اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

به گزارش اختصاصی رکنا، چندی پیش مردی در تماس با پلیس از ماجرای دستبرد مرموزی به خانه‌اش خبر داد و خیلی زود تیمی از ماموران برای بررسی‌های بیشتر در محل حاضر شدند.
این مرد به ماموران گفت: با خانواده‌ام برای گردش به خانه ویلایی‌مان در یکی از شهرهای شمالی رفتیم و در حالی که از قفل بودن درها اطمینان داشتیم، بعد از یک هفته بازگشتیم.
وقتی به خانه رسیدیم، ابتدا با تخریب قفل درها روبه‌رو شدیم و سپس بهم‌ریختگی خانه‌ نشان از حضور دزدان می‌داد و در بررسی از خانه متوجه سرقت وسایل با ارزش و همه اسناد و مدارک داخل کشوی میز کارم شدم.
با این ادعاها، ماموران شروع به تحقیق در محل کرده و پس از اقدامات فنی، پی بردند که دزدان حرفه‌ای با اطمینان از غیبت و سفر اهالی خانه وارد آنجا شده و پس از تخریب درها به راحتی دست به سرقت زده‌اند.
در گام نخست تنها فرضیه آشنا بودن دزدان بود که هیچ سرنخی در محل سرقت به دست نیامد.
تجسس‌های پلیسی ادامه داشت تا اینکه مرد ثروتمند به ماموران مراجعه کرد و از تماس تلفنی مرموزی خبر داد. «حمید» به ماموران گفت: دقایقی پیش زن جوانی با من تماس گرفت و ادعا کرد مدارک و اسناد سرقت شده‌ام در اختیارش است و می‌تواند با دریافت 50 میلیون تومان همه مدارک را به من پس بدهد.
وی افزود: به خاطر کارم که در خرید و فروش زمین و خانه هستم، همه مدارک‌ را داخل خانه نگهداری می‌کردم و حاضرم برای به دست آوردن این اسناد مبلغ پیشنهادی را پرداخت کنم، اما از اینکه مدارک را به من پس بدهند، اطمینان ندارم. بدین ترتیب ماموران در گام بعدی به محل‌هایی که حمید صاحب زمین و ملک است، رفته و تحقیقات پلیسی خود را از بنگاه‌های مسکن شروع کردند.
در این شاخه از تجسس‌ها مشخص شد که چند پیش مردی در نقش وکیل کاری حمید به چند بنگاه مسکن مراجعه کرده و با در دست داشتن سند و مدارک زمین‌ها اقدام به دریافت اطلاعاتی از ارزش‌های این زمین‌ها کرده است. ردیابی‌ها ادامه داشت تا اینکه بار دیگر زن جوان با حمید تماس گرفت و عنوان کرد در صورت نپذیرفتن پیشنهاد 100 میلیونی، نه تنها مدارکش را آتش می‌زند، بلکه حمید و خانواده‌اش را تهدید کرد.
تیم ویژه‌ای در مناطقی که حمید در آنجا زمین و خانه داشت، به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفته شد و ماموران با آموزش‌هایی که به صاحبان این بنگاه‌ها داده بودند، خواستند در صورت مشاهده وکیل قلابی حمید پلیس را باخبر کند. تا اینکه یک روز مرد بنگاه‌داری در تماس با پلیس از مشاهده وکیل قلابی به بنگاهش خبر داد و ادعا کرد وی را به بهانه‌ای در مغازه نگه داشته است. همین تماس کافی بود تا تیم ویژه‌ای خود را به محل برسانند و پیش از اینکه وکیل قلابی فرار کند، وی را دستگیر کنند. «امیرعلی» وقتی پلیس را دید، شوکه شد و ادعا کرد که بی‌گناه است، اما وقتی سند یا مدرکی مبنی بر وکیل بودنش نداشت، چاره‌ای جز اعتراف ندید.
وی در اعترافاتش گفت: زن جوانی که در همسایگی خانه حمید مشغول به کار است، با اطلاع از به سفر رفتن آن خواست تا برای سرقت از خانه حمید دست به کار شویم. ابتدا با پیشنهادش مخالفت کردم، اما وی با چرب زبانی و سرقت میلیونی موفق به وسوسه کردن من شد و پذیرفتم دست به این دزدی بزنم.

وی افزود: پس از سرقت وقتی اسناد زمین و چند خانه را به دست آوردیم، من به عنوان وکیل قلابی به بنگاه‌ها مراجعه کردم تا از ارزش واقعی آنها باخبر شدم. وقتی دیدیم که حمید از وضعیت مالی خوبی برخوردار است، تصمیم به اخاذی گرفتیم، اما فکر نمی‌کردیم دستگیر شویم. ماموران در شاخه‌ای دیگر از تحقیقات موفق به ردزنی «سمانه» شدند.

عقربه‌ها ساعت 8 شب را نشان می‌داد که پلیس مخفیگاه زن سرایدار را تحت نظر گرفت و در حالی که سمانه قصد داشت با چمدان وسایلش پا به فرار بگذارد ، دستگیر شد. سمانه وقتی دید که از سوی همدستش لو رفته است، لب به سخن باز کرد و گفت: به خاطر شرایط مالی خانواده‌ام مجبور به کار در خانه‌های مردم شدم و همیشه به زندگی خانواده‌های ثروتمند در خانه‌های اعیانی حسادت می‌کردم. چند باری تصمیم به دزدی از خانه‌هایی که در آن کار می‌کردم را داشتم، اما می‌ترسیدم دستگیر شوم تا اینکه متوجه سفر رفتن خانواده حمید شدم و همین کافی بود تا برای سرقت توطئه‌چینی کنم. وی افزود: امیرعلی پسر همسایه‌مان است و با او ارتباط پنهانی داشتم و او را وقتی خانه خلوت بود به خانه می کشاندم. من نیز با سوءاستفاده از این شرایط از وی خواستم برای ثابت کردن علاقه‌اش به من دست به این سرقت بزند.

روز سرقت امیرعلی از بالای در وارد خانه شد و من از داخل خانه کناری حمید وی را تحت نظر گرفتم تا اینکه پسر همسایه با گذشت یک ساعت دست پر از خانه حمید فرار کرد.

دختر جوان افزود: وقتی مدارک را مشاهده کردم، از امیرعلی خواستم تا به عنوان وکیل کاری حمید به چند بنگاه در نزدیکی خانه و زمین‌های وی برود و از ارزش مالی آنها باخبر شود. وقتی متوجه ارزش‌ آن شدم، نقشه اخاذی را طراحی کردم و آنقدر قانع هستم که فقط 100 میلیون تومان می‌خواستم تا زندگی خوبی را تجربه کنم، اما نقشه‌مان خیلی زود لو رفت. بنابر این گزارش، دختر و پسر برای تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس قرار دارند تا از دیگر جرایم احتمالی‌شان نیز پرده بردارند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی