شوهرم به من خیانت کرده

در مورد مسائل خانوادگي به خصوص مسائلي از قبيل خيانت همسر كه بسيار وابسته به فرهنگ است مراجعه زوجين به خانواده‌درمانگر ضرورت پيدا مي‌كند زيرا معمولا چنين مسائلي كه سازگار شدن با آن و پذيرش آن مشكل است در فرهنگ ما بسيار مذموم و غير‌قابل تحمل است. از آنجا كه اينگونه موارد ضربه روحي شديدي به يكي از زوجين وارد مي‌آورد و اعتماد بين آنها را بر هم مي‌زند حضور شخص سوم در حل و فصل آن ضروري است. حال اين شخص سوم مي‌تواند شخصي از دوستان يا فاميل باشد كه مورد اعتماد طرفين است يا مي‌تواند يك خانواده‌درمانگر باشد. خانواده‌درمانگر در اينگونه مسائل به صورت ميانجي عمل مي‌كند. به اين صورت كه باعث برقراري قراردادهاي جديد بين دو‌طرف مي‌شود و همين قول و قرار‌هاي جديد زمينه‌اي فراهم مي‌آورند كه اعتماد از دست‌ رفته بستري براي ترميم و برقراري مجدد پيدا كند. از آنجایی كه اين مسائل بيشتر مربوط به زمينه اخلاقي در فرد است در وهله اول قبول كردن آن از سوي يكي از زوجين مشكل است و با انكار وي مواجه مي‌شود و‌ همين انكار و از طرف ديگر بي‌اعتمادي فرد مقابل خود باعث مشكلات ديگري از قبيل پرخاشگري بين زوجين مي‌شود. در اينگونه مسائل سازنده‌ترين راهكار پذيرش واقعه و قبول مسووليت كارهاي خويش از طرف زوجي است كه مرتكب اين عمل شده است. با پذيرش مسووليت كارهاي انجام شده درصد بالايي از خشم و پرخاشگري ايجاد شده قابل كنترل مي‌شود و نيز اين راه براي تصميم‌گيري به عدم تكرار و بخشيده شدن توسط طرف مقابل باز مي‌شود. در اين‌صورت زوجين مي‌توانند ارتباط بين خود را مجددا بازسازي كرده و به جاي نگاه به گذشته به آينده نگاه كنند و مراقب عدم تكرار آن باشند تا اعتماد نوپاي به وجود آمده را استحكام بخشند در غير اين‌ صورت زوجين در دور باطلي مي‌افتند كه تحمل يكديگر برايشان دشوار مي‌شود و ديگر هرگز نمي‌توانند اعتماد از دست رفته را بازيابي كرده و استحكام بخشند.