خواهرزاده ام مرا به فنا داد / تنهایی در برابر 200 مرد ایستادم!
حوادث رکنا: وقتی ماجرای دروغی را شنیدم که خواهرزاده ام تعریف کرد، دیگر حال خودم را نمیفهمیدم. احساسات بر عقلم غلبه کرد نمیتوانستم تصمیم درستی بگیرم. یک غرور کاذب سراسر وجودم را فرا گرفته بود که ناگهان اسلحه شکاری را از دست خواهرزاده ام گرفتم و با چهره ای خشمگین به سوی منزل افرادی به راه افتادم که خواهر زاده ام مدعی بود آنها جلوی او و همسرش را گرفته اند و. ..
به گزارش گروه جنایی رکنا، متهم به قتل Murder 45 ساله که پس از 15 ماه فرار Escape توسط کارآگاهان پلیس Police آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است، پس از آن که در جلسه بازپرسی به سوالات قضایی بازپرس علی اکبر احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ داد، به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: در روستای کلاکوب مشهد به دنیا آمدم و در همان جا بزرگ شدم.
پدرم باغ بزرگ انگور داشت و از طریق کشاورزی مخارج ما را تامین میکرد. من کوچک ترین عضو خانواده بودم که در کلاس پنجم ابتدایی ترک تحصیل کردم و به همراه برادر بزرگم مشغول میوه فروشی روی گاری شدم. البته در باغ پدرمان نیز کار میکردیم ولی بیشتر اوقات را به مشهد میآمدیم و در سه راه زندان Prison یا بولوار سجاد میوه میفروختیم تا این که بزرگ تر شدم و به کارگری ساختمان و همچنین قالب بندی روی آوردم.
چون پدرم پیر بود من هم سرباز فراری شدم و به خدمت سربازی نرفتم. تا این که در سال 1381 به پیشنهاد خواهرم با دختر همسایه آنها که در منطقه خواجه ربیع سکونت داشتند ازدواج کردم.
دو سال بعد هم زندگی مشترکمان آغاز شد و من صاحب سه فرزند شدم. با وجود این در خانه پدرم ساکن بودیم و من با کارگری و بنایی اموراتم را میگذراندم تا این که با غرق شدن یکی از بستگانمان در استخر آب، ماجرای پرداخت دیه از سوی طرفهای مقابل به کینه ای عمیق بین خانوادههای ما تبدیل شد و مدام برای یکدیگر شاخ و شانه میکشیدیم.
در این میان برخی افراد با دروغ گویی و بزرگ نمایی موضوعات بسیار کوچک، آتش بیار معرکه شده بودند به طوری که چندین بار نزاعها و مشاجرههای مختلفی بین خانوادهها رخ داد. در اثنای همین کدورتها و کینههایی که به یک دمل چرکین تبدیل شده بود، طرفهای مقابل چنین وانمود میکردند که قصد پرداخت دیه را ندارند. از سوی دیگر هم خواهرزاده ام نزد من آمد و به دروغ بیان کرد که افرادی خودرواش را متوقف کرده و همسرش را از داخل خودرو بیرون انداخته اند. وقتی این حرفها را شنیدم عقل ام را از دست دادم. نمیدانستم چه میکنم احساسات و غرور وجودم را فرا گرفته بود به همین دلیل اسلحه شکاری را از دست خواهرزاده ام گرفتم و به سمت خانه طرفهای مقابل رفتم. وقتی دیدم آنها که حدود 200 نفر بودند داخل کوچه جمع شده اند در تاریکی شب به سمت آنها شلیک و از محل فرار کردم. بعد از آن که فهمیدم جوانی 35 ساله به نام «مهدی» را کشته ام خیلی نگران شدم و با فردی که او را در خیابان دیدم پس از خرید مواد مخدر Drugs به بیابانهای اطراف مشهد رفتیم و با روشن کردن آتش مقداری مواد مصرف کردیم.
از آن روز به بعد هم من در حالی معتاد Addicted شده بودم و مواد مصرف میکردم که همسرم از این ماجرا اطلاعی نداشت. شبانه خانه ای در یکی از شهرکهای اطراف مشهد اجاره کردم و به زندگی مخفیانه روی آوردم. اما 15 ماه بعد به طور ناگهانی کارآگاهان اداره جنایی را بالای سرم دیدم و در منزلم دستگیر شدم. حالا هم پشیمانم و. ..
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
زنی که در هنگام دستگیری سعید مرتضوی در مخفیگاه ویلای حضور داشت، کی بود؟
درخواست 7مهریه کیلو طلای 18 عیار از حمید / اقساط ماهیانه به مدت 290 سال!
دستگیری اپراتور زن پلیس به خاطر بی توجهی به تماسهای مردمی + عکس
سرنوشت جسد رضاخان به روایت تاریخ
قتل نوعروس 18 ساله در خارج از دادگاه طلاق / داماد شمشیر به دست دستگی شد
مسمومیت 13 دختر دانش آموز کرمانی با سالاد اولویه
قتل مرد جوان که زنش را اجاره می داد! / دادگاه تهران رسیدگی کرد + عکس
درگیری شدید دو خواهر با پلیس+ عکس
اولین عکس ها از مخفیگاه سعید مرتضوی / دست و پای او را گرفتند و بردند + فیلم و گفتگو
ارسال نظر