اشک های پدر وقتی دخترش را در دام مسعود دید!
حوادث رکنا: بزرگ ترین آرزوی زندگی ام این بود که روزی خواسته پدرم را برآورده کنم. وقتی به اشک های سرازیر شده از چشمان پدرم هنگام راز و نیاز با خدا نگاه می کردم ناخودآگاه دلم می شکست و بغض گلویم را می فشرد. پدر پیرم همواره بعد از هر نماز دعا می کرد تا حسرت زیارت خانه خدا بر دلش نماند. این بود که تصمیم گرفتم تا ...
به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، دختر جوان درحالی که مدام از کارآگاهان پلیس Police آگاهی کرمان قدردانی می کرد و از خوشحالی به دستان پدر پیرش بوسه می زد درباره چگونگی افتادن در دام کلاهبرداران گفت: سال ها بود که می دیدم پدرم در حسرت زیارت خانه خدا اشک هایش سرازیر می شود هر روز صبح وقتی چشمانم را می گشودم پدرم را در حال نماز و مناجات با خدا می دیدم که آرزو می کرد روزی این سعادت نصیب اش شود.
این بود که تصمیم گرفتم به هر طریق ممکن آرزوی پدر پیرم را برآورده کنم. پس از مشورت با یکی از دوستانم در یک فروشگاه خدماتی مشغول کار شدم تا با کارگری و پول حلال بتوانم پدرم را به سفر زیارتی بفرستم. هیچ کس از این موضوع اطلاعی نداشت چرا که می خواستم این هدیه با ارزش را در روز میلاد حضرت علی (ع) به او تقدیم کنم و با خوشحال کردن پدرم به سعادت دنیوی و اخروی برسم.
خلاصه بعد از یک سال زحمت کشی و کار در فروشگاه بیش از 12 میلیون تومان پس انداز کردم تا این که روزی هنگام ظهر وقتی از محل کارم به منزل می رفتم نوشته ای روی دیوار توجه ام را به خود جلب کرد؛ «خرید و فروش فیش حج در کوتاه ترین زمان ممکن». با دیدن این جمله برقی در چشمانم درخشید و بلافاصله با شماره ای که کنار آن جمله درج شده بود تماس گرفتم. فردی که از آن سوی خط خود را یونس معرفی می کرد شرایط انتقال فیش حج را برایم تشریح کرد و در حالی که با چرب زبانی تبریک می گفت از من خواست تا با حضور در دفتر اسناد رسمی یکی از مناطق کرمان او را ملاقات کنم تا برای خرید فیش حج به توافق برسیم.
آن شب از خوشحالی تا صبح نخوابیدم. سپیده دم وقتی دوباره پدرم را در حال گریه دیدم این بار لبخند زدم و در دلم گفتم دیگر چیزی به برآورده شدن آرزویت نمانده است. آن روز صبح زودتر از موعد در دفتر خانه حاضر شدم و همه مدارک را به اضافه 12 میلیون تومان وجه نقد به آن مرد تحویل دادم او هم وکالتی به من داد و قرار شد فرد دیگری به نام مسعود بقیه کارهای مربوط به انتقال سند را پیگیری کند که فیش حج به نام پدرم صادر شود. روزها و ماه ها گذشت اما خبری از این فرد (مسعود) نشد. با هر شماره ای که تماس می گرفتم کسی پاسخ نمی داد. پنج ماه بعد درحالی که خجالت زده بودم موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و برای شکایت به پلیس آگاهی آمدم.
در همین حال کارآگاهان زبده پلیس با شگردهای خاصی کلاهبرداران را در یک قرار صوری دستگیر کردند. آن جا بود که فهمیدم آن ها از ده ها نفر دیگر هم با همین شیوه کلاهبرداری Fraud کرده اند حالا هم اگر چه با این اشتباه نزد پدرم شرمنده شدم اما ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
عروس و داماد داخل تریلی راز کثیفی داشتند/ در خواف رخ داد + عکس
دختر زیبای تبریزی از خانه ربایندگان شوم رها شد+ عکس
در خانه مجردی پیام بودم که باردار شدم اما..!
این زن کارتن خواب با کمک هومن سیدی بازیگر شد +عکس
قرار شوم زن شوهر دار با پسر غریبه در گاراژ! / آنجا پر از پسران شیطانی بود و..!
قاسم من را به دوست شیطان صفت اش فروخت/درجاده قدیم تن به آزار دادم و..!
دعوای بازیگر لاتاری با رضا رشیدپور بالا گرفت / +عکس
چه بلایی بر سراستخوان های شهدای سانچی آمده است؟!+ عکس
دوقلوهایی که ۲۲سال غذا نخوردهاند!+ عکس
آخرین جزئیات ماجرای حمله کفن پوش قمه به دست به نهاد ریاست جمهوری
این داعشی ها با مقامات لشکری و کشوری ایران عکس داشتند! + عکس
بلایی هولناک که پزشک قلابی بر سر 15 دختر آورد
نمی خواهم بمیرم! / همه چیز از زیر درخت پارک شروع شد و ..!
کثیف ترین اعتراف مرد شیطان صفت / از 14 سالگی به دنبال آزار دختر بچه ها بودم! + عکس
دردسر وسوسه شیطانی پسر 11ساله برای زن جوان!
راز گنج قارون که در تخت جمشید به فنا رفت! + فیلم
زودتر اعدامم کنید / این مرد کرجی برای گرفتن 400 میلیون تومان سپرده رییس موسسه مالی ورشکسته را کشت + عکس
ارسال نظر