شوهرم پسرداييام و خيلي بياحساس است. انگار نه انگار كه زن دارد، همه وقتش را با دوستانش ميگذراند و با آنها خوش است. هر روز به اين خاطر گريه ميكنم و ديگر طاقت ندارم. لطفا راهنماييام كنيد.
به نظر ميرسد شوهرتان رفيقبازي ميكند و كمتر برای احساسات شما ارزش قائل است. اينها افرادي هستند كه هنوز مسووليتپذيري براي ازدواج را نپذیرفتهاند يا به آن نرسيدهاند و به نوعي قالب خانواده را براي خود يك چارچوب تنگ ميبينند و به همين خاطر رفيقبازي را گريزي براي خود ميبينند تا از تعهدهاي خود فاصله بگيرند. اين گروه از افراد به چند دسته تقسيم ميشوند؛ دسته اول افرادي هستند كه جواني نكردهاند و آن زمان روابط دوستانه و ورزش و تفريح و مسائلي از اين قبيل انجام ندادهاند و شايد آن زمان زود وارد ميدان كار شدهاند و اكنون بعد از ازدواج احساس ميكنند نيازهايشان برآورده نشده است. دسته ديگر به دليل گرفتاريهايي كه در روابط زناشويي و ارتباط با طرف مقابل دارند از اين مساله به عنوان راه فرار و مكانيزم گريز استفاده ميكنند. همچنين گروه ديگر به دليل نداشتن توانايي حل مساله و احساس ناراحتي و گرفتاريهاي پيش آمده به عنوان سرگرمي رفيقبازي را براي خود در نظر ميگیرند. راهكارهايي كه در هر شرايطي يك زن ميتواند همسر خود را از آن دور كند اين است كه مديريت روابط خانواده را برعهده بگيريد اما چگونه؟ لازم است براي اين منظور خلاقيت به خرج دهيد و براي تعطيلات آخر هفته برنامهريزي كنيد، همچنين با فكر باز و تفكر خلاقانه به روابط خانوادگي و زندگي خود رونق ببخشيد. متاسفانه برخي زنان از مكانيزم اجتناب و انفعال استفاده ميكنند يا قهر يا ناديده گرفتن و فرار را ترجيح ميدهند. اين قبیل راهكارها مساله را وخيمتر كرده و باعث ميشود مرد روز به روز از همسرش فاصله بگيرد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر