مدتي قبل، خانواده شوهر خواهرم به خواستگاريام آمدند، از سررضايت خانوادهها و داشتن موقعيت مناسب پسر بزرگتر اين خانواده، پاسخ مثبت به ازدواج دادهام، اما اكنون كه يك ماه از مراسم عقدمان ميگذرد احساس ميكنم به شوهرم علاقهاي ندارم و قصد جدايي از او را دارم، چه راهكاري را توصيه ميكنيد؟
ازدواج، پديدهاي است كه بر چهارپايه استوار است و براي اينكه تشخيص دهيم دو فرد طالب ازدواج، با يكديگر تفاهم دارند مهمترين ابعاد يعني بعد فكري و عاطفي طرفين را ميسنجيم.
ازدواجهايي كه در آن جنبه مالي و حسابگري اجتماعي ملاك انتخاب قرار ميگيرد، مانند صندلي است كه با وجود يك پايه فرو ميريزد. چنين ازدواجهايي، ازدواج بنگاهي هستند كه عشق و علاقه در آن وجود ندارد و معاملهاي بيش نيست. زن و مرد ايراني، براي ازدواج حق حسابگري دارند اما حسابگري صرف و بدون عشق تنها يك معامله است.
باوجود چنين شرح حالي، ادامه اين زندگي توصيه نميشود، زيرا رابطه معيوبي است بهويژه كه فرد سومي هم وجود دارد. در اين صورت نياز نيست تمام جزئيات از سوي زن، براي مرد بازگو شود و براي اينكه بهترين راهكار به او ارائه شود، مراجعه به مشاوران خانواده و آموزش راهكارهاي مناسب حين مشاوره، بسيار كمككننده است.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر