حوادث رکنا: شب همه جا گسترده بود ، دشت سینه ی وسیع و داغش را در برابر وزش نسیم ملایمی قرار داده بود ، نسیمی آهسته و آرام به روی سینه اش می خزید و دامن کشان می گذشت ، سکوتی ابهام آمیز بر همه جا حکم…
حوادث رکنا:نمی دانم چه کسی را باید در سرنوشت سیاهم مقصر بدانم چرا که من هیچ نقشی در تصمیم گیری های زندگی ام نداشته ام و همواره دیگران سرنوشت مرا رقم زده اند چرا که...