من يك مادر بيمار HIV مثبت هستم و از نظر روحی و روانی کم آوردهام. یک وحشت بزرگ بر روحم سایه انداخته و مدتها بین زمین و آسمان نگه داشته است. نمیدانم چگونه باید با این شرایط زندگی کنم و با این وضعیت ادامه دهم.
معمولا فرد در مواجهه با یكسری بیماریهایی كه تهدیدهكننده به شمار میرود و زندگی و حیات او را تحتتاثیر قرار میدهد، ممكن است واكنشهای مختلفی از خود نشان دهد. وقتی یك فرد به دنبال رفتارهای پرخطری كه انجام داده است، فكر عواقب آن را نمیكند، ولی به محض اینكه با بیماری مواجه میشود، واكنشهایی از قبیل انكار را از خود نشان میدهد و این فرد در چنین شرایطی باور نمیكند كه دچار این بیماری لاعلاج شده است. دومین واكنشی كه این افراد در برابر بیماری خود نشان میدهند، خشم و عصبانیت است.
این افراد نسبت به افراد دیگر كه سالم هستند، شكایت میكنند و حتی ممكن است نسبت به خانواده و پزشكان هم كه بیماری او تشخیص دادهاند، واكنش خشم نشان دهند. سومین واكنش كه در قبال بیماری فرد از خود بروز میدهد، واكنش چانهزنی است كه به صورت توسل جستن، گریه كردن و التماس كردن به خداوند در جستوجوی این هستند كه راه دیگری پیدا كنند كه به بهبود دست پیدا كنند. یكی دیگر از مراحلی كه فرد بیمار با آن روبهرو میشود، این است كه ممكن است احساس افسردگی كند. تمام این مراحل در افرادی كه مبتلا به بیماری ایدز هستند، بروز پیدا میكند و چنانچه فرد این مراحل را طی نكند، مسعتد انواع اختلالات روانی میشوند. افرادی كه قربانی بیماری ایدز هستند، در این مراحل ذكر شده دچار چالش و بحرانهایی میشوند كه به تنهایی قادر به حل و رفع آن نیستند.
مرحله دیگری كه فرد ممكن است درگیر آسیب شود، مرحله پذیرش است كه ابتدا این مساله را منكر میشود، در صورتی كه فرد در نهایت باید این بیماری را بپذیرد. با توجه به اینكه برخی از این بیماریها مانند ایدز قابل سرایت است و ممكن است قابل پنهان كردن نباشد، بنابراین فرد مبتلا به ایدز باید به جای پنهانكاری و ترس از برچسب خوردن در خصوص بیماریاش باید واقعیت را پذیرفته و آن را در ذهن دیگران جا بیندازد و با كسانی كه با او زیر یك سقف زندگی میكنند و در مجاورت یك رابطه نزدیك هستند، این موضوع را بیان كند تا دیگران با رعایت اصول بهداشتی به این بیماری مبتلا نشده و قربانی دیگری نداشته باشد. در صورتی كه بیماری ایدز از نزدیكان پنهان بماند، این افراد همیشه با یك ترس و خشم فروخورده به زندگی خود ادامه میدهند، از این رو كتمان كردن این موضوع نهتنها شرایط را بهتر نمیكند، بلكه خشم فرد مبتلا را به دنبال خواهد داشت.
افراد مبتلا به ایدز در برخی موارد تصور میكنند اگر خانواده و اطرافیانشان از این مساله مطلع شوند، برچسب و انگ به آنها بزنند و نگران این موضوع هستند كه آنها را طرد كنند. در صورتی كه این افراد باید شرایطی را در خانواده مهیا سازند تا خانواده نقش حمایتی خود را به اجرا در بیاورد و با دادن روحیه و اجتناب از قضاوتهای اخلاقی و برچسب زدن خانواده باید سعی در بازسازی روحیه این افراد داشته باشد تا خود فرد بیمار مبتلا به ایدز نیز شرایط را بپذیرد و در مرحله خشم و شوك بتواند بهترین تصمیم را برای زندگی خود اتخاذ كند. افرادی كه در مرحله خشم و شوك هستند، در مواجهه با این بیماری باید از گرفتن هر تصمیمی دوری كنند، زیرا گرفتن هر تصمیم در این شرایط باز هم به ضرر آنها خواهد بود و از لحاظ جسمانی و روحی آسیب بیشتری به آنها وارد میآورد، بنابراین به این دلیل توصیه میشود افراد هیچ تصمیمگیری نداشته باشند تا به لحاظ روحی و روانی حالتی ثابت به خود بگیرند و به صورت منطقی مشكل و بیماری خود را
بپذیرند.
افراد مبتلا به ایدز بویژه افرادی كه قربانیان این اتفاق هستند، باید بتوانند حالتهای هیجانی خود را كنترل كنند و برای آینده خود یك برنامه جدی داشته باشند. نظام حمایتی خانواده در این میان نقش مهمی را ایفا میكند و خانواده در همراهی فرد مبتلا به ایدز و پذیرفتن این گامهای ذكر شده تاثیرگذار است.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر