اقدام عجیب یک مادر قمی با اعدامی ای که پسرش را سلاخی کرده بود

به گزارش رکنا، مهدی میخواست محمد را بترساند و ضربه‌ای به بازوی او بزند، اما از بد حادثه تیزی چاقو بر گردن محمد نشست. مهدی همان موقع محمد نیمه‌جان را با موتور به درمانگاه برد، اما آنجا نتوانستند جلوی خونریزی را بگیرند و تا ماشین اورژانس برسد، محمد جانش را از دست داده بود.

مهدی هم خودش را به پلیس معرفی کرد و حدود یک سال بعد به قصاص محکوم شد اما این حکم در دیوان عالی تأیید نشد. ظاهرا دلیل قضات دیوان عالی برای رد این حکم «عدم رشد عقلی» مهدی بوده است؛ چون که او در زمان وقوع جرم زیر هجده سال داشت.

 هنوز باور نمی‌کند که بخشیده شده و دیگر قرار نیست برای مجازات پای چوبه دار برود؛ اینکه رویای رهایی از اعدام بالاخره برای او هم تعبیر شده و فرصت دوباره‌ای برای زندگی‌کردن به دست آورده است.

با اینکه مسئولان و مددکاران زندان به مهدی گفتند که خانواده مقتول رضایت دادند، او همچنان ته دلش نگران است. می‌ترسد که دوباره کابوس شب اجرای حکم به سراغش بیاید؛ اما واقعیت این است که این جوان هجده ساله پس از دو سال از سوی اولیای دم بخشیده شد، آنها همین روز سه‌شنبه با حضور در دادسرا از خون مهدی گذشت کردند. این پدر و مادر کسی را بخشیدند که تنها پسرشان را در درگیری به قتل رسانده بود.

اما والدین مهدی هم سر از پا نمی‌شناسند، پس از روزها و ماه‌ها دلهره و اضطراب از سرنوشتی که در انتظار فرزندشان بود، حالا خوشحال و هیجان‌زده منتظرند تا پسرشان را دوباره در آغوش بگیرند.

حال و هوای این زن و شوهر از سه‌شنبه تغییر کرد، از همان ساعتی که تلفن خانه زنگ خورد و مددکار زندان به آنها خبر خوشی داد: «وقتی مددکار زندان به من گفت که آنها رضایت دادند، من از خوشحالی همه جا دور سرم چرخید، اصلا نفهمیدم که چه بر من گذشت، وقتی به خودم آمدم دیدم همسرم با لیوان آب بالای سرم ایستاده و از خوشحالی چشمانش برق می‌زند، من هم ناخودآگاه گریه‌ام گرفت.» مادر مهدی وقتی به خودش مسلط شد دوباره با مسئولان زندان تماس گرفت تا مطمئن شود که پسرش را واقعا بخشیده‌اند.

مددکار هم دوباره همان جملات را تکرار کرد و به او اطمینان داد که اولیای دم با حضور در دادسرا رضایت‌شان را اعلام کرده‌اند. پدر مهدی از وقتی فهمیده پسرش قصاص نمی‌شود با شور و شعف خاصی مدام از خانواده مقتول تشکر می‌کند و از آنها حلالیت می‌خواهد. مادر مهدی هم در حالی ‌که از خوشحالی گریه می‌کند با صدای بریده بریده می‌گوید: «من تا آخر عمر مدیون آنها هستم، آقای سرلک و همسرش دوباره مهدی را به ما برگرداندند. آنها با اینکه تنها پسرشان را از دست دادند با بزرگواری پسرم را بخشیدند.»

مهدی دو ‌سال پیش به زندان افتاد، به جرم قتل عمد محاکمه شد و دادگاه کیفری قم به قصاص محکومش کرد. او زمان وقوع جرم ١٦‌ سال داشت و در درگیری بچگانه‎ای محمد هجده ساله را با چاقو به قتل رساند. البته آن‌طور که خودش در دادگاه گفت فقط می‌خواسته محمد را بترساند و ضربه‌ای به بازوی او بزند، اما از بد حادثه تیزی چاقو بر گردن محمد نشست.

مهدی همان موقع محمد نیمه‌جان را با موتور به درمانگاه برد، اما آنجا نتوانستند جلوی خونریزی را بگیرند و تا ماشین اورژانس برسد، محمد جانش را از دست داده بود. مهدی هم خودش را به پلیس معرفی کرد و حدود یک سال بعد به قصاص محکوم شد اما این حکم در دیوان عالی تأیید نشد. ظاهرا دلیل قضات دیوان عالی برای رد این حکم «عدم رشد عقلی» مهدی بوده است؛ چون که او در زمان وقوع جرم زیر هجده سال داشت.

بعد هم پرونده چندباری بین دادگاه و دیوان عالی دست به دست می‌شود تا درنهایت این پرونده برای بررسی مجدد به شعبه هم‌ارز در اراک ارسال می‌شود. اما در همه این مدت خانواده مهدی فقط دنبال رضایت‌گرفتن از خانواده مقتول بودند. آن‌طور که مادر مهدی به «شهروند» می‌گوید: «من و همسرم از همان روز اول خودمان را کنار پدر و مادر محمد قرار دادیم.

آنها هم با اینکه داغدار بودند، اما حتی یک‌بار هم به ما درشتی نکردند. حتی مادرش هم که تا الان با من رو در رو نشده، فقط یک بار از پشت در خانه به من گفت که پسرت را قصاص می‌کنم؛ به جز این دیگر هیچ چیزی به ما نگفتند.» پدر محمد روحانی است و پدر و مادر مهدی هم در این مدت فقط با او در ارتباط بودند: «این مرد بزرگ با اینکه به خاطر خطای پسر من سیاه‌پوش فرزندش بود، چندبار به من گفت که راضی به قصاص مهدی نیست.

او از ما می‌خواست تا برای همسرش دعا کنیم تا او هم آرام شود و تصمیم درستی بگیرد. می‌دانم که او برای راضی‌کردن همسرش تلاش کرده، من دست و پای این پدر و مادر را می‌بوسم.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی