقاضا و عدم گذشت خانواده غزاله شکور و علی‌رغم تلاش‌های صورت‌گرفته از سوی دستگاه قضائی، شورای حل اختلاف و فعالین فرهنگی و اجتماعی کشور طی سالهای اخیر به‌منظور جلب رضایت اولیای دم که تا آخرین لحظات هم ادامه داشت، سحرگاه امروز در زندان رجایی‌شهر اجرا شد.

جزئیات آخرین تلاش‌ها برای جلوگیری از قصاص آرمان عبدالعالی

با وجود تمام تلاش‌های صورت گرفته از سوی چهره‌های مختلف، اما خانواده شکور در طی سالیان گذشته همواره بر اجرای حق قانونی خود تأکید داشتند.

از روز گذشته نیز تلاش‌های مجدد دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی از مقامات قضائی دیگر برای متقاعد کردن خانواده شکور به منظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجدداً شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجایی‌شهر دعوت شدند.

این تلاش‌ها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی از ساعت 4 صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایت‌گیری برای پرونده‌های مختلف قتل دارند، وارد سالن جلسات زندان رجایی‌شهر شدند.

در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، وی و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش تمام تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاش‌ها باز هم به نتیجه‌ای نرسید و اولیای دم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.

در  جلسه فوق، علاوه بر تلاش  افراد با سابقه در گرفتن رضایت برای پرونده‌های قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند.

در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پرونده قتل دخترشان تصمیم‌گیری کنند.

پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا (ع) نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع)، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند اما تلاش‌های آنها نیز برای گرفتن رضایت  بی‌نتیجه ماند و آرمان عبدالعالی علیرغم همه تلاش‌های صورت گرفته در طول هشت سال گذشته به سمت سالن اجرای حکم رفت و حکم قصاص در مورد او به اجرا درآمد.

ماجرای قتل غزاله توسط آرمان چه بود؟

 آرمان و غزاله در سفر خانواده‌هایشان به ترکیه در سال 1390 با یکدیگر آشنا و به هم علاقه‌مند شده بودند. این ارتباط بعد از بازگشت به ایران ادامه پیدا می‌کند تا اینکه 12 اسفند 1392 فرا رسید، روزی که غزاله ناپدید می‌شود.

ساعت 22 دوازدهم اسفند 92 پدر و مادر غزاله، هراسان و نگران، به کلانتری 103 گاندی مراجعه و خبر ناپدید شدن غزاله را به پلیس اعلام می‌کنند.

پدر غزاله گفته بود دخترش ساعت 15 از خانه خارج شده و به مطب پزشک پوست در خیابان ظفر رفته است اما تا این لحظه هیچ خبری از او ندارد و گوشی‌ تلفن همراهش هم خاموش است.

پلیس پس از اعلام مفقودی غزاله توسط پدر و مادر وی، بررسی‌‌های خود را آغاز می‌کند و پی می‌برد که غزاله پس از ترک مطب، در تماس تلفنی با یکی از دوستانش، به او گفته است که به دیدار پسری به‌نام آرمان می‌رود.

آرمان 14 اسفند به پلیس آگاهی احضار می‌شود و ماجرای آشنایی خود با غزاله را تعریف می‌کند.

او گفت: ما بعد از آشنایی در ترکیه، از طریق تلفن، پیامک و یاهو با هم ارتباط داشتیم و آخرین ‌بار یک یا دو ماه قبل همراه دوستانش او را ملاقات کرده بودم و‌ پس از آن، دیگر وی را ندیده‌ام. پدر و مادرم از رابطه ما مطلع بودند. رابطه ما از دو سال قبل شروع شد ولی در این مدت همیشه با هم چالش داشتیم.

آرمان درباره ماجرای روزی که غزاله مفقود شده بود، گفت: دوازدهم اسفند ماه غزاله با من تماس گرفت و گفت نزدیک خانه ماست اما هرگز به خانه ما نیامد. من از آیفون بیرون را نگاه کردم اما غزاله را ندیدم، به همین خاطر پیش برادر کوچکم در اتاق رفتم و به‌خاطر مصرف داروی ضدآلرژی فصلی، خوابم برد.

آرمان عبدالعالی

او در ادامه بازجویی‌ها وقتی با ادله پلیس آگاهی و بازپرس دادسرا روبه‌رو شد، به حضور غزاله در منزلشان و مرگ او اعتراف کرد و گفت: «غزاله با من تماس گرفت اما گوشی قطع شد، سپس خودم با او تماس گرفتم، او گفت وقت ویزیت دکتر عقب افتاده و او الآن مقابل خانه ماست.

صبر کردم مادرم از خانه خارج شود و بعد در را باز کردم و غزاله به خانه‌مان آمد، با هم صحبت کردیم اما او گفت دیرش شده، من او را بدرقه کردم و در را بستم اما ناگهان صدای جیغش را شنیدم. او به‌خاطر خیس‌بودن پله‌ها سُر خورده بود و صورتش خونریزی داشت. او را به داخل خانه آوردم، چون مرده بود و نفس نمی‌کشید، به‌دور او کیسه زباله کشیدم و آن را در چمدان چرخدار گذاشته به میدان مینا بردم و به سطل زباله انداختم، سپس برگشتم و خون موجود در راه‌پله‌ها را پاک کردم.»

این بخشی از اعترافات اولیه آرمان بود. او که در زمان بازداشت، چند روز کمتر از 18 سال سن داشت، در ادامه تحقیقات به قتل غزاله توسط خودش اعتراف کرد.

آرمان در بازجویی‌های بعدی با اعتراف صریح به قتل غزاله، توضیح داد: "وقتی غزاله به منزلمان آمد، با هم بحث کردیم، غزاله راجع به گذشته حرف زد و گفت دلش برای گذشته‌ها تنگ شده، ‌من نمی‌خواستم به گذشته برگردم برای همین اجازه ندادم حرف بزند، او مرا هل داد، من هم او را هل دادم که سرش به میله تخت خورد، من هم سرش را دودستی گرفتم و چند بار به میله تخت کوبیدم و سپس میله بارفیکس را برداشتم و با آن نیز پنج ضربه به سرش زدم، بعد او را در چمدان چرخدار گذاشتم و به سطل زباله انداختم."

آرمان عبدالعالی

آرمان ده ماه بعد منکر قتل شد و 14 دی 93 مجدداً علت فوت غزاله را عجله وی برای رفتن و سقوط او از پله‌ها اعلام کرد، اما در نهایت قضات دادسرای جنایی تهران و قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران، آرمان را قاتل غزاله دانستند و بر همین اساس آرمان به قصاص محکوم شد اما درخواست فرجام‌خواهی داد و حکم پس از تأیید توسط دیوان‌عالی کشور، به اجرای احکام فرستاده شد که شهریور 95 ریاست قوه‌ قضائیه اجرای حکم را جهت بررسی مجدد متوقف کرد اما پس از بررسی طولانی که دو سال به‌طول انجامید، ایرادی در پرونده ملاحظه نشد و مجدداً پرونده جهت اجرای حکم اعاده شد.

در ادامه، هشتم دی 97 جلسه صلح و سازش با حضور خدام آستان قدس رضوی(ع) برگزار شد و اولیای‌دم گذشت خود را منوط به معرفی محل اختفای جسد اعلام کردند اما به‌دلیل عدم کشف جسد، 11 دی 98 به‌عنوان تاریخ اجرای حکم قصاص تعیین شد.

صبح روز 11 دی 98، آرمان در زندان رجایی‌شهر تا پای چوبه دار رفت. اولیای دم برای اجرای حکم اصرار داشتند اما در آخرین لحظات، پدر و مادر غزاله به آرمان یک‌ماه فرصت دادند تا محل اختفای جسد فرزندشان را اعلام کند تا آنها از مجازات او گذشت کنند.

از فردای آن روز تلاش وکیل آرمان معطوف به اعاده دادرسی و محاکمه دوباره آرمان شد، درخواستی که از سوی دیوان‌عالی کشور پذیرفته شد تا آرمان بار دیگر محاکمه شود.

وکیل آرمان مدعی شد بعد از تاریخ تشکیل پرونده قتل، برای غزاله در دانشگاه محل تحصیل او برگه مرخصی تحصیلی صادر و همچنین دفترچه بیمه‌اش هم تمدید شده است، به این ترتیب درخواست اعاده دادرسی کرد.

دو نفر از قضاتی که قبلاً رأی بر قصاص داده بودند اعلام کردند با توجه به ادعاهای مطرح‌شده از سوی وکیل آرمان، باید در این زمینه تحقیقات بیشتری شود.

موضوعات مذکور در ادامه مورد بررسی قرار گرفت، از دانشگاه غزاله استعلام صورت گرفت که دانشگاه پاسخ داد: درخواست مرخصی، نه توسط شخص غزاله بلکه توسط خانواده غزاله انجام شده و از زمان اعلام مفقودیت و قتل غزاله، او ‌هرگز به دانشگاه مراجعتی نداشته است و پدر و مادر غزاله به‌امید پیدا شدن دخترشان، برای او یک ترم مرخصی گرفته‌اند.

درباره تمدید دفترچه بیمه غزاله نیز از کارگزاری بیمه استعلام صورت گرفت که در استعلام صورت‌گرفته مشخص شد والدین غزاله (و نه شخص غزاله) در همان اوایل و به‌امید زنده بودن او، برای یک نوبت تمدید دفترچه دخترشان، به بیمه مراجعه کرده بودند.

آرمان نهایتاً بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه پنج دادگاه کیفری یک استان تهران، بار دیگر اعلام کرد قتل غزاله کار او نیست و نمی‌داند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.

در نهایت قضات دادگاه کیفری یک استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل غزاله مجرم تشخیص دادند و او را به قصاص محکوم کردند که رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان‌عالی کشور تأیید شد.

آرمان عبدالعالی

توضیحاتی راجع به اجرای حکم قصاص آرمان

آرمان عبدالعلی، متولد 19/12/1374، به اتهام قتل عمد خانم غزاله شکور در تاریخ 12/12/1392، مورد محاکمه قرار گرفت و در تاریخ 2/10/1394 به قصاص نفس محکوم شد.

 رأی صادره مورد فرجام‌خواهی قرار گرفت و دیوانعالی کشور نیز دادنامه رای صادره را در تاریخ 30/4/1395 تایید کرد.

محکوم علیه در چند مرحله از رای صادره تقاضای اعاده دادرسی کرد. در نهایت، دیوانعالی کشور طی ‌ دادنامه مورخ 19/11/1398 با توجه به طرح برخی ابهامات از سوی مشاور دادگاه (امکان حیات خانم غزاله شکور)، رأی صادره را نقض و جهت رسیدگی به شعبه هم عرض دیگری در دادگاه کیفری یک تهران ارجاع کرد.

این شعبه نیزپس از طی تمام تشریفات قانونی و استماع دفاعیات متهم و وکلای مدافع و برگزاری جلسه رسیدگی و پس ازرفعابهامات مربوط به تمدید مرخصی تحصیلی و دفترچه درمانی مقتول توسط والدین او، بر اساس دادنامه مورخ 1/7/1399 نامبرده را به قصاص نفس محکوم کرد.

 با اعتراض وکلای مدافع، پرونده جهت رسیدگی فرجامی به دیوان عالی کشور ارجاع شد که دادنامه صادره مورد تایید قرار گرفت و پرونده در تاریخ 13/12/1399 به واحد اجرای احکام ارسال شد.

 برخی نکات مهم در خصوص این پرونده، به شرح زیر قابل توجه هستند:

 از زمان ارتکاب قتل (12/12/1392) تا ارسال پرونده به اجرای احکام (13/12/1399)، پرونده به مدت 7 سال تحت رسیدگی دقیق در واحدهای مختلف قضائی قرار داشتو از این رو، تمام ابعاد موضوع بررسی شده است.

 محکوم علیه در زمان ارتکاب جرم 17 سال و 11 ماه و 23 روز سن داشته است. با وجود این که وی صرفاً 7 روز از 18 سال کمتر داشته است، اما وفق مقررات و قوانین قضائی موجود، هشت روز بعد از ارتکاب قتل، در تاریخ20/12/1392، جهت آزمایش سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شد که این مرجع نیز در تاریخ 17/1/1393اعلام نمود " نامبرده در زمان ارتکاب جرم از سلامت کامل روانی برخوردار بوده و بر حرمت اعمال ارتکابی خود آگاهی داشته و علائمی از اختلالات روانی که باعث فقدان کنترل اراده و قوه تمیز او شد، مشاهده نشد". مجدداً وضعیت مشارالیه در کمیسیون های پزشکی قانونی استان تهران مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه، کمیسیون روانپزشکی در تاریخ 27/8/1393 اعلام نمود هیچ گونه دلیلی بر وجود اختلال روانی که مانع قوه تمیز و تشخیص نام برده باشد، یافت شد.

        ارتکاب قتل توسط آقای عبدالعلی در تمام مراحل رسیدگی برای قضات مربوطه و با توجه به مستندات موجود، احراز شده و از اینرو، طرح برخی ادعاها مانند در قید حیات بودن مقتوله و...، به هیچ عنوان وارد

        نمی باشد. نتایج آزمایش های دی. ان. ایاز آثار خونی کشف شده در منزل متهم، اقرار صریح و مکرر وی مبنی بر کوبیدن سر مقتوله به دستگیره کمد و گوشه تخت و کوبیدن چندین باره میلهبارفیکس به سر مقتوله و سپس قرار دادن جسد، داخل کیسه پلاستیکی و چسب زدن به کیسه و انداختن آن در سطل زباله شهرداری، جای هیچ تردیدی برای قضات پرونده مبنی بر ارتکاب این قتل باقی نگذاشته است.

 از زمان ارجاع پرونده به واحد اجرای احکام تا اجرای حکم، بیش از هشت ماه زمان برده است. علت این امر نیز اسرار دستگاه قضایی برای برگزاری چندین جلسه ایجاد صلح و سازش بین اولیای دو خانواده بود که با این وجود، منتهی به سازش نشد.

5-5. قصاص حق خانواده اولیای دم است و مانند اعدام نیست که حق حکومت و البته (بر طبق قوانین ذیربط) باشد.خانواده مقتوله شکور بارها نسبت به تأخیر در اجرای حکم اعتراض کردند.

از آنجا که متاسفانه مجرم هیچ نشانه‌ای از محل اختفا یا دفن جسد نداده است، احساسات خانواده مقتوله نیز بیش از پیش جریحه دار شده است و البته افکار عمومی ایران نیز به همین نسبت، جریحه دار بوده است. با این وجود، خانواده اولیای دم اعلام کرده بودند که در صورت دادن نشانی از محل اختفا یا دفن جسد توسط قاتل، حاضر به اعلام گذشت هستند که متاسفانه محکوم علیه، از این امر خودداری کرد.