مربي آموزشگاه رانندگي بودم كه پسري به خواستگاريام آمد. پس از پرسوجو خانوادهام با ازدواج با او موافقت كردند اما خانواده او به دليل آنكه خودشان مرا انتخاب نكرده بودند، بهشدت مخالفت ميكردند. مشكلاتم از دوران نامزدي آغاز شد در حال حاضر عليرغم آنكه مشاجرات كمتر شده ولي بهشدت بيحوصله هستم و ناگهان گريه ميكنم. آيا مراجعه به پزشك نياز است؟
از زماني كه پسر 4 سالهام از شير مادر تغذيه نميكند لجباز شده و زمان خوابش به هم ريخته است. براي از بين رفتن اين رفتارهاي او چه اقداماتي بايد انجام بدهم؟
دو سال است ازدواج كردهام اما هنوز نتوانستهام با رفتارهاي شوهرم هماهنگ شوم. همسرم قبل از ازدواج به علت فوت پدر و مادرش با خواهرش زندگي ميكرد و به او وابسته است. از اين وابستگي شوهرم به خواهرش ناراحت هستم براي رفع اين حساسيت چه اقداماتي بايد انجام دهم؟
پسر 4 ساله ام مدتي است كه حرفهاي نامناسب ميزند. متأسفانه اطرافيان به طرز بيان او ميخندند. مرا راهنمايي كنيد تا بتوانم رفتار او را اصلاح كنم.
پسرم از سن 6 ماهگي از افراد بزرگسال بشدت ميترسيد با اين كه يک و نيم سال سن دارد هنوز هم با ديدن افراد غريبه بشدت گريه ميكند و با بچهها بازي نمي كند و مدتزمان زيادي بايد بگذرد تا با كودكان صميمي شود علت اين رفتارهاي او چيست؟