خانمی 24 ساله هستم، دارای دو فرزند پسر 5 و 8 ساله. طی این مدت که با این فرد زندگی کردهام، متوجه شدم چند بار ازدواج کرده است و هرگونه که فکر میکنم، میبینم از همه لحاظ به او رسیدگی کردهام و به خواستههایش در زندگی توجه کردهام، اما مساله بین ما قابل حل نیست و فقط به خاطر فرزندانم در این زندگی ماندهام. لطفا راهنماییام کنید.
تنوعطلبی در برخی افراد مسالهای است که دلایل مختلفی دارد؛ برخی مردان در این میان اساسا با مسوولیتپذیری و تعهد در زندگی مشکل داشته و قادر نیستند مشکلات میان خود و همسرشان را با راهکارهای ساده حل کنند و اصولا به جای حل کردن مساله سعی میکنند صورتمساله را پاک کنند و از حل مشکلات خانوادگی فرار میکنند، از این رو در زندگی با چالشها و مشکلاتی روبهرو میشوند که به سادگی قابل حل نیست. پاسخ به نیازها مسالهای است که به آن اشاره کردید، اما حواشیهایی در زندگیتان رخ داده است. تحمل این شرایط اگر برای شما و فرزندانتان قابل تحمل است که به این وضعیت ادامه دهید، اما چنانچه در این مساله دچار مشکلات روحی و روانی شدهاید که قطعا از نگاه اجتماعی نیز خوشایند به نظر نمیرسد راه جدایی و طلاق را انتخاب کنید، زیرا این زندگی پدیدآورنده اتفاقات دیگری در زندگیتان خواهد بود که آینده مناسبی برای فرزندان رقم نمیزند. یکی از راهکارهایی که پیشنهاد میشود این است که نسبت به این مساله دیدگاهی منطقی داشته باشید و برای دستیابی به یک زندگی ایدهآل باید همسرتان را متقاعد کنید که انجام این رفتارها درست و شایسته نیست. متاسفانه برخی افراد به خاطر حفظ آبروی خود ارزشهای نهاد خانواده را اشتباه متصور میشوند و تصور میکنند تحمل جبر و زور آبروداری به شمار میرود، در حالی که انتخاب این نوع زندگی آسیبهای روانی و اجتماعی بیشماری را برای خانواده بویژه فرزندان به همراه دارد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر