من خانمي 29 ساله و کارمند هستم. کمتر از يک سال است که ازدواج کردهام. خانواده همسرم توقعات مالي زيادي از ما دارند، در حالي که شوهرم کارگر است و هر دو ما اقساط بانکي زيادي بدهکاريم. در برابر آنها بايد چکار کنم؟
وقتي بچهها ازدواج ميکنند کمتر والديني از آنها انتظار پول و توقعات مالي دارند و تنها در صورتي آن هم تنها برخي از پدر و مادرها که واقعا در مضيقه هستند انتظار دارند تا بچههايشان به آنها کمک کنند. توجه داشته باشيد والدين شوهرتان براي او زحمت کشيدهاند و او را به اين مرحله از زندگياش رساندهاند، چه بسا که ممکن است در اين راه طلا و زمين و ماشينشان را فروخته باشند تا او ازدواج کند و تشکيل زندگي بدهد پس چرا نبايد وقتي فرزندشان به اين مرحله رسيده از او توقع نداشته باشند؟ اتفاقا توقع والدين از فرزندانشان بيجا نيست و هيچ پدر و مادري اگر واقعا نياز نداشته باشند توقعي از فرزندشان ندارند. وقتي آنها از پسرشان توقع دارند شما نبايد دخالت کنيد بلکه شوهرتان بايد تلاش کند به نوعي وضعيت خانواده را مديريت کند تا بلکه جوابگوي نيازهاي والدينش هم باشد. در ضمن پدر و مادرهايي که اين توقعات را از فرزندانشان دارند تعدادشان بسيار اندک است پس نياز آنها را وادار ميکند تا از فرزندشان طلب کمک کنند. اگر ببينند وضع مالي فرزندشان خوب نيست امکان ندارد توقع بيجايي داشته باشند. آنها توقع مالي را نه براي خرج زياد بلکه براي دکتر و دارو ميخواهند و اگر واقعا در زندگي شما اختلافي بهوجود ميآيد بهخاطر بيلياقتي و بيکفايتي و عدم مديريت صحيح پسرشان است. عروس خانواده بخاطر حساسيتهايي که نسبت به خانواده شوهرش دارد با خود اينگونه ميگويد که چرا به جاي اينکه پول را به آنها بدهيم من طلا و انگشتري نخرم؟ اما اين نگرش اشتباه است و پدر و مادر تقدس دارند و اين وظيفه هرفرزندي است تا به والدينش کمک کند زيرا اگر پشتوانه مالي و عاطفي آنان نبود و دلگرميشان را در زندگي احساس نميکرديد هرگز به جايگاهي که داريد نميرسيديد پس بايد در صورت لزوم و تا حد امکان رفع نياز کنيد .
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر