من و همسرم 6 سال پیش ازدواج کردیم و در یک شهرستان کوچک زندگی میکنیم که اکثر مردم شهر همدیگر را میشناسند. مدت زیادی بود احساس میکردم زنم به من خیانت میکند. با او صحبت کردم و طوری حرف زدم که همه چیز را گفت که با برادر من رابطه داشته و از آن لحظه به بعد من دارم دیوانه میشوم. ما خیلی همدیگر را دوست داریم. عاشق زنم هستم و خودش هم به شدت پشیمان است و میگوید بچگی کردم. حالا من سر دو راهی مانده ام نه میتوانم طلاقش بدهم نه لحظه ای کارش یادم می رود. به نظر شما چکار کنم؟
.
روانشناسان عقیده دارند که وجود خیانت همیشه موضوعی دردناک بوده بویژه این که اگر این خیانت توسط فرد نزدیکی انجام گرفته باشد مسلما این موضوع می تواند آسیب جدی را بر پیکره روحی – روانی و جسمانی فرد ایجاد کند و فرد را برای مدت ها در بهت و سردرگمی فرو برد و حتی منجر به اقدامات نسنجیده و شتاب زده شود که آن نیز می تواند پیامد های ناگوار تری را به دنبال داشته باشد. لذا در وهله اول توصیه به حفظ آرامش ، درست فکر کردن و گرفتن یک تصمیم منطقی و معقولانه است. در این رابطه نیز روانشناسان توصیه های درمانی متفاوتی را ارایه می دهند برخی توصیه به جدایی می کنند هر چند که برخی از زوج ها به دلایل وابستگی های عاطفی و نگرانی از آینده فرزندان یا ترس از برملا شدن خانوادگی و اجتماعی این راز ترجیح می دهند زندگی خود را مجددا باز سازی كنند لذا این پرسشگر محترم اگر حس می کند می تواند همسر خود راببخشد لازم است تا مدتی تحت درمان یک روانشناس قرار بگیرد ، چرا که برای جبران آسیبی که به فرد وارد شده است نیازمند مداخلات و مراقبت های درمانی و حتی ممکن است نیاز به دارو درمانی داشته باشد و بعد از آن جهت جلو گیری از لغزش مجدد و بخشش واقعی نیازمند مداخلات منظم با یک درمانگر خانواده هستند.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر