آن روز حتی ماشین سیمرغ سبز چمنی آقارجب هم گم شد . زهرا خانم که دلش مثل سیر و سرکه می جوشید مادر و خواهر شوهرش را هم خبر کرد . او وقتی از زبان مادر شوهرش قصه ای خیالی شنید که سال ها قبل جن ها به یک زن رائو حمله کرده واین زن و بچه اش راکشته اند و همچنین اتفاق های پی در پی از صدای جیغ در خانه انیس خانم و طناب داری که در حیاط خانه دور گردنش افتاد تا قهقهه شبح تاریک و ماجراهای دیگر ترس و وحشت به جانش افتاد. با فرارسیدن شب غصه و دلشوره زهرا خانم بیشتر شد تا این که آقا محمد زنگ زد و گفت در مغازه اش است و تا چند دقیقه دیگر بر می گردد.

آقا محمد گوشی را قطع کرد. زهرا خانم که هاج و واج مانده بود رو به مادر شوهرش گفت:آقا محمد دروغ می گوید از ساعت ۱۰صبح تا یکی دو ساعت قبل مغازه اش تعطیل بود و حالا می گوید مغازه ام هستم و... . او که دچار شک و تردید شده بود گفت:نکند این آقا محمد نبود و... . زن جوان ،مادر شوهرش و محبوبه (خواهر شوهرش ) به فکر فرو رفته بودند که چه سری در این تماس تلفنی فوری و فوتی نهفته بود و... .

اما ادامه ماجرا:

زهرا خانم زیر لب غرمی زد ومی گفت:عجب مرد بی مسؤلیتی است  تازگی ها سروگوشش می جنبد . معلوم نیست از صبح کجا بوده و حتما شلوارش دو تا شده که این طور غیبش می زند و بعد هم راست راست دروغ می گوید. مادر شوهر زهرا خانم با شنیدن حرف های عروسش اخم هایش را در هم کشید و گفت: پسر من اهل این حرف ها نیست ظهر که ما آمدیم و من دلواپس شده بودم خودت نگفتی که رفته برای مغازه اش جنس بیاورد. پیرزن در حالی که به عروسش خیره شده بود ادامه داد: نکند اتفاقی افتاده و می خواهید چیزی را از من پنهان کنید. اگر چیزی هست به من هم بگویید و این قدر با اعصاب من پیرزن بازی نکنید. در این لحظه محبوبه حرف مادرش را قطع کرد و گفت: باز شروع کردی حاج خانم. از سر ظهر که هر اتفاقی می افتد به اجنه ربط می دهی و حالا هم با این حرف ها مارا کلافه می کنی.

زهرا خانم که می ترسید محبوبه ومادر شوهرش با هم جرو بحث شان بیفتد از آشپزخانه بیرون آمد و گفت:اگه حرصم در آمده به خاطر دلتنگی برای شوهرم است. در این لحظه محبوبه لامپ های برق هال را روشن کرد. زهرا خانم هم در حالی که لنگان لنگان جلو می رفت گفت: راستی محبوبه جان وقتی با عجله از اتاق بیرون آمدم تا بروم وگوشی تلفن را بردارم انگار یک چیزی شبیه میلگرد را روی پایم فشار دادند و با حس یک درد عجیب و شدید، حسابی ضعف کردم. خواهر شوهر زهرا خانم با انگشت کفش های پاشنه بلند عروس شان که در گوشه اتاق افتاده بود را نشان داد و گفت: کفش هایت راپوشیده بودم و در اتاق راه می رفتم حواسم نبود و انگار پایت را لگدکرده ام، تازه از اتاق هم که بیرون آمدم. آن قدر دستپاچه بودم که پایم به لبه فرش گیر کرد وزمین خوردم.

زهرا خانم و مادر و خواهر شوهرش مشغول صحبت بودند که برق توالت در گوشه حیاط روشن شد. زن جوان از پنجره بیرون رانگاه کرد و به پیرزن گفت:برق توالت چطور روشن شد . محبوبه هم که شاهد رفتارهای مادر و عروس شان بود دوباره قهقهه کنان گفت:حتما یکی از اجنه نیاز به دستشویی داشته و ... . پیرزن حرف دخترش را قطع کرد و گفت: این قدر مزه نریز دختر ، بس کن دیگر.

پیرزن رو به عروسش کرد و گفت:اصلا بیایید برویم خانه ما و یک حال و هوایی عوض کنیم. او و عروسش از اتاق بیرون آمدند تا به حیاط بروند و ببینند چه کسی لامپ برق را روشن کرده که متوجه سر و صدایی از داخل توالت شدند. انگار آفتابه پلاستیکی را کسی محکم به زمین کوبید .

با شنیدن صدایی در توالت، دوباره ترس و وحشت به جان پیرزن و عروسش افتاد. یعنی در توالت گوشه حیاط چه خبر است ...

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

نویسنده: طوبی ساقی

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت اول

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت دوم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود- قسمت سوم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت چهارم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود- قسمت پنجم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت هفتم 

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت هشتم 

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت نهم (پایانی)

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

شوهرم تعقیبم کرده بود و وقتی با بهمن وارد خانه شوم شدیم، پلیس ما را در وضعیت بد دستگیر کرد

تقاضای عجیب یک قاتل برای اعدام شدن از قاضی دادگاه تهران + عکس

با خواستگار خواهرم ازدواج کردم!

شمع که خاموش شد صدای وحشتناکی از حیاط آمد و عروس باردار ..!

اعتراف عجیب راننده شیطان صفت پس از آزار دختر جوان تهرانی

بهار نوعروس 30 روزه زندانی شد!

۳۸ دقیقه وحشت از حمله موشکی به ایالت هاوایی امریکا

محاکمه نامادری به خاطر قتل دخترخوانده 16 ساله در شهر ری

وقتی شوهرم مهمان جوانش که یک زن بود را معرفی کرد، خشکم زد!

راز شوم نوعروس در خانه مادرشوهرش لو رفت / وقتی به مهمانی های شبانه می رفتم ..!

یک زن از دختران آشتیان برای خودش خواستگاری می کرد و ..!

مأموریت ویژه کماندوهای ارتش ایران در عملیات نجات ملوانان گرفتار در نفتکش + عکس

فروشنده دختر برای نجات از دست صاحبکار شیطان صفت، شرور اجیر کرد!

ورود کشتی ژاپنی برای آغازعملیات سرد کردن کشتی