سالها پيش خواهرم از همسرش جدا شده بود و دو دخترش كه حالا 20 و 24 سال دارند نزد پدرشان زندگي ميكنند. تصميم دارم براي دو پسر 22 و 26 سالهام به خواستگاري خواهرزادههايم بروم. اما هيچكس از تصميم من باخبر نيست، بهترين راه براي بيان اين تصميم چيست؟
بعضي مواقع بزرگترها نيز، مسير اشتباه را انتخاب ميكنند و تنها به صرف تحصيلات بالا يا رابطه خانوادگي، موقعيت آشنايي فرزندانشان را فراهم ميكنند.
در رابطه با اين شرح حال، تنها راضي بودن اين پدر كافي نيست بلكه بايستي با توجه به شرايط حاكم در ميان اين دو خانواده اجازه دهند دختران و پسران در فضايي مناسب با يكديگر آشنا شوند و از خصوصيات خلقي، درآمدي، اقتصادي و شغلي يكديگر به خوبي مطلع شوند و بهطور كامل، به اين نتيجه برسند كه با يكديگر همسو و همعقيده هستند يا خير. در گام بعدي، پس از شناخت كافي و فراهم شدن مقدمات اوليه مثل اينكه دختر و پسر از نحوه سخن گفتن، لباس پوشيدن، شرايط شغلي، تحصيلي، آداب و سنتها، محل زندگي و... يكديگر رضايت كافي داشته باشند، ميتوان به ازدواج آنهافكركرد. پدربايستيابتدامسئلهراباهمسرخودوفرزندانشمطرحكند. اگرپذيرشاوليهايجادشدمسئله را با پدر دختران در ميان بگذاريد و اگر شرايط مساعدي فراهم شده بود، دختران را نيز در جريان گذاشته و مقدمات آشنايي بيشتر را فراهم كنيد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر