با دیدن زن جوان در خیابان خوره به جانم افتاد! / طلاق دخترعمویم کارم را ساخت
حوادث رکنا : ماجرای عجیب یک سارق را که به خاطر سیگار کیف قاپی کرد را میخوانید.
مرد 37 ساله که در خیابان های مشهد به اتهام سرقت دستگیر شد ماجرای جالبی داشت.
به گزارش رکنا، جوان 37ساله که به اتهام کیف قاپی توسط نیروهای کلانتری میرزاکوچک خان مشهد دستگیر شده است در حالی که بیان می کرد پدر و مادرم تبعه افغانستان هستند اما من در مشهد به دنیا آمده ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادرم سال 1361 از افغانستان به ایران مهاجرت کردند و من در مشهد متولد شدم. پدرم کارگر ساختمانی بود و به سختی هزینه های خانواده 10نفره ما را تامین می کرد.
با وجود این من تا مقطع دیپلم در شهرک مهرگان تحصیل کردم ولی هیچ گاه آرزوهای بلندپروازانه ای نداشتم و اهل رفیق بازی هم نبودم. بالاخره هفت سال قبل با دخترعمویم ازدواج کردم و صاحب یک پسر و یک دختر شدم. با آن که پدرم بنا بود و برخی از هم وطنانم نزد او کار می کردند، اما من نتوانستم شغل مناسبی پیدا کنم به همین دلیل بیکار بودم و نمی توانستم مخارج زندگی ام را تامین کنم. همسرم نیز که نمی توانست بدون پول زندگی را اداره کند، سر ناسازگاری گذاشت تا این که بالاخره در سال 1396 از من طلاق گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
داستان زندگی سارق حرفه ای در مشهد
با وجود این به خاطر این که دخترم شیرخواره بود نزد مادرش ماند و من حضانت پسرم را به عهده گرفتم ولی باز هم نتوانستم او را در شش سالگی به مدرسه بفرستم چرا که به تازگی از زندان آزاد شده و هنوز بیکار بودم و کار درست و حسابی نداشتم. در همین شرایط به بولوار شهید مفتح در کوی طلاب مشهد آمدم. سرگردان و حیران در خیابان قدم می زدم که چشمم به کیف روی دوش یک زن جوان افتاد که در پیاده رو حرکت می کرد. یک لحظه با خودم فکر کردم احتمالا پول زیاد و گوشی تلفن گران قیمت داخل کیف آن زن باشد. از سوی دیگر به خاطر بی پولی و بیکاری منتظر فرصتی بودم تا بتوانم به نوعی حداقل پول سیگارم را تامین کنم چرا که از حدود دو سال قبل و بعد از طلاق همسرم، سیگار زیادی مصرف می کردم.
این گونه بود که ناگهان خوره به جانم افتاد و وسوسه شدم و کیف آن زن را قاپیدم اما با سر و صدای آن زن جوان، شهروندان و رهگذران از گوشه و کنار خیابان بر سرم ریختند و مرا تحویل پلیس دادند. حالا هم خیلی پشیمانم که چرا سر کار نرفتم و ... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تحقیقات از این کیف قاپ جوان برای کشف سرقت های احتمالی دیگر وی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال نظر