همسرم شدیدا به خانوادهاش وابسته است، حتی حاضر است به خاطر آن زندگی مشترکش را خراب کند. 9 سال است که ازدواج کردهایم، اما فقط یک ماه با هم خوش بودیم و زندگیمان در طول این سالها سرد و بیروح بوده است. فقط به خاطر بچههایم تحمل کردهام. لطفا راهنماییام کنید چون تحملم تمام شده است.
وابستگی به لحاظ روانشناختی به معنای متکی بودن به افراد است. این افراد شامل دوستان، خانواده و نزدیکان درجه یک میشود.
این افراد وابسته از نظرات افراد دیگر تبعیت میکنند، زیرا توان تصمیمگیری ندارند و از خود هیچ ارادهای برای ابراز نظر و عقاید نداشته و دیگران به جای آنها فکر کرده و تصمیمگیری میکنند. در اصل همیشه این افراد نیاز به حامی داشته و بدون تکیه کردن به دیگران نمیتوانند زندگی کنند. وابستگی یکی از همسران به خانوادهاش شرایطی را پیش میآورد که زندگی افراد دچار مشکلات میشود و همین مشکلات باعث مختل شدن زندگی خواهد شد.
برخی افراد تمایل دارند هنگامی که با مشکلی روبهرو میشوند، این مساله را با خانواده خود در میان گذاشته و راه را برای دخالت خانواده باز میکنند، چون نمیتوانند به تنهایی تصمیمگیری کنند، بنابراین روابط عاطفی میان این فرد با خانوادهاش دچار مشکل شده و مستعد اختلالات روانی دیگر نیز میشود.
افراد وابسته، وابستگیشان ریشه در دوران کودکی و سبک تربیتیشان داشته و این افراد باید تحت مشاورههای روانپزشکی، رواندرمانی یا دارودرمانی قرار گیرند تا بتوان میزان وابستگی به خانواده یا دیگران را در سطح متعادلی رساند تا آسیبهای کمتری به آنها وارد شود. با توجه به این توضیحات، روابط این زوج نشاندهنده این است که طلاق عاطفی در روابطشان سایه افکنده و به جای حل مساله فرار کردن از آن را ترجیح میدهند. بهتر است همسرتان را متقاعد کنید تا به یک مشاور خانواده مراجعه کند و مهارتهای زندگی و حل مساله را بیاموزد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر