31 ساله هستم، با زنی ازدواج کردم که یک فرزند داشت. خانواده همسرم ذهنیت فرزندمان را نسبت به من آشفته کردهاند. لطفا راهنماییام کنید چطور این زندگی تلخ را درست کنم. درمانده شدهام و نمیدانم چه راهی صحیح است.
گاهی اوقات زن و مرد برای ازدواج مجدد باید در چنین شرایطی که صاحب فرزند هستند، ذهن فرزند را نسبت به نامادری و ناپدری در خانواده آماده کنند. چنانچه فرزند یا فرزندان با ذهنیت بسته وارد فضای جدیدی از خانواده شوند، دچار سردرگمیهایی میشوند، از این رو ممکن است برخی اطرافیان به خصوص اقوام درجه یک نسبت به ازدواج دوم موضعگیری کرده و فرزندان را خطاب قرار دهند، بنابراین این شرایط رخ داده بستگی به رفتارهایی دارد که از سوی ناپدری سر میزند. همچنین این مساله مهم است که فرزند در چه سنی از پدر واقعی خود جدا شده است. رفتار مادر در طول سالها زندگی حائز اهمیت است. همه این فاکتورها را باید در نظر گرفت. عکسالعملها و برخوردهای مادر با همسر جدید و فرزند خود بسیار مهم است. نقش مادر در این میان نقش سازندهای به نظر میرسد زیرا مادر میتواند علاقه کودک را نسبت به ناپدری افزایش دهد. این کودک نباید احساس کند که در خانوادهای زندگی میکند که خواهان او نیستند، بنابراین بهتر است نسبت به رفتارهایی که از خانواده سر میزند بازنگری شود.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر