این ایرانی های مخوف در دیوانه خانه ها چه می کنند؟! / آنها قتل عام خانوادگی کرده اند!
رکنا: آمار قتل های خانوادگی در کشور رو به افزایش است ، ارتکاب جنایاتی که کارشناسان معتقدند بیشتر از هر علتی ، دوری جامعه از شادی و نزدیکی به ناامیدی و خشم ، همراه با بی ثباتی وضعیت معیشتی بسترهای وقوع این نوع قتل های دلخراش را مهیا کرده است. عللی که قاتلان را به جنون می رساند.
در یک ساله گذشته، هر چند وقت یکبار خبر قتل عام خانوادگی از گوشه ای از کشور به گوش رسید. آخرین خبر همین چند روز پیش بود ، مردی در شرق پایتخت ،مادرو پدر و دو دختر نوجوان خود را در چند دقیقه کشت .
مردانی که یا اسلحه را به سوی خانواده های خود می گیرند یا با چاقو به جانشان حمله ور می شوند و نزدیک ترین افراد خانواده شان از مادر و پدر گرفته تا فرزند و همسر را می کشند و بعضا نیز در نهایت جان خودشان را نیز می گیرند .
قاتلانی که زنده می مانند در ادامه یا می گویند که در لحظه جنایت دچار جنون آنی شدیم یا وکلایشان در ادامه می گویند این افراد مجنونند.
هر چند تعداد زیادی از آنها با مجنون خواندن خود از مجازات و قصاص نفس رهایی نمی یابند ولی اغلب چون مجنون های بهت زده پای چوب دار می روند ، انگار ناراحت هم نیستند که قصاص می شوند ...
خانه مردان مجنون
وارد ساختمان مردان بیمارستان روانپزشکی رازی که می شوی، بوی تند مواد ضدعفونی مشامت را می آزارد.
بیماران این بخش بیشتر به خاطر اعتیاد از اینجا سردرآورده اند، آن هم از نوع شیشه و کراک و هستند کسانی هم که اعتیاد نداشتند اما چنان جنایت سنگینی مرتکب شدند که سنگینی جرم روانشان را برهم زده است .
آنها که بعد از صبحانه دارو دریافت کرده اند، حالا بیشترشان خواب هستند.
مرد قوی هیکلی که پایش را با دستبند به تخت زنجیر کرده اند، ظاهرا معتاد به شیشه است و به خاطر توهم، نوزادش را از پنجره به بیرون انداخته و به قتل رسانده است.
آن یکی نه یک قتل که تمام آنهایی که ما عزیز خود می نامیم و خانواده درجه یک ،او با چاقو کشته است و حال زل زده به دیوار با آنها صحبت می کند ، همان هایی دیگر نیستند.
دیگری آرام روی تخت دراز کشیده و به سقف خیره مانده است. از علت اینکه چرا آنجاست وقتی از پرستاران می پرسی انگار می شنود که آنقدر آشفته بر سرت فریاد می کشد :« بچه ام نبود، گربه بود. بچه ام نبود ، من بچه ام را نکشتم » و تو وحشت می کنی از این مرز باریک عقلانیت و جنون؛ «من» واقعی این مرد کیست؛ آنکه آرام دراز کشیده یا هیولایی که دست به قتل زده است. قتل از سر جنون، حکایت تلخی است که در جامعه جاری است. هرچند برخی معتقدند که جنون و اعتیاد، گاه ترفندی می شود که وکلا آنها را از مجازات نجات دهند.
جنون؛ رافع مسئولیت
«صدایی ناشناس در سرم مدام حرف می زد ، گفت بکش و کشتم .» یا « دیگر نمی توانستم تحمل کنم و کشتم » .... این جمله را از بسیاری از قاتلان قتل عام خانوادگی می شنویم.
و اما این نوع جنون های جنایتکارانه مختص مردان نیست ، زنان هم می کشتند و جنایت مرتکب می شوند ولی زنانی که مرتکب قتل عام خانوادگی شده باشند شاید در دنیا هم کم تعداد باشند .
بی شک در قتل های خانوادگی عوامل فراوانی می تواند دخیل باشد مانند فقر مالی و فرهنگی، اعتیاد، خشونت خانوادگی و بیماری هایی مانند افسردگی. اما آیا فشارهای اجتماعی و روانی می تواند دلیلی برای قتل باشد؟
قانون در برابر چه می گوید ؟
در ماده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی به صراحت آمده است: «هرگاه مرتکب در زمان ارتکاب جرم دچار اختلال روانی بوده به نحوی که فاقد اراده یا قوه تمییز باشد، مجنون محسوب میشود و مسئولیت کیفری ندارد».
اگر متهم در حین ارتکاب جرم سالم باشد، جنون پس از وقوع جرم یا قبل از وقوع جرم، هرگز باعث زوال کیفر نیست اما تا زمان افاقه متهم تعقیب موقوف خواهد شد.
طبق ماده 150 قانون مجازات اسلامی، چنانچه جنون و حالت خطرناک مجنون با جلب نظر متخصص، ثابت شود و آزاد بودن وی مخل نظم و امنیت عمومی باشد، به دستور دادستان تا رفع حالت خطرناک در محل مناسب نگهداری می شود. هرگاه مرتکب بنا به تشخیص متخصص بیماری های روانی، درمان شده باشد برحسب پیشنهاد مدیر محل نگهداری او، دادستان دستور خاتمه اقدام تامینی را صادر می کند.
و اما انواع جنون
جنون در قانون مجازات اسلامی انواع مختلفی دارد:
جنون دائمی: اختلال روانی فرد مجنون همیشگی است و همواره باید تحت کنترل و حمایت باشد.
جنون ادواری: در برخی افراد جنون دوره ای است و مدتی مجنون و مدتی عاقل رفتار می کنند که در این صورت باید اثبات شود که در حالت جنون مرتکب جرم شده، نه در حالت سلامت عقل.
جنون آنی: خشم لحظه ای است که فرد قبل و بعد آن همچون افراد عادی است و سلامت روانی دارد.
اما باید ثابت شود که طبق معیار قانون، در لحظه وقوع جرم، قدرت اراده یا تمییز و عقل خود را از دست داده است.
تشخیص و تأیید جنون بر عهده متخصصان و کارشناسان پزشکی قانونی است اما نکته حائز اهمیت، محدودیت ابزارهای تشخیص مسائل روانی است.
در روان پزشکی آزمایش ها محدود و مهم ترین ابزار، ادعای بیمار و بررسی سوابق اوست اما کار پزشکی قانونی پیچیده تر هم هست؛ زیرا اطمینانی به صحت و سقم ادعای بیمار نیست و ممکن است تنها برای فرار از مسئولیت کیفری باشد. همچنین رویه رسیدگی به دعاوی طولانی است و گاه زمان زیادی از وقوع جرم می گذرد.
مسأله مهم دیگر در این زمینه، اختلاف نظر در تعریف جنون بین مباحث فقهی با تعاریف روان پزشکان قانونی و حتی حقوقدانان است. می شود که روانپزشک فرد را روان پریش بشناسد اما قانون بگوید که وی آنچنان از خود بی خود نیست که ناخواسته مرتکب قتل و جنایت شده باشد.
محسن هاشمی، کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی معتقد است در پرونده های قصاص نفس نمی توان ادعای موکل یا اطرافیان را در مورد جنون نادیده گرفت، اما تأیید صحت این امر بر عهده پلیس علمی و پزشکی قانونی است .
و اما در این بین هستند کسانی که خود را به جنون می زنند تا از مرگ و طناب مجازات نجات یابند و راهی بیمارستان روانی می شوند تا از بی نفسی خود در پس اعدام رهایی یابند ولی زنجیرها رهایشان نمی کنند و در بیمارستان آنقدر تصویر مجنون بازی می کنند که کم کم مجنون می شوند .
سعی می شود زمینه بروز جرم بر طرف شود
دکتر سیدمهدی صابری، عضو مرکز تحقیقات پزشکی قانونی در رابطه با نگهداری و مراقبت از جانیان مجنون معتقد است که در دنیا دیگر بحث نگهداری مطرح نیست بلکه تلاش شده تا زمینههای بروز جرم برطرف شود و آموزشهای فنی و حرفهای را به بیماران روانی ارائه دهند، درست همانند کاری که برای زندانیان عادی در زندانهای کشور در حال انجام است و سازمان زندانها اقدام به ارائه آموزشهای فنی و حرفهای به مددجوها کرده است، البته با این تفاوت که در مورد بیماران روانی همزمان اقدامات درمانی هم صورت میگیرد.
به عبارت دیگر باید عواملی همچون نبود حمایتهای خانوادگی، نداشتن مهارت، پایین بودن سطح سواد، وضع اجتماعی و اقتصادی نامناسب و هر آنچه که یک بیمار روانی را به سمت جرم سوق میدهد کمرنگ کرده و آموزش مهارت را در دستور کار قرار دهیم.
و در پایان چرا دست به قتل می زنند
«امین رفیعی پور» معاون پشتیبانی و اجرایی سازمان نظام روان شناسی و متخصص روانشناسی در خصوص علت این نوع ارتکاب قتل ها می گوید : دروقوع این نوع جنایت های خانوادگی علل مختلفی دست به دست هم می دهند چنین جنایات فجیعی شکل می گیرد .
وی با بر شمردن تاثیراتی چون مشکلات اقتصادی ؛ عوالی که موجب شکل گیری خیانت می شود ، اختلالات شخصیتی ، افکاری که خودکشی و دیگر کشی را شکل می دهند و بد بینی ها و شکاکی ها و از همه مهمتر رشد فضای مجازی در زندگی ها و دور شدن افراد از یکدیگر در وقوع این قتل عام های خانوادگی ادامه داد : همراه با تکنولوِژی و رشد آن باید روش زندگی در فضای غیر مجازی در کنار فضای مجازی را یاد بگیریم تا مغلوب هجمه های اجتماعی ، فرهنگی و تاثیرات روانی آن نشویم. سواد رسانه ای در این بخش اثر بسزایی دارد که اکثریت افراد جامعه ایرانی از سواد استفاده صحیح از تکنولوژی غافل هستند و این غافل بودن می تواند در روابط خانوادگی افراد اثرگذار باشد.
رفیعی پور با تاکید بر اثر آموزش و پرورش در یادگیری سواد رسانه ای به دانش اموزان و حتی خانواده های آنها گفت : مهارت های زندگی کردن را باید از طریق آموزش و پرورش و رسانه ها به مردم بیاموزیم تا شاهد چنین جرائمی به خصوص قتل عام های خانوادگی نباشیم زیرا افرادی که مرتکب رفتارهای خشونت آمیز می شوند یا مشکلات تنش های حل نشده خانوادگی دارند و یا از اختلال شخصیتی رنج می برند که وقتی مهارت های زندگی را به افراد بیاموزیم می توانند از این بحران ها گذر کرده و مشکلات خود را نیز بشناسند و با شناخت به سمت حل آن حرکت کنند.
مسئولان ، ارگان ها و افراد جامعه نباید از کنار اخبار قتل عام های خانوادگی راحت گذر کنند ، باید وقوع پرتعداد این نوع قتل ها را جدی گرفت و برای دور شدن از تکرار و افزایش آن به سرعت وارد عمل شد ، جامعه خسته و ناامید جامعه ای است که در آن رفتار مجرمانه متولدو رشد می کند . پرورش امید و ایجاد حس شادی در جامعه میانبری برای دور شدن از تکرار این نوع جرایم است .
منبع: برنا
جنون ادواری عامل قتل هاست