اما بی‌شک با شنیدن و خواندن آن هر چند عجیب و غریب لبخند به لبتان می‌نشیند و با خود می‌گویید «عجب!» گزارشی که می‌خوانید تنها چند مورد از آن اخباری است که سال 95 مثل یک بمب ترکید و نه تنها نقل محافل فضای مجازی بود بلکه تا مدت‌ها توسط مردم کوچه بازار دهان به دهان نقل می‌شد.

عشق دردسرساز مخاطب خوش صدا

کار همیشگی‌شان این بود که در خیابان پرسه بزنند و با دیدن سوژه‌ای مناسب گوشی تلفن همراهش را بقاپند و با قیمتی پایین به فروش برسانند تا پولی به جیب بزنند. سریال سرقت‌های دو پسر جوان ادامه داشت تا این‌که مدتی قبل تلفن همراه دختر جوانی را قاپیدند. مالباخته که از بد روزگار صدای خوبی هم داشت، همراه همان روز سرقت Stealing چند بار با تلفنش تماس گرفت اما جز صدای اپراتور که می‌گفت تلفن همراه مورد نظر خاموش می‌باشد، چیز دیگری نصیبش نشد. چند روز بعد، دختر جوان با ناامیدی در روشن بودن گوشی به سرقت رفته‌اش، شماره‌اش را گرفت،‌اما این بار تماس برقرار شد و صدای پسر جوانی را پشت خط شنید. از آن به بعد تماس‌ها ادامه داشت و هر روز دختر جوان سعی می‌کرد که سارق گوشی‌اش را راضی کند تا گوشی را برگرداند. سارق که اوایل تصمیمی به بازگشت گوشی نداشت بعد از چند روزعاشق صدای مالباخته شد و همین مساله او را مجاب کرد تا به بهانه‌های مختلف شاکی جوان را وادار کند تا با او همصحبت شود.

درنهایت شاکی خوش صدا که تلاشش برای به‌دست آوردن گوشی را بی‌فایده می‌دید با پلیس Police تماس گرفت و با قرار صوری دو سارق گوشی‌اش را به دام انداخت.

 

 

 

 

 

 

 

 

وبگردی