اعتراف به زورگیری‌ مسلحانه‌ از‌ مرد‌ پولدار! + عکس

صبح پنجم بهمن گذشته جوانی 36 ساله در حالی که کیف بزرگی را در دست داشت، از پراید مشکی رنگ خود پیاده و وارد شعبه بانک ملت در بولوار شهید فلاحی شد. او روی یکی از صندلی های انتظار داخل شعبه نشست و کارکنان بانک را زیر نظر گرفت. دقایقی بعد ناگهان اسلحه را بیرون کشید و با شلیک گلوله ای به سقف بانک، همه کارکنان و مشتریان را وحشت زده در جای خود میخکوب کرد. این جوان 36 ساله که لوله سلاح کلاشینکف را به سوی معاون شعبه بانک گرفته بود، کیف بزرگی را به سوی باجه ای انداخت که یک خانم متصدی آن بود. سارق مسلح که قصد وحشت آفرینی داشت چندین گلوله به گاوصندوق و در و دیوار شلیک کرد و فریاد کشید «کیف را پر کنید!» رفتارهای هولناک مهاجم مسلح آن قدر ترسناک بود که هیچ کس جرئت حرکت نداشت. متصدی باجه مبلغ حدود 26 میلیون و 100 هزار تومان را داخل کیف ریخت و آن را به سوی دزد The Thief کلاشینکف به دست پرت کرد. او که فکر می کرد در انجام سرقت Stealing مسلحانه موفق شده است، بلافاصله از شعبه بانک بیرون پرید و به سوی پراید مشکی رنگ فرار Escape کرد.  در این هنگام چند تن از شهروندان با مشاهده سارق مسلح به سوی او هجوم بردند و به تعقیب دزد مسلح پرداختند. جوان 36 ساله که مردم را در تعقیب خود می دید، با شلیک گلوله باز هم اقدام به وحشت آفرینی کرد تا از چنگ آن ها بگریزد ولی در کمتر از چند دقیقه چند تن از شهروندان او را به محاصره درآوردند و از فرارش جلوگیری کردند. دزد نگون بخت که دیگر نمی توانست از چنگ مردم فرار کند ناامیدانه از حرکت باز ایستاد تا این که نیروهای انتظامی به محل حادثه Incident رسیدند و او را به مقر انتظامی انتقال دادند ساعتی بعد و به دستور قاضی Judge حسن حیدری (معاون دادستان مشهد) سارق جوان که محمدرضا نام دارد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس Police آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و بدین ترتیب تحقیقات از وی درباره جرایم احتمالی دیگر ش آغاز شد. در بررسی های کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت مسلحانه که با نظارت مستقیم سرهنگ «حمید رزمخواه» (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) همراه بود، سرنخ هایی از همدست دیگر متهم به دست آمد. این در حالی بود که یک قبضه سلاح کلت کمری صدا خفه کن دار و یک قبضه سلاح کلاشینکف از سارق مسلح بانک کشف شد و بررسی های کارشناسی درباره این سلاح ها ادامه داشت. بررسی های کارشناسی کارآگاهان بیانگر آن بود که از سلاح کلت کمری کشف شده در یک ماجرای سرقت مسلحانه دیگر از مردی پولدار نیز استفاده شده است بنابراین شیوه تحقیقات و بازجویی در این پرونده تغییر کرد. از سوی دیگر بررسی های کارآگاهان درباره پرونده سرقت پلاک های انتظامی که روی پراید مشکی رنگ سارق مسلح نصب شده بود، بیانگر آن بود که نقشه سرقت مسلحانه از مدت‌ها قبل طرح ریزی شده است. با توجه به این که پرونده سرقت پلاک‌های انتظامی در شعبه 409 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و توسط قاضی دشتبان رسیدگی می شد، متهمان با صدور دستوری از سوی مقام قضایی مورد بازجویی های فنی قرار گرفتند. سارق مسلح بانک درباره سرقت پلاک های انتظامی گفت: بیست و هشتم آذر به بولوار مصلی رفتم و یک دستگاه پراید مشکی رنگ را سرقت کردم اما با شماره پلاک های واقعی آن نمی توانستم در شهر تردد کنم چرا که هر لحظه احتمال داشت پلیس خودرو را توقیف کند به همین دلیل پلاک های یک خودروی دیگر را نیز سرقت کردم و طوری از آن ها استفاده می کردم که مورد شناسایی پلیس قرار نگیرم.
در پی اعترافات سارق مسلح، همدست او نیز با صدور دستورهای ویژه ای از سوی قاضی «دشتبان» دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت. در اثنای این تحقیقات بود که سرنخ یک پرونده سرقت مسلحانه دیگر به دست آمد. متهمان این پرونده که در برابر اسناد و مدارک موجود چاره ای جز بیان حقیقت نداشتند، به ناچار لب به اعتراف گشودند و راز سرقت مسلحانه ناکام از یک مرد پولدار را فاش کردند. همدست 46 ساله سارق بانک که در منطقه سیدی مشهد دستگیر شده بود، به مقام قضایی گفت: من نیاز مالی نداشتم و تنها براساس وسوسه های محمدرضا با او همراه شدم. «ایرج» ادامه داد: او آن قدر کنار گوشم زمزمه کرد که آن مرد پول و دلار زیادی را در خانه اش نگهداری می کند که من هم قبول کردم. محمدرضا نیز در اعترافات خود گفت: زمستان سال گذشته بعد از تعقیب مرد پولداری که احتمال می دادم طلا و دلار زیادی در منزل دارد، محل سکونت او را شناسایی کردم . به سراغ ایرج رفتم و به او گفتم اگر با من همراه شود پول زیادی گیرمان می آید. من قبل از آن دو قبضه اسلحه از غرب کشور خریده بودم و همواره وسوسه می شدم تا با آن ها دست به کاری بزنم که پول زیادی به دست آورم. وقتی آن مرد پولدار را طعمه قرار دادم با ایرج سوار بر پراید به در منزل او رفتیم. وقتی آن مرد از خودرو پیاده شد و در پارکینگ را باز کرد ناگهان به سوی او هجوم بردیم ولی آن مرد خیلی سر و صدا کرد و ما از ترس او را رها کردیم. هنگام فرار از محل نیز یک گلوله با کلت شلیک کردم سپس سوار بر پراید گریختیم. بنابراین گزارش، تحقیقات بیشتر درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

سیدخلیل سجادپور

 

وبگردی