کارهای من به اندازه ای وقیحانه و شرم آور است که حتی نمی توانم بسیاری از آن ها را بازگو کنم اما اکنون که با حیله همسرم این گونه پدرم را غصه دار کرده و او را به کلانتری و دادگاه کشانده ام، از خودم شرم دارم و می خواهم با گفتن حقیقت عقده های دلم را بگشایم...

این ها بخشی از اظهارات دختر 24 ساله ای است که به اتهام درگیری و ایجاد مزاحمت از پدرش شکایت کرده بود. دختر جوان که بغض فروخورده اش ترکیده بود در میان های های گریه به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری  گفت: ماجرای بدبختی های من به حدود 4 سال قبل برمی گردد.

روزی که در پی یک عشق خیابانی با «داود» آشنا شدم آن روزها در اوج جوانی و نادانی قرار داشتم به طوری که هوس های خیابانی چشمانم را کور کرده بود و به چیزی جز ازدواج و رسیدن به «داود» نمی اندیشیدم درحالی که او همسر و 2 فرزند داشت بی شرمانه به ارتباط خودم با «داود» ادامه می دادم و از این رابطه خیابانی شادمان بودم تا این که همسر ش در جریان موضوع قرار گرفت و مرا تهدید کرد که اگر از زندگی اش بیرون نروم ماجرای دوستی خیابانی ام را به پدرم اطلاع می دهد.

پدرم مردی آرام و با ایمان است و نمی تواند این روابط شرم آور را تحمل کند به همین دلیل، در حالی که ترسیده بودم از داود خواستم تا زمانی که همسرش را طلاق نداده به سراغ من نیاید. مدتی بعد «داود» همسرش را طلاق داد و از من خواستگاری کرد اما پدر و مادرم با ابراز نگرانی از رفتارهای من به او پاسخ منفی دادند. داود که ادعا می کرد مقابل بستگانش سرشکسته شده است از من خواست برای آن که پدرم را در فشار قرار دهم خواسته شوم و شرم آور او را قبول کنم من هم در اوج نادانی و با اشتباهی بزرگ تر تسلیم او شدم اما چند روز بعد رفتار داود به کلی تغییر کرد و گفت در صورتی حاضر است با من ازدواج کند که از 2 فرزندش نگهداری کنم و مهریه ام تنها 5 سکه طلا باشد از این رابطه پنهانی خیلی ناراحت بودم اما دیگر به بیراهه ای رفته بودم که راه بازگشتی نداشت به پیشنهاد داود مجبور شدم از خانه فرار Escape کنم و بدین ترتیب با او ازدواج کردم در همین حال رفتارهای وحشیانه او شروع شد به طوری که دیگر نمی توانستم آزار و اذیت های او را تحمل کنم به ناچار موضوع را تلفنی به پدرم اطلاع دادم و آدرس محل سکونتم را نیز برایش بازگو کردم.

روز گذشته وقتی پدرم با عصبانیت به محل زندگی ام آمد و با داود به مشاجره پرداخت که چرا دخترم را فریب داده ای؟ ناگهان داود نه تنها با او درگیر شد بلکه شیشه های خودرو را نیز شکست تا این گونه بتواند پدرم را روانه زندان Prison کند. من هم ابتدا سعی کردم واقعیت را پنهان کنم اما وقتی به چهره شکسته پدرم نگاه کردم دیگر نتوانستم بیشتر از این رنج و غصه او را ببینم حالا هم از کارهای خودم شرم دارم و ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

یک شکلات به پسر 9 ساله دادم و او را پشت دخل سوپر مارکت بردم و ..!

وداع خانواده ها با دریانوردان در محل غرق شدن نفتکش

نقطه ضعف فوتبالیست سرشناس چه بود که بدبخت شد! + تصاویر

دختر ۱۷ ساله با زنجیر و طناب به تختخواب بسته شده بود که..!+ تصاویر

ناگفته های عکاس زن از پیشنهاد شرم آور کمدین معروف در خانه اش +عکس

نوعروس 16 ساله بودم که فهمیدم شوهرم با یک زن روستایی در گاوداری قرار شوم دارد و ..!

حکم اعدام برای جوانی که به 3 دختر تهرانی در کوچه خلوت تجاوز کرده بود!

2 فیلم از لحظه اول برخورد کشتی چینی با نفتکش سانچی

روی تخت دراز کشیده بودم که سایه یک مرد غریبه را بالای سرم دیدم و ..! / او اول سراغ مادرم رفته بود!

اعدام 3 مرد شیطان صفت / وقتی صاحبخانه رفت به سراغ زن جوانش رفتم و ..! + عکس

کاپیتان اقیانوس‌پیما از پشت صحنه «سانچی» گفت / ساعت تصادف هنگام تعویض شیف 2 کشتی بود! + عکس

2 زن وقتی باهم روبرو شدند که هر دو کلید یک خانه ویلایی در خیابان دربند را در دست داشتند!+عکس

آخرین وضعیت پرونده قتل اهورای ٣ساله

بدن بدون لباس دختر 15 ساله در کانال آب مدرسه چه رازی داشت ؟/آزار گروهی شیاطین به دختر دانش آموز + تصاویر متهمان

درگذشت دروازه بان جوان تیم بانوان ملوان+عکس

 

کدخبر: 346184 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟