شوهرخواهرم مردی بسیار خشمگین و عصبی است و هر روز خواهرم را کتک میزند. او از این وضعیت دیگر خسته شده زیرا مجبور است از شوهرش قهر کند و به خانه پدرم برگردد. وقتی این وضعیت را میبینم از ازدواج میترسم به همین خاطر میخواستم بدانم دلیل اینکه برخی مردها اینگونه رفتارهای خشنی از خود در کانون خانواده نشان میدهند، چیست؟
خشونتهای خانوادگی ریشه در عوامل مختلفی دارد. اصولا افراد خشونتگرا و خشونتپذیر آنانی هستند که در زندگی خانوادگی بویژه در دوران کودکی و خردسالی در محیطی پرورش یافتهاند که خشونت در آنجا رواج داشته است. برخی افراد خشونتپذیر چه مرد و چه زن آنهایی بودند که به صورت انفعالی قربانی خشونت بوده و سپس در بزرگسالی با وجود شرایط مشابه دوران کودکی نقش خشونتپذیری را ایفا میکنند و در مقابل برخی دیگر از افراد با اینکه خود قربانی خشونت بودند با تغییر شرایط زمینه خشونتگرایی در آنان تقویت شده و هر چند خود قربانی خشونت بودهاند اما به تدریج نقش خشونتگرایی را بازی میکنند و آنچه را که در کودکی قربانی آن بودند در مورد دیگران منتقل کرده و در واقع به عنوان جلاد خانگی خشونتگرا میشوند. در این میان یک پارامتر دیگر نیز باید مدنظر قرار بگیرد و آن در مورد اشخاصی است که خود قربانی خشونت جسمی نبودهاند اما در محیطی پرورش یافتهاند که خشونت در آنجا آموزش داده میشده است. در چنین خانوادههایی معمولا خشونت عمدتا خشونت کلامی است و خشونت فیزیکی متعاقب آن انجام میشود. در کنار این موارد برخی محرکها مانند مجادلات و برخوردهای بین افراد ابتدا با خشونت کلامی شروع میشود و به تدریج با تحریکپذیری بیشتر و تضعیف آستانه مقاومت، کنترل از دست میرود و واکنشها به صورت فیزیکی خودنمایی میکند. بنابراین خشونت در شرایطی رخ میدهد که افراد تعادل رفتاری خود را از دست میدهند و چنانچه گفتیم این عدم تعادل و خشونت درون خانواده و آموزههای دوران کودکی و آموزههای پرخاشگری درون خانواده یا محرکهای بیرونی برمیگردد.در روابط خانوادگی معمولا سکانسهای خشونت به این ترتیب انجام میشود که ابتدا شخصی تحتتاثیر رفتار دیگری به تصور اینکه حق وی تضعیف شده است مبادرت به اعتراض به شخص دیگر میکند. شخص مقابل فرض کنیم که همسر فرد اول است با این تفکر که همسر وی اشتباه کرده و حق با اوست و همسرش نمیبایست با این ادبیات و کلام خشن با او برخورد کند، در مقام اعتراض برآمده و از ادبیات و کلام خشنتری استفاده میکند، در نتیجه همسر وی نیز تحتتاثیر التهاب جو بیمارگونه قرار گرفته است و کماکان فکر میکند حق با اوست و مقصر همسرش است واکنشی تندتر نشان داده و در نتیجه مدیریت اوضاع از دست طرفین خارج شده و یک جو بحرانی زن و شوهر را مدیریت میکند و در نتیجه در این تبادل کلمات خشن و توهینآمیز ممکن است یکی از دو نفر با تحریکپذیری بیشتر با تغییر سازوکار تقابل و مبارزه کلامی دست به خشونت ویژهای بزند. اگر طرفین دعوا و مشاجره قدرت تحمل کمتری داشته باشند بیشتر به خشونت پناه میبرند. البته دیده میشود که گاهی زنان نیز خشونت پنهانی را علیه شوهرشان مرتکب شده و در واقع خشونتها وارونه انجام میشوند. خشونت خانوادگی اولا به دلایلی است که به آن اشاره کردیم و ثانیا به دلیل عدمآگاهی زوجین به مدیریت روابط و مدیریت بحران خشونت، خود قربانی خشونت میشوند. فراموش نکنیم که قربانیان خشونت فقط آنانی نیستند که خشونت در خصوص آنان اجرا میشود، افراد خشونتگرا نیز خود قربانی خشونت هستند.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر