گفتگو با آرش پس از کشته شدن دوستش توسط پلیس تهران
حوادث رکنا: سارق سابقهدار که با همدستش برای دزدی از یک خانه رفته بود وقتی خودرواش را با عجله کنار خیابان پارک میکرد نمیدانست همین خودرو باعث مرگش خواهد شد.
به گزارش رکنا، شامگاه جمعه 29 آذر مأموران کلانتری 103 گاندی هنگام گشت در خیابان به یک خودروی پرشیا که به طرز عجیبی کنار خیابان رها شده بود مشکوک شدند. بهنظر میرسید که راننده برای انجام کاری خیلی عجله داشته است.
پلیس بلافاصله با استعلام پلاک خودروی پرشیا دریافت که خودرو متعلق به مردی بهنام سیاوش از سارقان سابقهدار است. بنابراین با این فرضیه که وی در همان حوالی باشد به بازرسی محل پرداختند.
تعقیب و گریز مسلحانه
در حالی که مأموران کلانتری به گشت در کوچه و خیابانهای اطراف پرداخته بودند ناگهان دو مرد را دیدند که بالای دیوار حیاط خلوت خانهای قدیمی ایستاده بودند. مأموران به دو مرد جوان دستور ایست دادند اما آنها بدون توجه به اخطار مأموران اقدام به فرار کردند که درنهایت مأموران اقدام به تیراندازی کردند و یکی از سارقان با شلیک گلوله مجروح شد در همین هنگام سارق دیگر دست به سلاح شد و با اسلحه کلتی که بههمراه داشت بهسمت مأموران تیراندازی کرد. اما مأموران نیز او را هدف گرفته و درنهایت با شلیک گلوله وی را به قتل رساندند. این درحالی بود که در بازرسی بدنی از دزد جوان بهنام آرش، مقداری طلا و جواهرات سرقتی کشف شد. در ادامه نیز مشخص شد خودروی پرشیا متعلق به سارقی است که در این فرار کشته شده است.
جسد متهم جوان به پزشکی قانونی منتقل شد و دزد مجروح برای درمان به بیمارستان منتقل شد. آرش پس از بهبودی به سرقت از خانه با همدستی دوستش که در تیراندازی کشته شده بود اعتراف کرد. به دستور بازپرس بهشتی، از شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات در رابطه با سرقتهای احتمالی متهم جوان ادامه دارد.
سابقه داری؟
4 سابقه سرقت دارم و 5 سال از عمرم را هم در زندان گذراندم. بعد از آزادی تصمیم گرفتم دوباره سرقت هایم را از سر بگیرم اما با این تفاوت که فکر کردم اگر همدست داشته باشم بهتر است.
چطور با همدستت آشنا شدی؟
پاتوقم یک قهوه خانه در قلعه حسن خان بود. شاهین را که آنجا دیدم بلافاصله شناختمش او هم به خاطر سرقت در زندان بود اما با هم صمیمی نبودیم. رفت و آمدهایم به پاتوق مشترکمان باعث شد که با هم صمیمی شویم.
چرا بعد از آزادی توبه نکردی؟
پول نیاز داشتم، میخواستم ازدواج کنم. عروسی خرج دارد و من هم که پساندازی نداشتم.
چرا آن شب ماشین را کنار خیابان رها کردید؟
ماشین مال همدستم بود. او گفت بهتر است یک جوری ماشین را پارک کنیم که بعد از سرقت بتوانیم با سرعت سوار شویم و فرار کنیم.
شگرد سرقتتان چه بود؟
زنگ خانههای چراغ خاموش را میزدیم و اگر کسی در را باز نمیکرد با دیلم در خانه را تخریب میکردیم.
آن شب چند سرقت انجام دادید؟
دومین سرقت بود که پلیس ما را دید و گرفتار شدیم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مرجان همایونی
ارسال نظر