من بسیار خشن شدهام و متاسفانه با فرزندانم خوب رفتار نمیکنم و از این موضوع رنج میبرم. هیچ راهی هم بلد نیستم.
خیلی زود احساسی میشوم و گریهام میگیرد.
پدر من 45 سال است که با بددلی زندگی را به مادرم و من تلخ کرده است و من سالهاست آرزوی مرگ او را دارم. او در حال حاضر نزدیک به 90 سال سن دارد و بدتر هم شده است حتی قبول ندارد که دچار مشکل روانی است و سالها ما را آزار داده است.
پسرم کلاس دهم است خودش رشته ریاضی را انتخاب کرد. درس نمیخواند و به خواهرش همیشه توهین میکند و خیلی در خانه بیادب است ولی در بیرون مدرسه یا بین دوستان خیلی خوب است. از راهنمایی شما ممنون هستم چطوری با او رفتار کنیم؟
من عاشق دختری شده ام و زندگی بدون او برايم غیرممکن است حتی تصورش برايم دردناک است. پدرش راضي به ازدواج ما نيست. لطفا راهنمایی کنید.