ناپدری ام پرده حیا را دریده بود و در حضور من که دختر 9 ساله بودم رفتارهای شرم آوری انجام می داد تا اینکه ...
رکنا: آن قدر از همسرم متنفرم که حاضر نیستم حتی برای لحظه ای با او همکلام شوم! دوست دارم از این زندگی نکبت بار و کثیف به جایی بگریزم که دست هیچ کس به من نرسد و چشمانم هیچ انسانی را نبیند.
می خواهم در جایی زندگی کنم که این همه زشتی در آن نباشد و تنها با سکوت و آرامش همراه شوم. امروز نه می توانم رازی را که در سینه دارم پنهان کنم و نه می توانم با افشای آن، زندگی خود و خانواده ام را به نابودی بکشانم چرا که ...
زن 26 ساله ای که به اتهام رابطه تلفنی از طریق شبکه های اجتماعی با یک جوان غریبه دستگیر شده است، درحالی که عنوان می کرد هیچ کدام از اتهاماتم را انکار نمی کنم و تنها برای انتقام از همسرم دست به این کار زشت زدم، گذشته خود را زشت و سیاه خواند و به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر Drugs داشت به طوری که مواد افیونی فضای زندگی ما را تیره و تار کرده بود.
در این میان من هم بی نصیب از کتک کاری ها و مشاجرات پدر و مادرم نبودم و هرکدام از آن ها برای آزار دیگری مرا کتک می زد. بالاخره این روزهای سخت و کتک کاری ها زمانی به پایان رسید که مهر طلاق بین پدر و مادرم فاصله انداخت. آن روزها من 6 سال بیشتر نداشتم و خود را برای رفتن به مدرسه آماده می کردم اما آن سال آرزوی نشستن در کلاس درس را به فراموشی سپردم چرا که هنوز تکلیف نگهداری از من مشخص نشده بود. بالاخره مادرم حضانت مرا به عهده گرفت و من در حالی وارد مدرسه شدم که مادرم چند ماه بعد با جوانی کم سن و سال تر از خودش ازدواج کرد. از این که به مدرسه می رفتم خوشحال بودم اما طولی نکشید که سایه شرم و حیا از زندگی ناپدری و مادرم رخت بربست و من از این که آن ها حریم عفت و شرم را مقابل من رعایت نمی کردند، دچار افسردگی شدیدی شده بودم. ناپدری ام پرده حیا را دریده بود و در حضور من رفتارهای شرم آوری انجام می داد که تحمل آن برای هیچ کودکی مقدور نیست. دیگر مانند دیوانه ها شده بودم و از همه آدم ها نفرت داشتم. به همین دلیل در دوران ابتدایی ترک تحصیل کردم تا این که در سن 16 سالگی با اولین خواستگارم که از بستگان دور مادرم بود، پیمان زناشویی بستم. آن زمان برای نجات از منزل کثیف ناپدری ام همه وعده های تو خالی «رحمت» را باور می کردم او از فراهم کردن یک زندگی رویایی در قصرهای طلایی سخن می گفت و ادعا می کرد که پس از ازدواج با من حاضر است همه زندگی اش را به پایم بریزد اما بعد از ازدواج با او نه تنها به سعادت نرسیدم بلکه روزی شاهد ماجرایی بودم که تا مرز خودکشی پیش رفتم. آن روز همسرم را درحالی دیدم که با یکی از بستگانم خلوت کرده بود. دنیا دور سرم چرخید و با خوردن مشتی قرص دست به کار احمقانه ای زدم ولی همسرم سوگند یاد کرد که دیگر هیچ گاه به من خیانت Cheat نمی کند. با آن که این راز را همچنان پنهان نگه داشته بودم ولی از همسرم متنفر شدم و تنها با خوردن داروهای اعصاب و روان زندگی می کردم. در این شرایط فرزندم به دنیا آمد اما همسرم دست از رفتارهای زشت خود برنداشت. برای من چاره ای جز طلاق باقی نمانده بود ولی رحمت حاضر نبود مرا طلاق بدهد. این بود که برای انتقام از او و به خاطر این که حاضر به طلاق شود به صورت تلفنی با پسری اهل شمال ارتباط برقرار کردم. حالا نیز همه راه ها را برای زندگی با او بسته می بینم و از سوی دیگر نیز حاضر نیستم با آبروی خانواده ام بازی کنم... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
این اخبار را از دست ندهید:
نقشه شوم هنرپیشۀ زن شبکه ماهوره ای PMC برای پزشک مشهور مشهدی
ناگفته های عروس 13 ساله در کلانتری؛ شوهرم در این سن کم به من تهمت غیر اخلاقی می زند!
حادثه سقوط چلچراغ حرم حضرت معصومه(س) + عکس
ارسال نظر