ناگفته های تلخ دختر 12 ساله از شوهر عمه اش که نیمه شب وارد خانه آنان شد + عکس

ساعتی از نیمه شب بیست و پنجم دی سال 95 گذشته بود که فریادهای دختر نوجوان، اهالی خیابان بهمن در منطقه خواجه ربیع را از منازل شان بیرون کشید. دود غلیظی از خانه ویلایی در کوچه دو متری بیرون می زد و شعله های سرکش آتش نمایان بود. ساکنان این محل، که خواب آلود شاهد صحنه وحشتناک آتش سوزی بودند با نیروهای امدادی و پلیس Police تماس گرفتند اما ماجرای این آتش سوزی زمانی هولناک تر شد که دختر نوجوان فریاد می زد پدربزرگ و مادربزرگش، میان شعله های سوزان گرفتار شده اند.
دقایقی بعد خودروهای آتش نشانی آژیرکشان در محل آتش سوزی توقف کردند. آتش نشانان بلافاصله شیلنگ‌های پرفشار آب را به سوی ساختمان شماره 9 نشانه رفتند و دل به شعله های آتش زدند قطرات فواره ای آب هر لحظه زبانه های سوزناک آتش را به پایین می‌کشید و امدادگران راه نفوذ به اتاق های خانه ویلایی را می‌گشودند و طولی نکشید که با خاموش شدن آتش، جسد سوخته زن میان سالی در پذیرایی خانه نمایان شد.
آتش نشانان بلافاصله در میان دودهای غلیظ به جست‌و‌جو پرداختند و با پیکر سوخته دیگری روبه رو شدند اما این مرد هنوز نفس می کشید که توسط امدادگران اورژانس به مرکز درمانی منتقل و در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) بستری شد.
عقربه های ساعت حدود 2 بامداد را نشان می داد که نیروهای انتظامی ماجرای سوختن یک زوج میان سال را به قاضی Judge ویژه قتل Murder عمد اعلام کردند. دقایقی بعد با حضور قاضی علی اکبر احمدی نژاد در محل وقوع حادثه Incident تحقیقات درباره چگونگی این آتش سوزی مرگبار در حالی آغاز شد که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز با مقام قضایی همراه شده بودند. اگرچه دختر 12 ساله هنوز در شوک بود اما گریه کنان، روزنه ای از تاریکخانه این حادثه مرگبار را نمایان کرد.
او به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: خواب بودم که با صدایی بیدار شدم در همان تاریکی شوهر عمه ام را دیدم که ظرف پلاستیکی (بانکه) در دست داشت و به آرامی وارد حیاط شد چون از اختلافات عمه ام با شوهرش خبر داشتم از او ترسیدم و جیغ کشیدم. سپس از خانه فرار Escape کردم اما وقتی از کوچه بعدی دور زدم خانه پدربزرگم آتش گرفته بود با فریاد و گریه کنان از همسایگان کمک خواستم و ...
بنابراین گزارش کارآگاهان با دستور مقام قضایی جست و جو در محل آتش سوزی را در حالی ادامه دادند که گوشی تلفن همراه و دسته کلید متعلق به محمد-خ (داماد زوج میان سال) در محل کشف شد. تحقیقات شبانه کارآگاهان بیانگر آن بود که محمد-خ با همسرش اختلاف خانوادگی دارد و از چند وقت قبل، همسر و دختر بچه خردسالش را رها و با حالت قهر خانه شوهرش را ترک کرده است. 
عملیات کارآگاهان در حالی برای شناسایی مخفی گاه متهم به سپیده دم کشید که مقام قضایی نیز با صدور دستورات ویژه قضایی در کنار کارآگاهان به راهنمایی و تحقیق میدانی ادامه می داد. حدود ساعت 6 صبح بود که بالاخره رصدهای اطلاعاتی و فعالیت های پلیسی با شناسایی مخفیگاه متهم در خیابان طبرسی به نتیجه رسید و داماد 35 ساله در خانه اجاره ای اش به دام افتاد. او که اهل خرم آباد است در همان بازجویی های اولیه در حضور بازپرس احمدی نژاد به اختلافات خانوادگی با همسرش اعتراف کرد و گفت: وقتی همسرم با قهر زندگی اش را رها کرد و به مشهد آمد حدس زدم که به خانه پدرش رفته باشد. 
به همین خاطر و در حالی که به شدت عصبانی بودم با یک ظرف بنزین به خانه پدرزنم رفتم تا آن ها را بترسانم ولی نمی دانم در حین درگیری مادرزنم کبریت کشید یا شعله بخاری آتش سوزی را رقم زد. او گفت در حالی که دختر برادرزنم از خانه فرار کرده بود من هم با دست و پایی سوخته از آن جا گریختم. 
3 روز بعد از این ماجرا پدرزن داماد آتش افروز نیز به دلیل شدت سوختگی در بیمارستان جان سپرد و بدین ترتیب پرونده دو جنایت Crime هولناک روی میز بازپرس ویژه قتل عمد گشوده شد و تحقیقات درباره زوایای پنهان این حادثه مرگبار ادامه یافت تا اینکه ساعت 8 صبح روز گذشته، داماد آتش افروز در حالی که حلقه های آهنین قانون Lawبر دستانش گره خورده بود به محل وقوع جنایت هدایت شد تا در حضور بازپرس احمدی نژاد جزئیات این حادثه هولناک را در بازسازی صحنه سوختن زوج 51 و 57 ساله تشریح کند.
متهم 35 ساله این پرونده جنایی وقتی مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت با معرفی کامل خود گفت: هنوز شب به نیمه نرسیده بود که ظرف بنزین را از داخل ماشینم برداشتم و به خانه پدرزنم رفتم حدس می زدم همسرم بعد از ترک خانه به خانه پدرش رفته باشد. قصدکشتن Killing آن ها را نداشتم و تنها می خواستم با تهدید به آتش زدن، آن ها را بترسانم البته پدرزنم آلزایمر (بیماری فراموشی) داشت و من بیشتر می خواستم مادرزنم را تهدید کنم. آن شب با تیغ موکت بری به آرامی در حیاط را باز کردم وقتی با مادرزنم روبه رو شدم به او گفتم همسرم کجاست ولی او می گفت این جا نیست در حالی که به شدت مشاجره می کردیم من روی خودم بنزین ریختم تا او را بترسانم در این هنگام مادرزنم بنزین ها را روی زمین ریخت و با کبریت خانه را آتش زد . بنابراین گزارش اظهارات متهم درحالی ضد و نقیض بود که در پاسخ به برخی سوالات تخصصی بازپرس ویژه قتل عمد عاجز مانده و اظهاراتش با اعترافات او در مراحل اولیه بازجویی تفاوت داشت. در ابتدای بازسازی صحنه جنایت که کارآگاه مهدی سلطانیان (رئیس دایره قتل پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضور داشت، سرگرد نجفی (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از روند دستگیری و اعترافات متهم پرداخت و در پایان نیز داماد آتش افروز با دستور قاضی احمدی نژاد روانه زندان Prison شد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

سیدخلیل سجادپور