با وجود اينکه در کنکور تلاش کردم اما موفق نشدم. وقتي دوستانم را که وارد دانشگاه شدند ميبينم افسوس ميخورم. الان هيچ انگيزه و رغبتي براي درس خواندن در خودم نميبينم. از مشاوران تقاضاي کمک دارم.
معمولا بيش از اينکه کنکور و دانشگاه روشي براي موفق شدن يا بهتر شدن باشد يک مقايسه و نوعي رقابت به حساب ميآيد. اين نوع مقايسهها و رقابتها بيشتر از سوي خانواده مطرح ميشود و باعث ميشود تا بچهها بيشتر از اينکه به هدف خود فکر کنند به برنده شدن و رقابت بينديشند. نکته مهم اين است بچهها بايد ياد بگيرند براي موفقيت تلاش کنند نه براي برنده شدن و رقابت با ديگران، زيرا کسي که به دنبال برنده شدن است صرفا براي رسيدن به مسير فکر ميکند و به نتيجهاي که مسير ايجاد ميکند زياد متمرکز نميشود. او دائما دنبال برنده شدن در مسير و رقابت با دوستانش است پس وقتي با مساله برنده شدن درگير ميشود اين امر باعث ميشود تا چنانچه به نتيجه دلخواه خود نرسيد و دوستانش موفقتر عمل کردند سرخورده و نااميد شود و انگيزه خود را نسبت به درس خواندن از دست بدهد. اين تنها يکي از آزمونهايي است که شما درطول زندگي آن را تجربه ميکنيد. آزمونهاي زيادي وجود دارد و بايد در زندگي آنها را ادامه بدهيد. هر چقدر به هدفها به عنوان روشي براي خوشبختي و شادي و بهتر شدن خودتان نگاه کنيد و صرفا به اين مساله کمتر اهميت بدهيد در نهايت با تلاش ميتوانيد موفق شويد. براي رسيدن به هدف خود دست از تلاش برنداريد و از رقابت منفي بپرهيزيد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر