عموهای فیتیلهای ها در تیپ های جدید
رکنا: آموزش مهارتهای اجتماعی در کنار فراهم کردن اوقات خوش برای کودکان، اتفاقی است که برنامه «فیتیله» برای رسیدن به آن میکوشد.
آموزش مهارتهای اجتماعی در کنار فراهم کردن اوقات خوش برای کودکان اتفاقی است که برنامه «فیتیله» برای رسیدن به آن می کوشد. برنامهای با سابقه طولانی که هر چند در روند پخش آن در سال های اخیر وقفهای رخ داد اما با رعایت قواعدی که یک برنامه سازی پر مخاطب می طلبد و در کنار آن استفاده از اصل مخاطب شناسی؛ حالا می کوشد به اهداف خود در برنامه سازی عرصه کودک و نوجوان برسد.
برنامه «فیتیله» که هم اکنون از شبکه دو سیما در حال پخش است؛ شامل چه سرفصل ها و موضوعاتی است؟
سرفصل های محتوایی این برنامه ادامه سیاستگذاری های 14 سال اخیر برنامه «فیتیله» است که با تلاش تهیهکنندگان مختلفی تولید و به مخاطبان تقدیم شده. رئوس این سیاستگذاریها نیز شامل آموزش «اصول اولیه زندگی و مهارت های اجتماعی» است که فیتیله تلاش میکند نمایشها با توجه به این موضوعات تولید شوند.
علاوه بر این سرفصل «بازی ها و مهارت های حرکتی» نیز در این برنامه دنبال می شود. چالش بزرگی که بچه ها امروز دچار آن هستند، این است که تفریحات و بازی هایشان با تولید روزافزون گوشی های هوشمند و اپلیکیشنهای گوناگون رو به سکون می رود. از این رو به اینکه چطور بتوانیم در یک محیط کوچک مثل آپارتمان بازی های حرکتی با اعضای خانواده انجام دهیم نیز در این برنامه پرداخته می شود.
ما فکر میکنیم علی رغم حجم برنامه سازی صورت گرفته در این ساختار، این شیوه تولید برنامه همچنان مورد نیاز مخاطب کودک و نوجوان است.
این ساختاری که به آن اشاره می کنید؛ چگونه شکل گرفت؟
برنامه فیتیله نزدیک به 18 سال است که شکل گرفته و نتیجه زحمات افراد دیگری خیلی قبل تر از من بوده است. مجید قناد، علی اکبر ذاکری و ... در این عرصه تلاش های بسیاری کرده اند. البته که ایده شکل اجرای سه نفره مربوط به عموهای فیتیله ای است که سابقه فعالیت شان بیش از 25 سال است. فکر می کنم این حجم سفر و مواجه شدن با مخاطب در شهرهای مختلف تجربه منحصر به فردی را برای این گروه سه نفره پدید آورده. در تولید برنامه فیتیله نیز استفاده مناسبی از این تجربیات شده و این شیوه نمایشی شکل گرفته و به مرور نیز پخته تر شده است.
توجه به موسیقی و ترانه های تولید شده در این برنامه چگونه است؟
بیش از چهار هزار دقیقه موسیقی با موضوعات متنوع در این برنامه تولید شده. این مسئله نشان دهنده پویایی و تلاش بیشتر این گروه برای پرداختن به مباحث مختلفی از محیط زیست گرفته تا مسائل دینی، اخلاقی و .... است. چون به عقیده ما یکی از مهمترین ابزار آموزش غیر مستقیم به کودکان ترانه و موسیقی است که باید در ژانر کودک به آن توجه شود و اینها مرهون تجربیات گسترده این گروه است.
آهنگسازان بنامی چون محمدرضا چراغعلی، آقای هماوران و ... برای این برنامه آهنگ ساخته اند و از پتانسیل و توانایی این دوستان استفاده شده است.
داستان هایی که در برنامه استفاده می شود با توجه به چه معیارها و الگوهایی نوشته شده است؟
فیتیله قریب به 100 شخصیت نمایشی دارد که برخی از آنها نیز با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شده اند. مثل اتاق عمل، پاتینگا ماتینگا، گاوها و ... که برای بسیاری از این شخصیت های نمایشی در طول زمان شخصیت پردازی شده و مخاطب آنها را می شناسد. شیوه کار نیز این بود که اتاق فکر و تیم نویسندگان به اقتضای موضوعی که به آنها سفارش داده میشود، می سنجد که این سرفصل به کدام یک از شخصیت ها نزدیک تر است. بعد برای آن کاراکترها درباره آن موضوع خاص نمایشنامه می نوشتند.
این اتاق فکر از چه کسانی تشکیل شده است؟
بر مبنای سرفصل هایی که در کلیت برنامه تعریف شده؛ طبیعتا هر هفته یک موضوع واحد انتخاب شده که در اجرا، گزارش ها و نمایش ها به آن پرداخته می شود. در اتاق فکر نیز مشاوران مذهبی، روانشناسان، متخصصان علوم اجتماعی و ... به ما مشاوره می دادند و در زمان هایی که فیتیله تولید هم نداشت؛ جلسات اتاق فکر تشکیل شده و تیم نویسندگان کارشان را انجام می دهند و همچنان هم این پژوهش ها برای تولیدات بعدی ادامه دارد.
مهمترین تفاوت این برنامه با برنامههای مشابه در عرصه کودک و نوجوان چیست؟
یکی از مهمترین تمایزات پتانسیل و تجربهای بود که گروه سه نفره اجرای نمایشها داشت. عموماً در برنامههای مشابه که برنامههای موفقی هم هستند؛ شومَن های خوبی داریم اما بازیگرانی با این توانایی فکر می کنم هنوز هم نداریم. سه بازیگر Actor که قادرند در تیپ های مختلف با مخاطب ارتباط برقرار کنند و جذاب هم باشند.
به نظرتان برنامههای تلویزیونی میتوانند تاثیر نامناسبی بر مخاطب داشته باشند و اساساً چه مراقبتهایی در این زمینه لازم است؟
ببینید به هر جهت این یک تیغ دو لبه است که هم میتواند به صورت مثبت اثرگذار باشد و هم به صورت منفی. من فکر میکنم که دو موضوع وجود دارد؛ یک اینکه یکسری قواعد وجود دارند که اغلب برنامه سازان به آن آگاه هستند اما کجای ماجرا اشتباه می شود؟ ما با تفکر انسانی روبرو هستیم. بخش گسترده ای از مخاطبان ما بچه هایی هستند که قسمتی از جامعه انسانی را شامل می شوند. تجربه نشان داده که قواعد همیشه و پیوسته در مورد طیف مختلف انسان ها نتیجه نمیدهد؛ یعنی ممکن است یک قاعدهای وجود داشته باشد که ما تصور کنیم با رعایت این اصل نتیجه ای که می خواهیم را به دست می آوریم، اما چون با جامعه بشری مواجه هستیم و طبیعتا انسان ها قضاوت Judgment ها و نتیجه گیری های خود را دارند. ممکن است پیش بینی ما اشتباه باشد.
پس به نظر من در کنار قواعد، عاملی که به برنامه سازان کمک می کند، تجربه است. یعنی تجربه تولید و برنامهسازی برای مخاطب و این که ما در روند تولید آرام آرام به یک مخاطبشناسی برسیم.
مخاطبشناسی صحیح به چه عامل یا عواملی نیاز دارد؟
احساس میکنم برای مخاطب شناسی هیچ قاعده ای وجود ندارد و فقط میتوان به تجربیات رجوع کرد و از آنها درس گرفت. شاید هدف ما در تولید یک برنامه جریانسازی مثبت باشد اما در خروجی می بینیم که نتیجهگیری معکوس اتفاق می افتد؛ این یک تجربه است. باید روایتهایمان را منطبق با تجربیات مان از مخاطب شناسی تصحیح کنیم. این مسئله نیز پویایی، ارتباط بین برنامه سازان، به روز بودن و پژوهش مدام و بررسی تولیدات داخلی و خارجی را نیاز دارد تا هوش مخاطب شناسی بالا رود.
و سوال آخر؛ تصمیم شما برای تولیدات آتی چیست؟
ضمن آمادهسازی و پخش قسمتهای مختلف برنامه «فیتیله»، بخشی از تمرکزم بر ساخت برنامه «بهترین شو» است. همچنین پژوهشها و طرحهای دیگری نیز توسط تیم اتاق فکر در حال تهیه است. امیدوارم در این مسیر مردم نیز برای ما دعا کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر