اداره دهم 2

همسرسابق مقتول و عامل قتل زن جوان که جسدش روز23 اسفند سال گذشته در میان شمشادهای حاشیه بزرگراه باکری کشف شد، روز گذشته در مقابل بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران قرارگرفتند تا به سؤالات تخصصی پاسخ دهند.

متهم اصلی درتشریح جزئیات ماجرای جنایت Crime هولناک گفت: «مدت‌ها بود که شیشه و هروئین مصرف می‌کردم اما دو سال قبل ترک کردم و بعد از آن هرازگاهی مواد می‌کشیدم. حدود یک سال قبل تصمیم به ازدواج با سحرگرفتم که از بستگانمان بود. 3 ماه قبل با او ازدواج کردم. اوایل دی ماه سال گذشته سحر از من خواست به دوستش کمک کنم. لیلا همکار سحر دریک آزمایشگاه بود. آن‌طور که سحر می‌گفت لیلا از همسرش جدا شده و اما نتوانسته بود با این جدایی کنار بیاید و چند باری هم به سراغ حسن-همسرش- رفته بود اما او تمایلی به بازگشت نداشت.پس ازشنیدن حرف‌های همسرم تصمیم گرفتم به لیلا کمک کنم. درست یادم نمی‌آید اما به نظرم اواخر دی ماه بود که به سراغ حسن رفتم. برای نخستین بار بود که او را می‌دیدم، حسن از قهوه خانه بیرون آمد و سوار خودرواش شد و من و سحر از او خواستیم تا 5 دقیقه وقتش را به ما بدهد. با حسن صحبت کردیم اما او راضی نشد که به زندگی مشترک بازگردد. اصرارهای ما بی‌فایده بود ضمن اینکه لیلا هم تلاش داشت که به زندگی‌اش برگردد.همان روزها پای سگ همسرم شکست و برای درمانش نیاز به پول داشتم. برای همین به سراغ لیلا رفتم و به اوگفتم رمالی را می‌شناسم که می‌تواند مهر زن وشوهر را به دل هم بیندازد.بعد هم به این بهانه که می‌خواهم به مرد رمال پول بدهم از او 900 هزار تومان گرفتم و هزینه درمان سگ را دادم. بعد از چند روز لیلا سراغ رمال را گرفت و وقتی جواب درستی نشنید پولش را خواست. هر بار سعی می‌کردم با بهانه‌های مختلف از او مهلت بگیرم، تا اینکه شب قبل از حادثه Incident به بهانه رفتن پیش رمال با لیلا قرار گذاشتم. اما چون مواد مصرف کرده بودم قرار آن شب را به هم زدم . روزبعد-15 اسفند - لیلا با من تماس گرفت و... آن روز هم مواد مصرف کردم و مشروبات الکلی خوردم و به محل قرار که رمپ بزرگراه باکری بود رفتم. آنجا را انتخاب کردم چون هم نزدیک خانه پدرم بود و هم محل مواد کشیدنم. همیشه آنجا می‌رفتم و مواد مصرف می‌کردم. ساعت 11 شب لیلا به محل قرار آمد تا به دیدن رمال برویم. اما وقتی متوجه شد فریب خورده باعصبانیت گفت ماجرا را به سحر می‌گوید. درحالی که بشدت ترسیده بودم با چاقویی که داشتم چندین ضربه به او زدم و بعد از سرقت Stealing وسایلش، آنجا را ترک کردم. در این مدت چون هوا بارانی بود کسی به آنجا نرفته بود و جسد خیلی دیر پیدا شد.

درحالی که متهم مدعی است جنایت ساعت 11 شب 15 اسفند رخ داده است اما جسد لیلا صبح 23 اسفند کشف شد. متخصصان پزشکی قانونی هم زمان مرگ را 10 تا 12 ساعت قبل اعلام کردند. این درحالی است که متهم مدعی است که حدود 7 روز قبل زن جوان را کشته است. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که قتل در محل دیگری رخ داده است و جسد به آنجا انتقال یافته است. بدین ترتیب این احتمال از سوی بازپرس وکارآگاهان جنایی مطرح شد که دختر جوان، ابتدا ربوده شده و شب حادثه به قتل رسیده است که درحال حاضر تحقیقات ویژه برای رازگشایی ازابهام‌های موجود درپرونده ادامه دارد.

می خواستم برگردم

حسن، همسر قربانی جنایت، متهم دیگری است که در این باره بازداشت شده است. مرد جوان دانشجوی رشته حقوق است و آن‌طور که می‌گوید زمانی که برای انجام آزمایش به محل کار لیلا رفته بود، با او آشنا شده و بعد هم ازدواج کردند. مرد جوان مدعی است که تصمیم به ازدواج مجدد با همسرسابق‌اش را داشته که این اتفاق افتاد.او در گفت‌و‌گو با خبرنگارایران، جزئیات تازه‌ای ازاین ماجرا را فاش کرد.

مهدی-متهم- را می‌شناختی؟

اصلا، نخستین بار آن شب بود که او را دیدم و بعد از آن هم یکبار روز قبل در اداره آگاهی و الان هم در دادسرای جنایی او را دیدم. درست است که من از همسرم جدا شده ام، اما چطور دلش آمد که همسرم را با 17 ضربه چاقو به قتل برساند.

چرا از لیلا جدا شدی؟به خاطر خانواده اش. آنها در زندگی ما دخالت می‌کردند. 15 مرداد سال گذشته عقد کردیم و مراسم عروسی‌مان 21 بهمن بود.ما همه کارهای عروسی را کرده بودیم، تالار، کارت دعوت، لباس، آرایشگاه، ... حتی خانه را هم گرفته بودیم. درست یک هفته مانده به مراسم، هنگام نصب پرده با پدرزن و خواهرزنم دعوایم شد و کارمان به دادگاه کشید و بعد از آن هم جدا شدیم.اما باورکنید من او را دوست داشتم.

پس چرا از او جدا شدی؟برای اینکه خانواده او دست ازدخالت‌های بی جایشان بردارند. می‌خواستم برگردم ودوباره با لیلا ازدواج کنم. اما باید صبر می‌کردم تا آنها رفتارشان را تغییر دهند. اما افسوس که لیلا کشته شد.

گفته شده قبلاً ازدواج کرده بودی؟ خیر لیلا همسر اولم بود

گفت‌وگو با شوهر مقتول

چه شد که تصمیم گرفتی از همسرت جدا شوی؟

ما مدتی قبل با هم آشنا شدیم و عقد کردیم. قرار بود 21 بهمن ماه مراسم عروسی مان را برگزار کنیم که با هم اختلاف پیدا کردیم و از هم جدا شدیم.

چه اختلافی ؟

ما حتی تالار هم برای جشن رزور کرده بودیم و خانه هم اجاره کردیم. یک هفته قبل از جدایی در حال نصب پرده‌های خانه مان بودیم که پدر زنم همراه دخترش پیش ما آمدند. آنجا به خاطر موضوع پیش پا افتاده‌ای با پدر زن و خواهر زنم درگیر شدم و از آن روز به بعد دخالت‌های آنها در زندگی ما شروع شد تا اینکه از هم جدا شدیم.

شما قاتل را می‌شناختی؟

من چند روز قبل از اینکه از هم جدا شویم قاتل را همراه همسرش دیدم. آن شب من از قهوه‌خانه‌ای بیرون آمدم که قاتل همراه همسرش به من نزدیک شد و گفت همسر من و همسر او دوست هستند و آمده است تا ما را با هم آشتی بدهد. من به او گفتم در زندگی ما دخالت نکند و بعد از دقایقی صحبت از هم جدا شدیم.

فکر می‌کردی همسرت به قتل برسد؟

نه. من همسرم را دوست داشتم و با هم قرار گذاشته بودیم مدتی بعد که پدر زنم آرام شد دوباره با هم آشتی کنیم و ادامه زندگی بدهیم که این اتفاق افتاد.

چرا شما بازداشت شدی؟

مأموران ابتدا به من مشکوک شدند، اما الان که متوجه شدند من بی‌گناهم قرار است آزاد شوم.

گفت‌وگو با قاتل

شما چطور با مقتول آشنا شدی؟

من سه ماه قبل ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتم تا اینکه همسرم گفت یکی از همکارانش که با هم در آزمایشگاه کار می‌کنند با شوهرش اختلاف پیدا کرده و ناراحت است. همسرم از من خواست من میانجیگری کنم و آنها را آشتی بدهم. ابتدا قبول نکردم اما همسرم گفت دوستش همیشه گریه می‌کند تا اینکه قبول کردم.

بعد چه شد ؟

بعد همسرم او را به من معرفی کرد و در این مدت من فقط سه بار او را ملاقات کردم و درباره شوهرش با من حرف زد.

شما ارتباط دیگری با هم نداشتید؟

نه.

یعنی شما به خاطر بدهی او را به قتل رساندی؟

بله. فقط به خاطر 900 هزار تومان.

چرا؟

چند روز قبل از حادثه سگ همسرم احتیاج به درمان داشت و وقتی به کلینیک بردم، متوجه شدم 900 هزار تومان درمانش هزینه دارد. از آنجایی که به همسرم خجالت می‌کشیدم، بگویم پول ندارم مقتول را فریب دادم و گفتم رمالی را می‌شناسم که با وردخوانی مشکل شما و همسرت را بر طرف می‌کند و به او گفتم هزینه‌اش 900 هزار تومان می‌شود و او هم قبول کرد، اما وقتی فهمید من او را فریب داده‌ام مرا تهدید کرد پولش را پس دهم وگرنه موضوع را به همسرم می‌گوید. من از ترس همسرم با او در اتوبان قرار گذاشتم. خیلی اصرار کردم به من مهلت بدهد، اما وقتی مرا تهدید کرد با چاقو او را زدم.

الان چه احساسی داری؟

من قرار بود مقتول و همسرش را آشتی بدهم، اما قاتل شدم و زندگی‌ام را تباه کردم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار را از دست ندهید:

دختر 16 ساله از بالکن اتاق خواب شاهد فجیع ترین بلایی که بر سر پدر و مادرش آمد بود

حمله مرد وحشی با چاقو به رویای 13 ساله در خانه

بلای شیطانی که سر دختر جوان در پارک جنگلی مشکین شهر آمد

درخواست شرم آور پیرمرد ثروتمند از زن آرایشگر / بلایی که سر شوهر این زن آمد

مرد شیطان صفت برای برای دوم اعدام شد! / او تارینا را آزار داده بود+ عکس

قتل عام خانوادگی در تهران / مرد جوان زن و کودک دو ماهه اش را کشت

4 زن که در تله دام شیطانی مرد پراید سوار افتادند / درهای این ماشین باز نمی شد و ...

حرف های زهرا تازه عروس را به خانه مادر شوهرش کشاند / دست و پای پیرزن را بست و...

انتقام عجیب دختر جوان از پسرعمویش / این نوعروس در تهران به دنبال شوهرش می گردد

اسماعیل وقتی حمام بود راز کثیف اش لو رفت

این پسر 12 ساله را به خاطر ارتباط پنهانی با یک دختر 14 ساله زنده زنده در گورستان دفن کردند+عکس

گمشدن مرموز کودک 5 ساله در گونی پشم در سبزوار / پدر او را بدون اینکه بداند ...

بلایی هولناکی که دختر آرایشگر بر سر دوست پسرش آورد!+عکس

شهلا مرا به یک دکتر لاغری معرفی کرد / نمی دانستم آن مرد قصد دارد آبرویم را ببرد/ اگر شوهرم بفهمد...

کشف جسد زن باردار تهرانی در رودخانه کشکان

حمله 4 مرد شیطان صفت به محل کار 2 دختر تهرانی/آن ها به التماس های ما توجه نکردند و ...

بلای وحشتناکی که جوانی بر سر دختر تنها در آشپزخانه آورد / او برای دزدی وارد خانه ای در شوش تهران شده بود که ...

زلزله 5/4 ریشتری مردم وحشت زده مشهد را یک بامداد امروز به خیابان ها کشاند+عکس

بازی کثیف 200 میلیارد تومانی با 4 هزار و 114 نفر با کود ابریشم

لیلا تهدید کرد که رازم را به همسرم خواهد گفت و من چاره ای نداشتم / نوعروس را پشت درختچه ها کشتم+جزئیات