کارگردانی که خودش فیلم‌هایش را ممیزی می‌کند / هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند اثری تلخ این روزهای جامعه

به‌نظر می‌رسد سینمای ایران در پرداختن به آثاری که به معضلات اجتماعی می‌پردازند کمی عقب مانده است و این عقب‌ماندگی و در مواقعی کم‌توجهی از سوی فیلمسازان نیست، بلکه اغلب آن‌ها خیلی زود نگاه و توجهشان به سمت معضلات کشیده می‌شود ولی مجوز پرداختن به مسئله برای آن‌ها دیر صادر می‌شود و گاهی هم درکل نتوانسته‌اند مجوزی را دریافت کنند.
یکی از آثاری که در همین وضعیت سینمایی، به مرحله تولید و ساخت و به پرده اکران رسید؛ «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»، اثری از پوران درخشنده بود که چقدر روایتش به رویداد خبری تلخی که این‌روزها جامعه ایران را تحت‌تاثیر قرار داده است نزدیک است؛ به قصه آتنا اصلانی هفت‌ساله که قربانی افکار شوم مردی شد که او را پس از اجرای نقشه سیاه خود به قتل Murder رساند. «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» شش سال پیش ساخته شد که به‌نظر می‌رسد اگر در آموزش و پرورش مورد توجه قرار می گرفت و اکران می‌شد شاید اکنون آتنا زنده بود و شاید اگر تلویزیون نیز نمایشی از این فیلم را روی آنتن می‌برد حتی یک نمایش در طول این شش سال، خانواده آتنا آگاه می‌شدند که باید با دخترشان در مورد حریم‌هایی صحبت کنند و شاید آتنا امروز میانمان بود و نفس می‌کشید. در ادامه گفت‌وگوی پوران درخشنده را می‌خوانید که از سینمای اجتماعی و ساخت اثر در فضای پرداختن به آسیب‌های اجتماعی در ایران می‌گوید.
طی چند سال گذشته، مدیران سینمایی بسیار تاکید داشتند که سینماگران به سمت ساختن آثاری بروند که کمی تلخی کمتری داشته باشد تا روحیه افسرده جامعه به شادی سوق داده شود، این تاکید یک پیام را با خود همراه دارد که سینما Cinema باید معضلات اجتماعی را بشناسد و به موقع برای این وضعیت‌ها فکری از زوایه هنر Art سینما کنند و آثاری را در این زمینه بسازند،‌ حال نگاه سینماگران و مدیران سینمایی به معضلات تلخ و سیاه جامعه چگونه است و چقدر از پسوند سینمای سیاه‌نمایانه دور شده‌اند و تا چه اندازه در ضرورت‌های ایجادشده به موقع اجازه می‌دهند تا فیلم‌های سینمایی ساخته شود که نگاهی به معضلات زیرپوستی جامعه دارند؟
مردم رابطه خوبی باسینما و نیز رفتن و دیدن آثار سینمایی دارند. سینما نیز ابزار قدرتمندی است که در اختیار ما قرار دارد و ما سینماگران، هم اخلاق و هم عرف جامعه‌مان را می‌شناسیم. بنابر این آن چیزی که مهم به‌نظر می‌رسد که این است که جلوی ساخت آثاری که قصد پرداختن به معضلات اجتماعی را دارند نه‌تنها گرفته نشود بلکه باید مورد حمایت قرار گیرند. باید کمی خط قرمزها در پرداخت این گونه آثار عقب‌تر بروند و جا برای پردازش بیشتر شود به این دلیل که ای آثار از معضلات اجتماعی می‌گویند و درد کمی هم نیستند. «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» را به‌‌سفارش مردم ساختم که مرا به سمت ساخت این فیلم کشانند. آن‌قدر برایم ایمیل ارسال کردند، نامه به دفترم فرستادند و از اتفاقات این‌چنینی که برایشان رخ داده بود به‌صورت پنهانی برایم گفتند که مرا به این تاکید رساند که حتما فیلمی درباره این معضل اجتماعی بسازم. حتی همین مردم با پچ‌پچ‌ و نجوا از اتفاقات تلخی که برایشان رخ داده بود برایم گفتند، آن‌ها جرات نداشتند تا مسائلشان را با صدای بلند بگویند. وقتی شش سال پیش، این فیلم را ساختم برخوردی که با آن شد را نیز دیدید. فیلم «هیس!...» را سیاه‌نمایی دیدند و در جشنواره فیلم فجر، تنها مردم بودند که به آن جایزه دادند و در بخش بهترین فیلم از نگاه مردمی، سیمرغ دریافت کردیم. این یعنی چی ؟ یعنی این‌که فیلم به خواست مردم و آنچه می‌خواهند دراین نوع سینما از آن گفته شود نزدیک بود. خواست و توجهی که برای داوران جشنواره مهم نبود و به‌نظرشان نباید به فیلم نگاه بیشتری می‌داشتند و همین شد که بر صحنه اختتامیه جشنواره فجر، گفتم: «از مردم ممنونم که چیزی را در این فیلم دیدند که داوران ندیدند و از داوران ممنونم که چیزی را دیدند که مردم ندیدند.» و این همه تضاد برایم عجیب بود ولی به خودم که آمدم به این نتیجه رسیدم که هیس! این‌جا جای گفتن از این حرف‌ها نیست، در این سینما از آثار دیگری حمایت می‌شود و این نوع از فیلم‌ها از نگاه مدیران سیاه‌نمایانه است و نباید ساخته شود. اما اگر از این جنس قصه‌ها برای ساخت در سینما حمایت نشود واقعا چه داستان‌های دیگری اولویت حمایت دارند. تاثرانگیز است که هنوز دارم بسته‌های نامه از دختران و پسرانی دریافت می‌کنم که ناشناس هستند ولی همه از یک درد می‌گویند، از تعرض‌های سیاه که روان و مسیر زندگیشان را ویران کرده است، آن‌ها می‌گویند و درخواست دارند تا فیلمی ساخته شود که از این اتفاقات می‌گوید تا جامعه آگاه شود ولی این سو می‌گویند این آثار سیاه‌نمایی است، در این‌باره سکوت کنید و هیس! به‌نظرم رفتار آگاهانه این بود که مدیران دستور اکران دوباره این فیلم را می‌دادند. حتی این فیلم باید در تلویزیون نمایش داده شود.
درباره نمایش این فیلم در تلویزیون گفتید، این فیلم از معضلی اجتماعی می‌گوید که در کل کشور رنگی از آن وجود دارد. نمایش این اثر می‌تواند به‌طور غیرمستقیم آگاهی و سالم‌سازی را ایجاد کند. آیا این اثر از تلویزیون (که رسانه گسترده کشور است) تاکنون پخش نشده است؟
تلویزیون این فیلم را نخرید. حتی فیلم «رویای خیس» را هم نخرید. به نامه پیشنهادم برای خرید و نمایش در تلویزیون حتی پاسخ هم ندادند. انگار این نوع فیلم‌ها در تلویزیون هیچ جایی ندارند درحالی که خود من به اخلاق‌گرایی در فیلم‌هایم متهم هستم؛ یعنی در مسیر ساخت یک فیلم، ‌هر چند که از درد و معضل جامعه قصد گفتن دارم، حواسم به اخلاق و عرف جامعه هست. قصدم گفتن حرف است و شنیدن آن و بیشتر از همه شخصا فیلم‌هایم را ممیزی می‌کنم تا روی خط مناسبی پیش روند و مانعی برای اکران و نمایششان ایجاد نشود. قصدم آگاهی‌بخشی است و متوجه کردن کسانی که باید به رفع این معضلات فکر کنند و برایش برنامه‌ریزی کنند، با همه این دقت‌ها، باز تلویزیون این فیلم را پخش نمی‌کند. حتی «شمعی در باد» را هم نخریدند و جایی در نمایش برنامه‌های تلویزیونی نیافت. سوالم از مسئولان تلویزیون این است که چرا پخش چنین فیلم‌هایی در لیست برنامه‌هایتان وجود ندارد؟ بارها و بارها برای مدیران ارشد صداوسیما و مسئولان تامین برنامه‌های رسانه، نامه نوشتم که این آثار را خریداری کنند ولی از آن سو، پاسخ، بی‌پاسخی بود.
«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»، طبق گفته خودتان شش سال پیش ساخته شد،‌تحقیقات برای ساخت این فیلم به‌طورحتم مدتی طول کشید، آن زمان چقدر این معضل اجتماعی در کشور گسترده بود و آماری که در آن تاریخ در مسیر تحقیقاتتان در خصوص ارتکاب این نوع جرم‌ها به‌دست آوردید چه حکایتی داشت؟
آمار بی‌شمار بود. به‌شخصه درباره سیصدنفر که قربانی این جنایات شده و از نقاط مختلف کشور بودند تحقیق کردم. نامه‌های بسیاری هم دریافت کردم. آن‌قدر تعداد قربانیان زیاد بود که از شدت غم این حوادث، شب‌ها خوابم نمی‌برد و غصه‌دار این قربانیان بودم. برای ساختن فیلم درخواست حمایت کردم ولی در ابتدا کسی برای ساختن فیلم حامی نشد. پولی که برای خریدن یک دفتر کار، کنار گذاشته بودم، برداشت کردم و این فیلم را ساختم چرا که می‌خواستم از زیر فشار نگفتن از این اتفاقات خارج شوم و حداقل کمی آرام شوم. تعداد قربانیان،چه دختر و چه پسر، زیاد بود که آن زمان به من اجازه ندادند که درباره پسران قربانی بگویم. به‌هر حال دراین مدت که فیلمسازی کردم سمت و سوی فیلم‌هایم مشخص است،‌ همه آثارم از آسیب‌های اجتماعی می‌گویند، بدون این‌که قصدی در سیاه‌نمایی داشته باشم، وقتی ‌این سمت‌وسو مشخص است دیگر جای نگرانی نیست،‌ باید همراهی برای رفع آسیب‌های اجتماعی به‌وجود بیاید تا بالاخره راهی برای درمانشان پیدا شود.
بعد از اکران عمومی،‌ فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» در شبکه خانگی هم توزیع شد، آیا از آمار فروش و استقبال مردمی از این اثر اطلاعی دارید؟ به‌نظر می‌رسد الان وقت مناسبی است که دوباره این اثر حتی به شکل گسترده‌تر پخش شود.
استقبال بی‌نظیر بود. اتفاقا همین دیروز با پخش‌کننده فیلم صحبت کردم و پیشنهاد دوباره انتشار دادن آن در کل کشور دادم که در دست بررسی است. پیشنهاد دیگرم این است که آموزش و پرورش و شهرداری این فیلم را بخرند و به مردم هدیه دهند چون حال دیگر بحث آموزش و آگاهی است و فیلم و سینما که مخاطب گسترده دارد می‌تواند در این مسیر موفق عمل کند. دلسوزی که باشد می‌توان خیلی کارها برای بهبود شرایط انجام داد. یک معضل بزرگ در جامعه ترس از آبرو است، ‌خیلی‌ها واهمه دارند از اتفاقات این‌چنینی که برایشان رخ داده بگویند و شکایت کنند. از طرف دیگر خانواده‌ها فکر می‌کنند نباید در این خصوص با فرزندانشان صحبت کنند و آگاهی بدهند و همین نباید‌ها و ترس‌ها، بستر را برای رشد این معضلات گسترده‌تر می‌کند. جالب است چند وقت پیش رونمایی از آثار من صورت گرفت و در یک بسته فرهنگی همه این آثار جمع شد تا در شبکه خانگی منتشر شود، امروز که می‌خواستم برای اکران فیلم «زیرسقف دودی» به اهواز بروم، مسئولان استانداری آن‌جا، از من سوال می‌کردند که پکیجی را که رسانه تصویری از آثار شما رونمایی کرده است کجا باید پیدا کنیم تا اکرانی از فیلم‌هایتان در اهواز داشته باشیم، در اهواز هر کجا رفتیم این پکیج وجود نداشت. کاش حداقل حرکتی که انجام می‌گیرد به ثمر برسد، وقتی پکیج درست می‌شود ولی انتشار نمی‌یابد چه سودی دارد!
این فیلم در خارج از ایران نیز اکران‌های زیادی داشت، یکی از کشورها، هند بود که آمارهایشان نشانگر این است که وقوع چنین تعرضاتی در آن کشور نیز زیاد است، نگاه مدیران سینمایی آن کشور به ساخت این اثر و اکران آن در سینماهایشان چگونه بود؟
آن‌ها به‌شدت به قدرت سینما در فرهنگسازی و رفع معضلات اجتماعی ایمان داشتند. استقبال آن‌ها تا این حد بود که پیشنهاد دادند، بروم و نمونه‌ای از این اثر را با بازیگران هندی و با نگاه به چنین اتفاقات در آن کشور، در هند بسازم. این نوع نگاه تنها در هند نبود، ‌وقتی فیلم در کانادا اکران شد، مسئولان آن کشور اصرار داشتند که یک سانس اکران در مرکز آموزش و پرورش آن‌ها برگزار کنیم، کاری که ما این‌جا باید التماس کنیم تا انجام شود. این معضل اجتماعی مختص مرزهای ایران نیست، خیلی کشورها با این معضل گرفتار هستند و سعی می‌کنند از روش‌های مختلف برای درمان استفاده کنند و تلاش ندارند تا از معضلات نگویند، آن‌ها در اینباره ‌حرف زده و سعی می‌کنند این معضل را از بین ببرند تا دوباره پیش نیاید.
سال‌هاست در سینمای اجتماعی از آسیب‌های اجتماعی گفته‌اید. آیا در طول این سالیان، تا حالا پیش آمده است که از سوی مسئولان پیامی برای شما بیاید که به‌طور سفارشی فیلمی را بسازید که مثلا از یک آسیب اجتماعی بگوید و انگیزه این سفارش‌دادن هم رفع معضل باشد؟
تاکنون پیش نیامده است. به‌نظرم این سوالی است که باید در همه نشست‌ها از مسئولان پرسیده شود، باید سوال شود که چرا وقتی آسیب‌شناسان اجتماعی در هر عرصه، از معضلات برایتان می‌گویند، نامه ارسال می‌کنند و درخواست حمایت برای رفع آسیب‌ها را دارند تا این حد ساکت و بی‌تفاوت و بی‌حمایت آن‌ها را می‌گذارید؟ آسیب‌شناسان و درخواست‌هایشان محور آموزش می‌چرخد، بحث فقط این نیست که از آسیب بگوییم، بحث این است که به فکر درمان بیفتیم، آموزش شروع شود و ادامه بیابد. این آثار در حقیقت تلنگری به مسئولان است که بیان می‌کند ما نیازمند آموزش هستیم. نیازمند این است که از بسته فکر کردن کمی دوری کنیم و تا حدی گشوده‌تر فکر کنیم و دراین مورد و در خصوص این آسیب در اولین گام با بچه‌هایمان در خانواده دوست باشیم تا از آسیب‌هایی که در جامعه وجود دارد مطلعشان کنیم تا خطر از آن‌ها فاصله بگیرد.
سازمان‌هایی هستند که از ساخت آثاری در ژانرهایی خاص حمایت بی‌شمار می‌کنند، مثل ‌سازمان‌هایی که از اثرهای تولیدی در فضای دفاع مقدس حمایت می‌کنند،‌ آیا سازمانی وجود دارد که اعلام کرده باشد از فیلمسازانی که نگاه به آسیب‌های اجتماعی دارند حمایت‌هایی می‌کند تا معضلات با قدرت سینما کمی معرفی شوند و راهی برای درمان و آگاهی‌شان پیدا شود؟
من سازمانی را نمی‌شناسم و فکر هم نمی‌کنم باشد. در سینمای اجتماعی، حرکت خودجوش است و بیشتر حمایت‌ها غیردولتی و ‌سازمانی است.
اعلام کردید فیلم بعدی‌تان که می‌خواهید بسازید «هیس!پسرها گریه نمی‌کنند» است به اتفاقات تلخی می‌پردازد که برای پسران در جامعه رخ می‌دهد و آن‌ها از ترس از دست‌دادن آبرویشان از مشکلاتشان حرفی نمی‌زنند و نمی‌گویند. این فیلمنامه در چه مرحله‌ای از ساخت است و فکر می‌کنید چه زمانی می‌شود آن را بر پرده سینما دید؟ فیلمی که به‌نظر از آسیبی می‌گوید که همین الان هم پرداختن به آن و گفتن از آن دیر است و باید خیلی زودتر سینمای ایران به آن می‌پرداخت.
نزدیک به‌یک ماه است که فیلمنامه را برای دریافت پروانه ساخت ارائه داده‌ام اما هنوز جوابی به من نداده‌اند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.