دلم برای فرزند کوچکم تنگ شده است اما مادرم اجازه نمی دهد او را ببینم. مادرم می گوید باید از زندگی آشفته او درس عبرت بگیرم اما زندگی من بسیار تلخ تر از زندگی اوست چرا که مدام از سوی همسر شیشه ای ام مورد ضرب و جرح قرار می گیرم و ...

زن 23 ساله که برای اعلام طرح شکایت از همسرش وارد کلانتری شده بود در حالی که عنوان می کرد دیگر چاره ای جز پناه بردن به قانون Law ندارم درباره ماجرای تلخ زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری  گفت: زمانی که من 2 سال بیشتر نداشتم پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. مادرم بعدها عنوان می کرد به دلیل خیانت Cheat پدرم از او طلاق گرفته است. آن روزها مادرم حضانت خواهر 4ساله ام را به عهده گرفت و پدرم نیز مرا با خود برد. اما مدت کوتاهی بعد از این ماجرا پدرم به دنبال زندگی خودش رفت و مرا به دست خواهران و برادرانش سپرد. با آن که کودک خردسالی بودم اما همه نامهربانی ها، ناملایمات و سختی های زندگی را کاملا احساس می کردم چرا که مجبور بودم گاهی در خانه عمو زندگی کنم و گاهی کنار عمه هایم بمانم. به یقین آن ها محبتی را که نسبت به فرزندان خود داشتند به من ابراز نمی کردند. هیچ گاه نوازش پدر و مهربانی دستان مادر را حس نکردم. روزها به همین ترتیب سپری می شد و من روزگار را با همه تلخی ها و سختی هایش می گذراندم تا این که در سن 12 سالگی به یاد مادرم افتادم و به جست و جوی او پرداختم. در نهایت مادرم را که با مرد دیگری ازدواج کرده بود در حالی پیدا کردم که خواهر بزرگترم نیز چند روز قبل به عقد جوانی درآمده بود. وقتی نزد مادرم رفتم نمی دانم چرا هیچ احساسی نسبت به من نداشت با خودم فکر می کردم او مرا دوست ندارد اگر حداقل احساس مادری داشت مرا در 2 سالگی رها نمی کرد با این وجود 2 سال کنار مادرم زندگی کردم. اما هیچ گاه با یکدیگر تفاهم نداشتیم و مدام مشاجره های لفظی که گاهی نیز به درگیری کشیده می شد بین ما رخ می داد. در همین روزها با مردی که 18 سال از من بزرگ تر بود آشنا شدم و با فرار Escape از خانه مادرم به منزل مجردی «پیام» رفتم. او همسرش را طلاق داده بود. جای دیگری را نداشتم و مجبور بودم برای تامین هزینه های زندگی در خانه «پیام» بمانم وهیچ کس از جا و مکانم خبری نداشت تا این که 3 سال بعد وقتی فرزندم را باردار شدم به ناچار مادرم را در جریان گذاشتم و این گونه به عقد رسمی «پیام» درآمدم. مادرم برای سرپوش گذاشتن به این رسوایی مجبور شد منزلی در بولوار پیروزی مشهد برای من رهن کند. در همین زمان خواهرم نیز در ازدواج خود شکست خورد و همه جهیزیه و لوازم زندگی اش را به من داد. در این مدت به خاطر بیکاری همسرم، مخارج زندگی را مادرم تامین می کرد اما پس از به دنیا آمدن فرزندم اخلاق و رفتار «پیام» به کلی تغییر کرد و مرا به شدت کتک می زد. تازه فهمیدم که او به مصرف شیشه آلوده شده است. وقتی مادرم در جریان موضوع قرار گرفت به خانه ام آمد و مرا نزد خودش برد تا از «پیام» شکایت کند. حالا می ترسم پسرم نیز به سرنوشت من دچار شود و ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

موزیسین معروف ایرانی تصادف کرد +عکس

فرار عجیب مرد اعدامی از مرکز توانبخشی/در چهار محال بختیاری رخ داد

نیمه شب، شاهد همخوابی شوهرم با دوست صمیمی ام در اتاق دیگر خانه بودم که ..!

تجاوز وحشیانه به سهیلا در یک خرابه / متجاوز 17 ساله است

من در پاتوق سیاه شوهر بی غیرتم به دوستانش سرویس می دادم تا اینکه ..!

تجاوز به زن جویای کار در شرکت تجهیزات پزشکی در تهران / پدارم در پایان ساعت کاری تنها بود و ...!

قتل زن آرایشگر پس از آزار شیطانی

بلایی عجیبی که بر سر دختر دبیرستانی در شوش آمد / او روی تخت بیمارستان جان سپرد و ..!

گرفتار شدن ایرانی ها در تصادف شدید بزرگراه ابوظبی + فیلم

وقتی خانم مهندس به خواستگاری شوم کارگر شرکت بله گفت / او از من و فرزاد عکس هایی داشت که..!+ عکس

اولین نمایشی که در آن ارتباط یک سرباز با زن کثیف در ایران روی صحنه رفت! + فیلم

وقتی تهدید به 6 طلاقه شدم! / جوانی موها و ریشش را تراشید تا انیکه ..!

ناگفته های یک دزد حرفه ای از مهریه 1500 سکه‌ای زنش + عکس

پرهام شاگرد تازه وارد بود که مرا به سمت خانه مجردی کشاند و شب ها تا دیر وفت ..!

زن جوان به خاطر ارتباط با مرد غریبه شوهر بی نوایش را داخل چاه انداخت / در اردبیل رخ داد + عکس

دختر 18 ساله ای بودم که به خاطر خماری پیشنهاد شرم آور چند مرد را پذیرفتم و ..!

 

وبگردی