سکه یک پول با نیش زبان !
رکنا: محصل/ ارزش و احترامی برای هم قائل نیستند. هر موقع می خواهند بنشینند و دو کلمه حرف بزنند منم منم می کنند و همدیگر را کنف می کنند. زن دلتنگ است و می گوید :همین آدم خسته و کلافه جلوی دیگران ،به خصوص وقتی زنان دیگر را می بیند خنده از خنده اش می شکفد . مثل بلبل چهچهه کنان ،لفظ قلم حرف می زند.
زن ادامه می دهد: شوهرم مرد بدی نیست . به حال و روز زندگی مان رسیدگی می کند خیلی هم تلاش می کند کم و کسری نداشته باشیم . افسوس که نیش زبانش همیشه دلگیرم می کند و حالا هم ... .
زن دل پردردی دارد. از همسرش ناراضی نیست اما راضی هم نیست. می گوید :یک زن وقتی با عشق و علاقه زندگی می کند از جان و هستی اش مایه می گذارد. آن وقت است که انتظار دارد دیده شود.
او ادامه می دهد: زن ها صبرشان زیاد است و مثل مردها کم طاقت نیستند. اما همین زن های مقاوم در برابر بی مهری و کم توجهی و توهین و بی احترامی ،خرد و شکننده می شوند. او معتقد است: زن ها مثل آ ینه زلال و شفاف هستند. اما وقتی بشکنند دیگر مثل اولش نمی شوند و ... .
آن روی سکه ،شوهر این زن است .
شوخ طبع و شیرین سخن. بد اخلاق نیست. به گفته همسرش ،در هر محفل و میهمانی ،نقل مجلس می شود. حرف هایش که گل می اندازد گیر می دهد باید یک زن دیگر هم بگیرد و اگر پول داشت .... .
زن می گوید وقتی این شوخی های نابجا را در حضور خواهرم و شوهرش یا خواهر شوهرم و خانواده اش به زبان می آورد بیشتر عذاب می کشیدم و احساس حقارت و خود کم بینی می کردم، جوش می زدم و خودخوری می کردم ، هر چه بود شوهرم بود و احترامش واجب و چیزی نمی توانستم بگویم .
شوهرش سر رشته شوخی های بی مزه اش را که در دست می گرفت می گفت:اگر پول می داشتم یک بار دیگر رخت دامادی می پوشیدم و ... .
او قهقهه ای می زد و تصور می کرد توانسته لحظه ای خنده بر لب های اطرافیان بنشاند. برایش مهم نبود همسرش چه حالی پیدا می کند.
اما خنده های این مرد ،حالا دیگر به صورتش نمی نشیند ،مثل گل های مصنوعی شده و فقط برای دلخوشی همسرش لبخند می زند.
دیگر از آن شوخی های نابجا خبری نیست.
او که هر جا می نشست به مزاح می گفت دوست دارد هوویی برای همسرش بیاورد ، می نشیند و حسرت می خورد چرا قدر روزهای قشنگ زندگی اش را ندانسته است.
با این که درگیر دوا و دکتر همسرش شده می گوید :این زن ،انیس و مونس من است و وقتی حالش گرفته است دنیا برایم ارزشی ندارد.
می گوید :اگر همسرم در خانه ام نباشد من هم نیستم. حالا دیگر به این نتیجه رسیده که هیچ فردی به جز زن و شوهر به درد هم نمی خورند و بچه های این دوره و زمانه خودشان را بتوانند جمع کنند خیلی کار کرده اند. خوشبختانه حال همسرش با مصرف دارو و حتی انجام مشاوره خوب تر شده و رو به بهبود است.
واقعیت این است گاهی ما نعمت های زیادی داریم که قدر و ارزشش را آن طور که باید و شاید نمی دانیم. دهن لقی و پر حرفی که با شوخی های نابجا و خنده های بی مزه یا بدخلقی های تلخ و حتی بی تفاوتی های عذاب آور باعث می شود نتوانیم آن طور که باید و شاید قدر داشته های مان را بدانیم. چرابرخی از ما نسنجیده و نا آگاهانه و شاید چشم بسته ،تجربه های ناخوشایندی برای خود می سازیم.؟
باید مراقب باشیم ،زندگی با عشق جاری است
باید انرژی که صرف انرژی های منفی می کنیم را برای پرورش افکار مثبت خود به کار بندیم.
شمردن داشته های مان به جای مرور نداشته های مان ،برای آن که حال زندگی مان بهتر شود خیلی مفید و کارساز است. ما وظیفه داریم هرلحظه احساس خود را با انرژی های مثبت بسازیم. اگر بدانیم چه کنیم حتی با افراد دشوار هم می توانیم بسازیم و کنار بیائیم . گاهی بگوئیم حق با طرف مقابل است ،از عذرخواهی نترسیم ، صمیمی و آ رام حرف بزنیم و از خوبی ها و رفتارهای مثبت طرف مقابل قدردانی کنیم. خیلی سخت نیست .باید شکر گزار باشیم و قدردان وجود خودمان و داشته های مان .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر