مدت سه سال از جدا شدنم میگذرد، دخترم تقریبا پنج ساله است، تنها چیزی که از پدرش یادش است اسم اوست که با خیالبافی و حتی کابوس دیدنهایش و تعریف کابوسهایش برای من، مرا خیلی ترسانده، پدرش فردی لاابالی است برادرش هم مثل خودش که چهار تا بچه های خودش را فروخت، در نهایت بنابر مخالفتهایم از هم جدا شدیم، او بلافاصله زنی را عقد کرد که یک دختر ۸ ساله داشت، اما من با وجود اتهام خیانت مشغول به کار شدم اعم از بلیت فروشی، دستفروشی و الانم پرستاری به خاطر دختر کوچکم که کسی را برای نگهداریش نداشتم. پدرش یک سال بعد از عقد به دلیل تجاوز به دختر زن سومش روانه زندان شد و از زندان تلفن میزند که اجازه میدهم دخترم صحبت کند، اما آنچه ذهنیت دخترم را خراب کرده و مرا میترساند، فوقالعاده دختر باتربیت اما بیش فعالی است و فیلمهای وحشتناک دوست دارد، بریدن سر و دست و گردن و اینها، کابوسهایش باورنکردنی است. چاره چیست؟ هیچ پولی برای مشاور و دکتر هم ندارم.
ارسال نظر