مدیر پژوهشی دانشگاه ساری: تمام سدهای مازندران اشتباه است! / هرجا از سیل ترسیدند، اشتباها سد زدند + صوت
حجم ویدیو: 72.51M | مدت زمان ویدیو: 00:09:56

رکنا قصد دارد در پرونده ای به بررسی اشکالات و انتقادات وارده به تمام سدهای ایران بپردازد. در اولین شماره از این پرونده به سراغ سدهای مازندران رفته ایم. سدهای مازندران شامل سدهای شهید رجایی (سلیمان تنگه)، لفور (البرز) و گلورد (نکا) هستند و البته سد زارم رود نیز که کلنگ زنی آن در اردیبهشت 1400 انجام شده، قرار است به جمع سدهای مازندران اضافه شود. اما آن طور که مدیر پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی مازندران به رکنا گفت، سدهای مازندران نه تنها کمک مهمی به جلوگیری از وقوع سیل در این استان نکرده اند، بلکه خودشان آسیب های زیست محیطی زیادی را به این استان وارد کرده اند؛ به نحوی که با وجود سدهای مازندران ، کشاورزی در این استان بیش از حد توسعه یافته است و ساخت منازل مسکونی و ایجاد زمین های زراعی در بستر رودخانه ها به واسطه وجود این سدها، مازندران را در برابر سیل آسیب‌پذیرتر کرده است؛ این در حالی است که فلسفه اصلی ساخت بیشتر این سدها جلوگیری از وقوع سیل بوده است و به گفته دکتر عبدالله درزی، مدیران مازندران هرکجا که از سیل ترسیده اند، بی توجه به لزوم انجام عملیات آبخیزداری در بالادست رودخانه ها، سد ساخته اند. 

تاثیرپذیری زیاد مازندران از خشکسالی با وجود داشتن سه سد بزرگ 

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، سوء مدیریت منابع آبی معضلی است که نه تنها استان های خشک کشور، بلکه استان های پرباران ایران را نیز در سال های گذشته درگیر کرده است و همه ساله وقتی خشکسالی در کشورمان بروز پیدا می کند، با نمود این سوء مدیریت مواجه می شویم؛ به نحوی که پس از سال های آبی پرباران 97-98 و 98-99، در سال آبی جاری که متوسط بارندگی ها در ایران 39 درصد کاهش یافته است، نه فقط استان های مرکزی کشور با مشکل کم آبی مواجه شده اند، بلکه صدای مردم خوزستان نیز از کم آبی درآمده و حتی مازندران به عنوان یکی از پرباران ترین استان های ایران نیز با خشکسالی مواجه شده است و آن طور که مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی کشور گزارش داده، امسال 60 درصد مساحت مازندران تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته است. 

خشکسالی امسال مازندران موجب کم رونق شدن کشت برنج و سایر محصولات زراعی در برخی دشت های این استان شده و کسب و کار بسیاری از اهالی مازندران را با مشکل مواجه کرده است. این در حالی است که در دهه های اخیر سه سد بزرگ در مازندران احداث شده و حداقل یک سد دیگر نیز در حال ساخت است؛ در این میان نگاه مسئولان محلی وزارت نیرو در مازندران این است که تعداد سدهای ساخته شده در مازندران کافی نیست و با توجه به تعدد رودخانه ها در این استان حتما باید سدهای بیشتری در آن ساخته شود، اما برخی کارشناسان مدیریت آب معتقدند که اشتباهات وزارت نیرو در ساخت همین سدها و کشیدن کانال های زیرمجموعه آن منجر به تاثیرپذیری بیشتر مازندران از خشکسالی و کم آبی زمین های زراعی آن شده است. 

این دسته از کارشناسان تاکید دارند که در استان پرآبی مثل مازندران، احداث سد نه تنها راهکار صحیحی برای مقابله با سیلاب نیست، بلکه بعضا می تواند به بروز سیل های شدیدتر منجر شود. از نظر این کارشناسان، با وجود رودخانه ها و چشمه های متعدد در مازندران باید با انجام عملیات صحیح آبخیزداری و هدایت روان آب ها در بالادست به سفره های آب زیرزمینی، هم جلوی وقوع سیلاب های شدید را گرفت و هم منابع آبی این استان را حفظ کرد تا مازندرانی ها چه در شرایط خشکسالی و چه در شرایط ترسالی بتوانند برای تامین آب شرب و آب کشاورزی خود از این منابع به درستی بهره برداری کنند. 

این نکته ای است که دکتر عبدالله درزی، کارشناس مدیریت آب مازندران در گفت و گو با رکنا روی آن دست گذاشت و تاکید کرد که برای بررسی مشکلات مدیریت منابع آب مازندران نباید معضلات مربوط به مدیریت منابع آبی سطحی را از مشکلات مربوط به مدیریت منابع آبی زیرزمینی تفکیک کرد، زیرا اساسا مشکل آب مازندران ناشی از عدم اجرای مدیریت تطبیقی برای منابع آبی سطحی و زیرزمینی این استان است. 

چرا مازندران سیل خیز شده است؟ 

مدیر پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری معتقد است که مهمترین مشکل آب مازندران، فقدان مدیریت در بخش مصرف است، زیرا هم راندمان بهره برداری از آب توسط کشاورزان مازندرانی بسیار پایین است و هم تلفات آب شرب در شبکه انتقال آب در مازندران بسیار بالاست. 

درزی همچنین تاکید کرد که اقدامات متعددی که در زمین های بالادست استان مازندران انجام شده، موجب آن شده است که منابع آبی در این استان به شدت تحت تاثیر قرار گیرند؛ او ساخت و سازهای غیرقانونی در اراضی بالادست و کشت محصولات کشاورزی در اراضی شیب‌دار را از جمله این اقدامات دانست و عنوان کرد که در دهه های اخیر، سرعت بالای انجام این اقدامات منجر به ایجاد چالش های مهمی در مدیریت منابع آبی مازندران شده است. 

این کارشناس مدیریت آب مازندران در توضیح بیشتر گفت: وقتی ما آب را به صورت بی رویه در بالادست مصرف می کنیم و جلوی تغذیه سفره های آب زیرزمینی را می گیریم و کاربری اراضی را در مناطقی که در حوضه آبخیز ما قرار دارد، تغییر می دهیم، در چرخه طبیعی آب مازندران اختلال ایجاد می کنیم و باعث می شویم که آب به جای این که درون خاک نفوذ کند، تبدیل به روان آب شود و و به صورت سیل های شدید به خانه ها و زمین های کشاورزی مردم آسیب بزند. 

آبخیزداری بیشتر از سدسازی به مدیریت سیل کمک می کند 

از نظر این عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری، بی توجهی به انجام عملیات آبخیزداری و هدایت آب در بالادست به سفره های آب زیرزمینی، منجر به آن شده است که بسیاری از مدیران تصور کنند که در این استان آب های سطحی زیادی وجود دارد و باید برای مدیریت آن به احداث سد پرداخت؛ این در حالی است که طبق اصول علمی، آب باید با انجام فعالیت های آبخیزداری در داخل خاک نفوذ کند و اتفاقا انجام صحیح عملیات آبخیزداری، بیش از سدسازی می تواند برای جلوگیری از وقوع سیل های مهیب در مازندران موثر باشد. 

وی افزود: اگر ما بتوانیم منابع آبی را در بالادست مدیریت کنیم، دیگر مدیران نمی توانند به بهانه این که منابع آب سطحی مازندران در پایین دست تلف می شود، به احداث سدهای اشتباه بپردازند. البته باید توجه داشت که هیچ آبی در پایین دست مازندران تلف نمی شود، بلکه تمام آبی که به سمت دریا می رود، در حقیقت نیاز اکوسیستم را تامین می کند.

نکته دیگری هم که درزی به آن اشاره کرد، این است که وقوع سیل پدیده جدیدی در مازندران نیست و این استان در طول تاریخ به عنوان یکی از پرسیل‌ترین استان های کشور شناخته شده است. بنابراین به گفته او، سدسازی راهکار مناسبی برای جلوگیری از وقوع سیل در مازندران نیست و ما باید با انجام اقدامات دیگر، خودمان را با سیل تطبیق دهیم، زیرا اکنون عامل اصلی که باعث می شود که سیلاب های مازندران بیشتر نمود داشته باشند، این است که بی توجهی به انجام عملیات آبخیزداری باعث می شود که آب در بالادست در دل خاک نفوذ پیدا نکند و با تبدیل شدن به روان آب بعضا به صورت سیل به پایین دست منتقل شود. 

خالی ماندن سد گلورد به دلیل برآورد اشتباه در حجم مخزن 

مازندران هم اکنون دارای سه سد بزرگ به نام های سد لفور (البرز)، سد شهید رجایی (سلیمان تنگه) و سد گلورد بزرگ (نکا) است. در این میان سد شهید رجایی با حجم کل مخزن 160 میلیون متر مکعب در سال 76 مورد بهره برداری قرار گرفته، سد لفور با حجم کل مخزن 150 میلیون متر مکعب در سال 89 افتتاح شده و سد گلورد نیز با حجم کل مخزن 189 میلیون متر مکعب در سال 96 راه اندازی شده است. 

در این میان اما عجیب ترین سد مازندران، سد گلورد یا همان سد نکاست که روی نکارود بنا شده و با وجود حجم نسبتا بالای مخزن آن و با وجود این که شبکه انتقال آب در پایین دست این سد احداث شده است، هم اکنون تقریبا هیچ آبی در این سد وجود ندارد؛ زیرا به گفته مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری حجم آورده سالانه نکارود بسیار کمتر از حجم مخزن سد گلورد است و با وجود حجم کل 189 میلیون متر مکعبی سد گلورد، در سال آبی جاری، حجم کل آورده نکارود به این سد کمتر از 10 میلیون متر مکعب بوده است! 

درزی از همین منظر تاکید دارد که سد گلورد اشتباه ترین سدی است که در مازندران ساخته شده است؛ زیرا اساس فلسفه احداث این سد، ترسیدن مسئولان مدیریت آب مازندران از وقوع یک سیل در دهه 80 بوده و به همین دلیل، برآورد مناسبی برای ایجاد تناسب بین آورده نکارود و مخزن سد گلورد انجام نشده است. 

این کارشناس مدیریت آب مازندران در توضیح بیشتر این مساله گفت: وقوع سیل در دهه 80 در شهرستان نکا برخی مسئولان را به این فکر انداخت که حتما لازم است آب را در بالادست این شهرستان کنترل کنند؛ این در حالی است که آن سیل کاملا طبیعی و مانند همه سیل های دیگر بود و از قضا جمع شدن آب در پشت یک کالورت (دریچه مصنوعی انتقال آب) یعنی یک سازه انسانی برای مدیریت آب، از جمله عوامل تشدید این سیل بود. 

احداث سد بیشتر از آبخیزداری به چشم مردم می آید 

مسائلی از این دست منجر به آن شده است که این گفتمان در میان مسئولان مدیریت آب مازندران شکل بگیرد که برای جلوگیری از وقوع سیل حتما باید سد احداث شود. سدسازی هم پدیده ای است که به عنوان یک اقدام عمرانی بیشتر به چشم مردم هر استانی می آید و از دهه 70 این تفکر در میان مدیران مازندران و سایر استان های دیگر شکل گرفته است که می توانند با سدسازی های بی رویه، خود را به عنوان مدیرانی توانمند در افکار عمومی ثابت کنند.

در مجموع هم اساسا رواج تفکر مدیریت سازه ای در کشورمان منجر به آن شده است که مدیران بیشتر تمایل داشته باشند که با ساخت سازه هایی مثل یک سد، اقدامات خود را بیشتر به رخ مردم بکشند، وگرنه نمی توان با اقدامات علمی مثل انجام عملیات آبخیزداری، اقدامات انجام‌شده برای مدیریت آب را برای مردم نمایش داد. 

سدهای شهید رجایی و لفور مازندران نیز دقیقا بر اساس همین تفکر ساخته شده اند و اکنون با توجه به شبکه های آبیاری احداث‌شده در پایین دست این دو سد، کشاورزی در استان مازندران به وجود این سدها وابسته است. به همین دلیل به گفته درزی، با وجود اشتباه بودن جانمایی، نحوه احداث هر دو سد و شبکه آبیاری پایین دست آنها، اکنون به ناچار باید این دو سد حفظ شود، تا هزینه های گزافی که برای ساخت آنها صرف شده است، به واسطه رونق کشاورزی در پایین دست آنها تامین شود. 

سالانه 140 میلیون متر مکعب آب در پایین دست سد شهید رجایی هدر می رود 

سطح زیر کشت سد شهید رجایی یا سلیمان تنگه حدود 50 هزار هکتار از اراضی دشت های ساری و نکا است و بیش از 70 درصد این اراضی نیز مربوط به کشت برنج است و از بیش از 20 سال قبل، آب این اراضی کشاورزی توسط همین سد تامین می شود. اما مهمترین ضعفی که درباره این سد وجود دارد، مصرف بی رویه و با راندمان اندک آب در مزارع پایین دست آن است؛ به نحوی که به گفته مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری، گویی ارتباط سازمان جهاد کشاورزی مازندران با کشاورزان این منطقه قطع است و این سازمان اساسا هیچ اقدام موثری در جهت ترویج روش های نوین آبیاری و افزایش راندمان مصرف آب در اراضی کشاورزی این منطقه انجام نداده است. 

اکنون هم که با توجه به راندمان پایین مصرف آب در اراضی برنج پایین دست سد سلیمان تنگه، نیاز آبی هرکدام از این زمین ها، سالانه طور متوسط حدود 10 هزار متر مکعب در هر هکتار است، اما عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری معتقد است که می توان با روش های نوین مدیریت آب، حداقل به میزان 40 درصد، مصرف آب اراضی برنج این منطقه را کاهش داد و به این ترتیب می توان سالانه حدود 140 میلیون متر مکعب در مصرف آب اراضی برنج پایین دست سد سلیمان تنگه صرفه جویی کرد. 

خشک شدن بخش های انتهایی رودخانه تجن به واسطه سد شهید رجایی

اکنون اما در سایه مصرف بی رویه آب در اراضی کشت برنج پایین دست سد شهید رجایی و البته کانال کشی های متعددی که برای آبرسانی به زمین های کشاورزی در پایین دست این سد ایجاد شده است، به گفته درزی، در قسمت پایین دست رودخانه تجن که در پایین دست سد شهید رجایی و در شمال دشت ساری قرار گرفته و آب را به طرف دریای مازندران هدایت می کند، حدود سه تا چهار ماه از سال خشک است، زیرا به واسطه سوء مدیریت منابع آبی، هیچ گاه نیاز آبی اکولوژیکی این قسمت از رودخانه تجن تامین نمی شود. 

همین مساله نیز موجب به خطر افتادن حیات آبزیان قسمت های انتهایی رودخانه تجن شده است و این آبزیان ناچارند که در فصل گرما به طرف قسمت های عمیق تر رودخانه حرکت کنند و به گفته درزی، در صورت تداوم برداشت بی رویه آب توسط زمین های کشاورزی، به مرور زمان این قسمت های تجن نیز خشک می شود و بخش زیادی از آبزیان آن از بین می روند.

علت اصلی این بحران زیست محیطی که در 10 سال گذشته تشدید شده است نیز از نظر مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری، توسعه بی رویه اراضی کشاورزی به واسطه کانال کشی های متعددی است که در پایین دست سد تجن انجام شده و در سال های اخیر بخصوص در شرایط خشکسالی کشت دوم برنج در میانه تابستان هم به وارد شدن فشار بیش از حد بر منابع آبی رودخانه دامن زده است. 

مصرف بی رویه آب زیرزمینی در پایین دست سد شهید رجایی 

مصرف بی رویه آب در زمین های کشاورزی پایین دست سد سلیمان تنگه و البته کشت دوم برنج در اراضی این منطقه، در سال های اخیر فشار بیش از حدی را نیز بر منابع آب زیرزمینی استان مازندران وارد کرده است. همزمان عدم مدیریت استفاده از کودها و سموم استفاده‌شده در زمین های کشاورزی استان مازندران نیز منجر به آن شده است که کشاورزی غیراصولی در این استان، علاوه بر مصرف بی وریه منابع آب زیرزمینی مازندران، کاهش کیفیت آب این منابع را نیز به همراه داشته باشد. 

موضوعی که درزی با اشاره به آن تاکید کرد: کیفیت آب زیرزمینی اراضی پایین دست سد سلیمان تنگه به گونه ای است که طبق بررسی های انجام‌شده، اگر ما همین حالا بخواهیم کیفیت این آب را به شرایط قبل از احداث شبکه انتقال آب این سد بازگردانیم، باید نزدیک 3 میلیارد آب مکعب مصرف کنیم. این مساله نشان می دهد که توسعه بی رویه و غیراصولی کشت در این اراضی به واسطه وجود سد شهید رجایی، نه تنها منابع آب سطحی رودخانه تجن را تهدید می کند، بلکه مشکلات متعددی را نیز برای آب های زیرزمینی این منطقه پدید آورده است. 

عمده فشار وارده بر منابع آب زیرزمینی پایین دست سد سلیمان تنگه، مربوط به کشت دوم برنج است، اما آن طور که عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری می گوید، توزیع نامتوازن آب در سطح شبکه و عدم کفایت آب موجود در شبکه انتقال برای برخی قسمت پایین دست این سد، منجر به آن شده است که حتی در طول فصل عادی کشت نیز بسیاری از کشاورزان ترجیح دهند که آب مورد نیاز خود را از منابع زیرزمینی تامین کنند و هرچه بیشتر به خالی شدن این منابع دامن بزنند. 

46 درصد مصرف آب پایین دست سدهای اصلی مازندران از منابع زیرزمینی است 

نکته مهم دیگر این است که مصرف بی رویه و با راندمان پایین آب، کشت دوم برنج و وارد شدن فشار بیش از حد به منابع زیرزمینی، علاوه بر حوضه آبریز سد شهید رجایی (سلیمان تنگه)، در اراضی پایین دست سد لفور (البرز) در دشت های قائمشهر و جویبار نیز رخ می دهد، اما به گفته درزی، چون قدمت سد سلیمان تنگه بیش از 10 سال از سد البرز بیشتر است، نمود آسیب های زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه آب در اراضی پایین دست این سد بیشتر مشاهده می شود، اما با توجه به توسعه بیش از حد اراضی کشاورزی در این منطقه، رفته رفته هم منابع آبی این سد با مشکل مواجه می شوند و هم فشار وارده بر منابع آب زیرزمینی آن افزایش می یابد. 

در این میان آن طور که مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری می گوید، سالانه در حوضه دشت های ساری و نکا یعنی پایین دست سد شهید رجایی حدود 770 میلیون متر مکعب آب مصرف می شود که حدود 338 میلیون متر مکعب یعنی حدود 44 درصد آن توسط منابع آب زیرزمینی تامین می شود و در دشت های قائمشهر و جویبار یعنی پایین دست سد البرز نیز سالانه حدود 700 میلیون متر مکعب آب مصرف می شود که حدود 374 میلیون متر مکعب یعنی 53 درصد آن توسط آب های زیرزمینی تامین می شود.

این اعداد و ارقام نیز نشان می دهد که در مجموع در دو حوضه آبریز اصلی مازندران حدود 46 درصد آب توسط منابع آب زیرزمینی تامین می شود و همین اعداد و ارقام حاکی از فشار زیاده وارده بر منابع آب زیرزمینی در دو حوضه آبریز اصلی مازندران به دلیل مصرف بی رویه و راندمان پایین آب در بخش کشاورزی در این استان است. 

چرا می گوییم هر سه سد مازندران اشتباه است؟ 

براساس این اظهارات مشخص می شود که از سه سد بزرگی که هم اکنون در مازندران ساخته شده است، در یکی از آنها یعنی سد گلورد (نکا) برآورد نامناسبی درباره میزان آورده آب رودخانه و حجم مخزن سد صورت گرفته و همین مساله به نقدی بسیار بزرگ برای این سد تبدیل شده است.

همچنین درباره دو سد دیگر یعنی سدهای شهید رجایی و لفور نیز می توان گفت صرف نظر از انتقاداتی که به جانمایی هر دوی آنها وارد است، کانال کشی های متعدد انجام شده در پایین دست آنها، توسعه غیراصولی زمین های کشاورزی و بی توجهی به روش های نوین آبیاری در این زمین ها منجر به آن شده است که هم بستر رودخانه های پایین دست این دو سد در زمان هایی از سال خشک باشد و هم منابع آب زیرزمینی حوضه های آبریز آنها بیش از حد مصرف شود.

اصولا هم سوء مدیریت مداوم منابع آبی، بی توجهی مکرر مسئولان وزارت جهاد کشاورزی به ترویج روش های آبیاری نوین و افزایش راندمان آبیاری زمین های کشاورزی بخصوص اراضی کشت برنج و البته بی توجهی طویل المدت مدیران ارشد دولت ها نسبت به اصول توسعه پایدار، منجر به آن شده است که هر سدی در کشورمان ساخته می شود، کارخانجات صنعتی یا اراضی کشاورزی بیش از حد لزوم در پایین دست آنها شکل بگیرد و وقوع این اتفاق در پایین دست دو سد شهید رجایی و لفور مازندران، مهمرین نقدی است که اکنون به این دو سد مهم مازندران وارد است. 

این نکته ای است که درزی ضمن اشاره به آن گفت: ما از زمان احداث سد لفور نسبت به جانمایی آن نقدهای زیادی وارد کردیم و از همان دوران تاکید داشتیم که نباید این سد در منطقه ای ساخته شود که احداث آن منجر به از بین رفتن 20 روستا شود. همان زمان هم ما می گفتیم که مسئولان وزارت نیرو می توانند به جای احداث این سد، یک کانال انحرافی در بالادست رودخانه بابلرود ایجاد کنند و آب را توسط این کانال به آب‌بندان‌های اراضی کشاورزی هدایت کنند. 

وی در ادامه تاکید کرد: سد سلیمان تنگه نیز که بیش از دو دهه از بهره برداری آن می گذرد، از نظر جانمایی ضرر زیادی به منطقه نزده است، اما چون سد وسیعی است و منابع آبی در پایین دست آن به صورت بی رویه مصرف می شود، وجود این سد می تواند در بلندمدت آسیب های زیست محیطی زیادی را به منطقه وارد کند و حتی منجر به از بین رفتن بخش وسیعی از پوشش جنگلی هیرکانی شود. 

مخازن کوچک بیشتر از سدهای بزرگ به کار مازندران می آیند 

این کارشناس مدیریت آب مازندران در بخش دیگری از صحبت هایش با تاکید بر این که احداث سد یکی از پیچیده ترین اقدامات برای مدیریت منابع آبی در استان پرآبی مانند مازندران است، عنوان کرد: اساسا راحت‌ترین کار برای مدیریت آب در مازندران این است که ما آب را به مخازن کوچکی هدایت کنیم که نزدیک به محل مصرف قرار دارد و در مازندران نیز به راحتی می توان این مخازن را احداث کرد. 

عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری ادامه داد: تمام کارشناسان استخوان‌ترکانده در مدیریت آب مازندران سال هاست که بر توسعه مخازن کوچک به جای سدسازی تاکید دارند، زیرا وقتی ما سدهایی را که دارای مخازن بزرگی احداث می کنیم، عملا مردم و کشاورزان مناطق پایین دست این سدها را نیز به سمت مصرف بی رویه آب هدایت می کنیم.

وی با انتقاد از رواج تفکر سدسازی در میان مدیران مازندران به جای توسعه آبخیزداری در بالادست رودخانه های این استان تصریح کرد: هیچ دلیلی ندارد که چون در مازندران دارای رودخانه های زیادی وجود دارد که حجم بالایی از آب آنها وارد دریا می شود، حتما برای مدیریت آب های سطحی به احداث سد بپردازیم. زیرا همین حالا هم با وجود این که مدیران تاکید دارند که یکی از مهمترین کارکردهای سدهای بزرگ مازندران جلوگیری از وقوع سیل است، همچنان شاهد آن هستیم که در مناطق پایین دست سد البرز یا حتی سد شهید رجایی بعضا سیل های بزرگی رخ می دهد. 

مدیران هرکجا که از سیل ترسیدند، اشتباها یک سد ساختند 

درزی با بیان این که مدیران مازندران هر کجا که از وقوع یک سیل ترسیدند، اشتباها یک سد در آن منطقه احداث کردند، عنوان کرد: متاسفانه اکنون سد زارم رود نیز که اخیرا کلنگ زنی آن انجام شده است، براساس ترس مدیران از تکرار ماجرای سیل سال 98 در مازندران در حال احداث است. اگر هم تمام مدیران ما بخواهند این تفکر را داشته باشند، ما باید روی تمام آبراهه های کشور یک سد احداث کنیم. موضوعی که نشان می دهد اساسا ما هیچ گاه تطبیق پذیری با سیل و مدیریت این پدیده طبیعی را در ایران یاد نگرفته ایم. 

مدیر پژوهشی منابع طبیعی ساری ادامه داد: مدیران ما باید توجه داشته باشند که مهمترین علت خسارت پذیری بالای مازندران از سیلاب، این است که ما وارد حریم سیلاب شده ایم. یعنی در مناطقی که به صورت طبیعی بر سر راه سیلاب قرار داشته است، ما ساختمان سازی کرده ایم یا زمین کشاورزی ایجاد کرده ایم. مثلا در همین سیل سال 98 نیز مشاهده کردیم که در برخی مناطق بستر رودخانه تجن به زمین کشاورزی تبدیل شده بود و همین مساله خسارات وارده به کشاورزان مازندرانی بر اثر وقوع سیل را بسیار بالا برد. 

وی با تاکید بر این که سیل یک پدیده طبیعی است، اظهار داشت: اگر سیل در طبیعت اتفاق نیفتد، رودخانه ها احیا نمی شوند و اساسا اگر سیلاب‌دشت‌ها نباشند، بسیاری از کارکردهای اکوسیستمی رودخانه ها از بین می روند و این ما انسان ها هستیم که در حریم سیل خانه می سازیم یا زمین کشاورزی ایجاد می کنیم و به این ترتیب، خودمان با دست خودمان به خودمان ضرر می زنیم. 

سیل های مازندران را چطور باید مدیریت کرد؟ 

عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری درباره نحوه صحیح مدیریت سیل در مازندران نیز توضیح داد: قطعا سدسازی در همه موقعیت ها راهکار مناسبی برای مدیریت سیل نیست و ما در استانی مانند مازندران باید برای مدیریت سیلاب به انجام فعالیت های آبخیزداری در سرمنشا رودخانه ها بپردازیم. این در حالی است که در بیشتر سرشاخه‌های رودخانه تجن هیچ گونه فعالیت آبخیزداری انجام نشده است. 

این کارشناس مدیریت آب مازندران با اشاره به مهمترین اصل در آبخیزداری گفت: مهمترین اصل آبخیزداری این است که ما چه با روش های سازه ای و چه با روش های بیولوژیکی، آب را در همان نطقه ای که بر زمین فرود می آید، طوری هدایت کنیم که به داخل خاک نفوذ کند. البته بهترین کار در این زمینه انجام فعالیت های بیولوژیکی و ایجاد نوعی از پوشش گیاهی بر سر راه آب است که خود به خود آب به داخل زمین برود.

وی در ادامه تاکید کرد: هرچقدر هم که ما اراضی خود را از پوشش جنگلی که متراکم ترین نوع پوشش گیاهی است، به سمت پوشش مرتعی یا زراعی تغییر کاربری می دهیم، ضریب روان آب را افزایش می دهیم و سیل خیزی منطقه را بیشتر می کنیم. اما اگر ما فعالیت های آبخیزداری بیولوژیکی را در بالادست رودخانه ها انجام دهیم، بدون نیاز به سدسازی، از وقوع سیل های شدید تا حد زیادی جلوگیری می کنیم. 

فایده دیگر انجام عملیات آبخیزداری در بالادست رودخانه های مازندران نیز به گفته مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری، تقویت منابع آب زیرزمینی است و در این شرایط جریان پایه رودخانه های پایین دست که از این منابع تامین می شود نیز به جریان هایی دائمی تبدیل می شود و مازندران مثل گذشته می تواند حتی در شرایط خشکسالی رودخانه های دائمی بیشتری داشته باشد.

همچنین در این شرایط، هم آبزیان رودخانه های مازندران بیشتر حفظ می شوند و صیادی این منطقه بیشتر رونق می گیرد و هم در صورت اجرای اصول آبیاری نوین در اراضی کشاورزی، آب به اندازه کافی برای تمام اراضی پایین دست سدهای بزرگ مازندران تامین می شود و مازندران چه از نظر آب کشاورزی و چه از نظر آب شرب با مشکلی مواجه نخواهد شد. 

آب سد زارم رود به آهک آلوده خواهد شد 

اما صرف نظر از تمام انتقاداتی که به سه سد بزرگ حال حاضر مازندران و بی توجهی به انجام عملیات آبخیزداری در بالادست رودخانه های این استان وارد است، موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که همین حالا به چهارمین سد مازندران یعنی سد زارم رود که کلنگ زنی آن در اردیبهشت 1400 انجام شده نیز انتقادات زیادی وارد است؛ از جمله این که جانمایی این سد از همان ابتدا اشتباه بوده است. 

این نکته ای است که درزی با اشاره به آن تصریح کرد: زمین شناسان معتقدند که محل ساخت سد زارم رود به هیچ وجه برای احداث سد مناسب نیست، زیرا این سد هم روی گسل واقع شده است و هم در حال احداث روی بسترهای آهکی است و به این ترتیب، همان انتقاداتی که به ساخت «سد گُتوند» بر رودخانه کارون و روی گنبد نمکی وارد است، می توان به سد زارم رود مازندران نیز وارد دانست؛ چراکه در سال های آتی که آب در این سد بالا می آید، رفته رفته آب این سد با آهک مخلوط خواهد شد. 

انتقال بی رویه آب مازندران به سمنان و استان های دیگر 

مازندران نیز مانند خوزستان استانی است که بخش زیادی از آب که به صورت طبیعی به آن سرازیر می شود، به استان های دیگر منتقل می شود و همین مساله نیز آسیب های زیادی را به مدیریت آب در این استان وارد کرده است؛ به نحوی که همین حالا حجم زیادی از آب مازندران به استان های تهران، البرز، قزوین و سمنان منتقل می شود و پروژه های مختلفی برای انتقال حجم بیشتری از آب مازندران در سال های آتی بخصوص در زمینه انتقال آب مازندران به سمنان در دست اجراست. 

مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری در این باره توضیح داد: همین حالا سالانه حدود 13 میلیون متر مکعب آب از چشمه روزیه به سمنان منتقل می شود و پروژه های مربوط به این انتقال آب در استان سمنان در حال بهره برداری است. همچنین موافقت اولیه با انتقال حدود 30 میلیون متر مکعب در سال از رودخانه تالار به سمنان انجام شده است و حدود 6 میلیون متر مکعب در سال نیز قرار است از سد چاشت به سمنان انتقال یابد. 

درزی همچنین با تاکید بر این که عملیات ساخت سد فینسک در حال انجام است، اظهار داشت: برخلاف آن که وزیر نیرو سال گذشته دستور داده بود که عملیات ساخت سد فینسک متوقف شود، اما همچنان شاهد تداوم اجرای این پروژه هستیم و قرار است بعد از پایان عملیات اجرایی این سد، سالانه حدود 7.5 میلیون متر مکعب از رودخانه تجن به سمنان منتقل شود. 

وی درباره انتقال آب مازندران به سایر استان های کشور نیز توضیح داد: هم اکنون سالانه 180 میلیون متر مکعب آب مازندران از طریق سد لار به تهران منتقل می شود و علاوه بر این قرار است از نشتی سد لار نیز سالانه حدود 170 میلیون متر مکعب آب به تهران انتقال پیدا کند. همچنین قرار است سد دو هزار و سه هزار نیز برای انتقال بخش زیادی از آب مازندران به استان البرز احداث شود و موافقت اولیه برای انتقال آب از طریق سد گلورد نکا به استان گلستان نیز انجام شده است. 

انتقال آب بین حوضه ای در دنیا منسوخ شده است 

درزی با انتقاد از توسعه اراضی کشاورزی و صنایع آب بر در استان سمنان برخلاف اصول توسعه پایدار عنوان کرد: با وجود این که مسئولان تاکید دارد که هدف اصلی از انتقال آب مازندران به سمنان تامین آب شرب است، اما همین حالا نه تنها صنایع آب بر زیادی به واسطه پروژه های انتقال آب در استان سمنان ساخته شده است، بلکه اراضی کشاورزی و حتی باغات میوه در این استان کویری کشور توسعه پیدا کرده اند. 

عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی ساری با تاکید بر راندمان پایین زمین های کشاورزی استان سمنان گفت: هم اکنون سالانه بیش از یک میلیارد متر مکعب آب با بهره وری پایین در اراضی کشاورزی سمنان مصرف می شود. این در حالی است که اگر همین حالا کشاورزی مازندران به صورت هدفمند هدایت شود، ما می توانیم بدون انتقال آب، تمام محصولات کشاورزی مورد نیاز سمنان و بسیاری از استان های دیگر را با بهره وری بالا تامین کنیم تا به جای این که آب را به این استان ها انتقال دهیم، محصول کشاورزی را به آنها بدهیم. 

این کارشناس مدیریت آب مازندران با بیان این که صنایع فعال در استان سمنان نیز بهره وری آب پایینی دارند، اظهار داشت: هم اکنون شاهد آن هستیم که صنایع آب بر احداث‌شده در استان کویری سمنان که نیاز به انتقال آب از مازندران دارند، برخلاف برنامه ششم توسعه دارای بهره وری آب پایینی هستند و هیچ اقدامی نیز برای افزایش راندمان مصرف آب در این صنایع انجام نشده است. 

مدیر پژوهشی دانشگاه منابع طبیعی ساری با بیان این که اساسا این سوال مطرح است که چرا باید آب از مازندران به سمنان منتقل شود، گفت: سوال اساسی تمام کارشناسان آب این است که ما چرا می خواهیم آب را از یک منطقه که بهره وری آن بالاتر است به منطقه ای انتقال دهیم که بهره وری پایین تری دارد؟

وی در پایان تصریح کرد: اصولا در سراسر دنیا انتقال آب بین حوضه ای منسوخ شده است و ما می توانیم که به جای انتقال آب واقعی، به انتقال آب مجازی بپردازیم؛ یعنی به جای این که هزینه های زیادی را برای احداث خطوط لوله صرف کنیم، محصول کشاورزی یا صنعتی را در مناطق پرآب تولید کنیم و به مناطق کم آب انتقال دهیم.