به گزارش رکنا، زن 29 ساله که برای رهایی از اخاذی های یک پسر جوان دست به دامان قانون شده بود، درباره چگونگی ماجرایی که آینده اش را در مسیر تباهی قرار داده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری فیاض بخش مشهد گفت: در 17سالگی وقتی تحصیلاتم در هنرستان به پایان رسید، با یکی از خواستگارانم که مورد تایید پدر و مادرم بود ازدواج کردم اما هنوز دوران نامزدی را می گذراندیم که متوجه شدم نامزدم مشکل عصبی دارد چرا که هر چند روز یک بار، آن هم بر سر مسائل پوچ و بی اهمیت سر و صدا به راه می انداخت و با همان حالت عصبانیت کتکم می زد.

او حتی زمانی که خشمگین می شد مرا نزد پدر و مادرم نیز مورد ضرب و جرح قرار می داد. این رفتارهای او به جایی رسید که خانواده ام متوجه شدند که او بیماری عصبی دارد و زندگی من با او فرجامی نخواهد داشت. به همین دلیل من و نصیر بعد از چند ماه به صورت توافقی از هم جدا شدیم و من هم همه حق و حقوقم را به او بخشیدم. 

بعد از این ماجرا بود که دچار افسردگی شدم و برای رهایی از این وضعیت، معمولا برای خرید یا وقت گذرانی به مراکز تجاری می رفتم. در این میان با جوانی به نام «فرشید» که در یک فروشگاه لباس زنانه کار می کرد آشنا شدم چرا که چند بار از او خرید کرده بودم. این رفت و آمدها موجب برقراری ارتباط غیراخلاقی بین من و او شد تا جایی که با یکدیگر بیرون می رفتیم و ساعت های زیادی را کنار هم بودیم.

گاهی نیز به خانه مجردی فرشید می رفتم. خلاصه ارتباط مخفیانه من و او حدود یک سال طول کشید تا این که به طور ناگهانی مرا رها کرد و دیگر به تلفن ها و پیام هایم پاسخی نداد. وقتی به فروشگاهی که در آن جا کار می کرد رفتم، او محل کارش را نیز ترک کرده بود و هیچ کس خبری از او نداشت.

چند ماه از این ماجرا می گذشت که روزی جوانی به خواستگاری ام آمد و همه آداب و رسوم برای ازدواج من و او طی شد. در حالی که مقدمات برگزاری مراسم عقدرا فراهم می کردیم، ناگهان سر و کله فرشید پیدا شد. او به من پیام داد که از روابط خصوصی من و خودش فیلم و عکس هایی دارد که اگر مبلغ 20میلیون تومان به او ندهم آن ها را به خواستگارم نشان می دهد. من هم که فکر می کردم بلوف می زند، موضوع را جدی نگرفتم اما او این کار را انجام داد و فیلم ها را برای خواستگارم ارسال کرد.

به همین دلیل هم خواستگارم پا پس کشید و از ازدواج با من منصرف شد. از آن روز به بعد ترس از لو رفتن آن فیلم ها نزد خانواده و دوستانم برایم به موضوعی زجرآور تبدیل شده بود به طوری که دیگر جرئت ازدواج هم نداشتم و همواره با دلهره و نگرانی روزگار می گذراندم. تا این که یک سال بعد از این ماجرا، دوباره جوانی مهربان و مودب به خواستگاری ام آمد اما باز هم فرشید متوجه ماجرا شد و زمانی که فهمید قصد ازدواج با او را دارم این بار تقاضای پول بیشتری کرد. من هم برای آن که خانواده ام پی به آن رابطه غیراخلاقی نبرند، با هیچ کس نمی توانستم مشورت کنم.

خلاصه پس از آن که مدتی را با خودم درگیر بودم، بالاخره موضوع را با خواستگارم در میان گذاشتم و با راهنمایی او به کلانتری آمدم تا ... شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ امیرعباس نادی (رئیس کلانتری فیاض بخش) پرونده این زن جوان توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت و تلاش نیروهای انتظامی برای دستگیری فرشید آغاز شد. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی