در مورد همسر معتاد چه باید کرد؟ به هیچوجه نمیتوان او را متوجه کرد که عملش باعث نابودی خانواده میشود.
7 سال است ازدواج کرده ام خودم 30 سال دارم و شوهرم 37 ساله و دوست صمیمی برادرم است. شوهرم در زمان مجردی با خانم های زیادی ارتباط داشت ولی گفت به خاطر علاقه به تو دور همه چیز را خط کشیدم ولی متاسفانه یکی از خانم ها ول کن ما نیست و با این که ما هر دو خطمان را عوض کردیم باز ایجاد مزاحمت میکند به طوری که ما یکسال از تهران نقل مکان کردیم. الان حاصل ازدواجمان 2 فرزند پسر و دختر است و من شوهرم را خیلی دوست دارم ولی از این خانم می ترسم. راهنمایی کنید.
چند ماهی است که والدینم خیلی مشتاق هستند که من ازدواج کنم. الان 20 سالم است . گاه و بیگاه به سرم ازدواج کردن می زند ولی از خجالتم چیزی نمی توانم بگویم. رفتارهایم خیلی خشن تر شده هر چیزی که با من درمیان می گذارند و میگویند زود اعصابم بهم میریزد . لطفا راهنمایی ام کنید.
33 ساله هستم و شش سال است که ازدواج کرده ام. همسرم یک سال از من بزرگتر است. اوایل ازدواج همه چیز خوب بود و همدیگر را دوست داشتیم و بعد از گذشت 4 سال احساس سردی از جانب همسرم من رو متوجه این کرد که به من خیانت کرده و من هم 10 برابر تلافی کردم. حالا از هم جدا نشده ایم ولی اصلا به هم حس نداریم. خواستم کمک کنید تا زندگی به روال برگردونم که احساس آرامش کنم . هم من و هم همسرم در این وضعیت آزار می بینیم . به نظرتان باید طلاق بگیریم؟
من۳۰ سالم است و تقریبا یک سال است که ازدواج کردهام. بنا به مشکلات زیادی که از کودکی تا الان داشتم فشارهای زیادی روی روح و روانم بوده است. در حال حاضر هر اتفاقی که میافتد زود به گریه می افتم و اصلا نمیتوانم حرف بزنم. تا میخواهم کوچکترین صحبتی بکنم درجا به گریه می افتم. حتی برای مثال میخواهم به همسرم چیزی را که ناراحت شده ام توضیح بدهم همان بدو صحبت بغض میکنم و بعد به گریه میافتم و با گریه توضیح میدهم. واقعا خودم از این روحیه ضعیف خسته شده ام. من اصلا روحیه ضعیفی نداشتم تقریبا۲ سال است که خیلی ضعیف شده ام کمکم کنید.